۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (Hbaghizadeh@noornet.net صفحهٔ بررسی زبان شناختی وجوه و نظایر در قرآن کریم را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به [[بررسی زبانشناختی وجوه و نظایر در قر...) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
'''بررسى زبانشناختى وجوه و نظاير در قرآن كريم''' ترجمهى دكتر حسين سيدى از «الوجوه و النظائر فى القرآن الكريم» اثر عربى خانم سلوى محمّد العوّاء است. | |||
نويسنده با نگاهى زبانشناختى درپى اثبات اين مطلب است كه فهم واژگان مشترك يا وجوه و نظاير، مبتنى بر بافت يا سياق كلام مىباشد. | نويسنده با نگاهى زبانشناختى درپى اثبات اين مطلب است كه فهم واژگان مشترك يا وجوه و نظاير، مبتنى بر بافت يا سياق كلام مىباشد. | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
نخستين بار مقاتل بن سليمان (ت 150 ه) اين روش را در تفسير وارد نموده است. روش وجوه و نظاير عبارت است از: «تدوين صورتى از نظاير آيات قرآنى براى تعيين وجوه الفاظ؛ يعنى معانى مختلفى كه يك لفظ در سراسر قرآن در بر دارد». اين روش عبارت است از شمارش دقيق همه جزئيات معنايىاى كه يك كلمه برحسب سياقهاى مختلف به خود مىگيرد. اين روش مقتضى دو تذكر است: | نخستين بار مقاتل بن سليمان (ت 150 ه) اين روش را در تفسير وارد نموده است. روش وجوه و نظاير عبارت است از: «تدوين صورتى از نظاير آيات قرآنى براى تعيين وجوه الفاظ؛ يعنى معانى مختلفى كه يك لفظ در سراسر قرآن در بر دارد». اين روش عبارت است از شمارش دقيق همه جزئيات معنايىاى كه يك كلمه برحسب سياقهاى مختلف به خود مىگيرد. اين روش مقتضى دو تذكر است: | ||
#روش وجوه و نظاير، در حقيقت مسأله ترجمه بهطور كلى و ترجمه قرآن بهطور اخض را مطرح مىكند. مسأله اين است كه آيا در ترجمه يك متن بايد يك كلمه را همواره با يك معادل تغييرناپذير ترجمه كرد يا خير؟ | |||
#سياق يا بافت سخن معناى كلمات را روشن مىكند؛ بى آنكه مفسّر چيزى از خود بر آن بيفزايد. | |||
نزد قرآن پژوهان، فهم واژگان قرآن، شرح مفردات آن و يافتن غرايب آن بيش از ساير علوم اهميّت دارد. [[سيوطى]] به نقل از مقاتل حديثى را آورده است كه:«كسى به كمال فقه نرسد مگر اينكه براى قرآن وجوه زيادى ببيند» «الاتقان فى علوم القرآن ص 144». مراد اين است كه در يك لفظ معانى متعددى را احتمال دهد، در صورتى كه با هم متضاد نباشند و لفظ را بر همه آن معانى حمل نمايد و به يك معنا اكتفا نكند «الاتقان فى علوم القرآن ص 144». | نزد قرآن پژوهان، فهم واژگان قرآن، شرح مفردات آن و يافتن غرايب آن بيش از ساير علوم اهميّت دارد. [[سيوطى]] به نقل از مقاتل حديثى را آورده است كه:«كسى به كمال فقه نرسد مگر اينكه براى قرآن وجوه زيادى ببيند» «الاتقان فى علوم القرآن ص 144». مراد اين است كه در يك لفظ معانى متعددى را احتمال دهد، در صورتى كه با هم متضاد نباشند و لفظ را بر همه آن معانى حمل نمايد و به يك معنا اكتفا نكند «الاتقان فى علوم القرآن ص 144». | ||
خط ۱۸۴: | خط ۱۸۳: | ||
2- بررسى برخى بافتهايى كه [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتيبه]] در كتابش به آن پرداخته است و إشكال در آنها ناشى از چند معنا بودن لفظ مىباشد؛ براى روشن شدن دو امر زير، از ميان آنچه كه در كتابهاى وجوه آمده است، به بررسى واژگانى مىپردازيم: | 2- بررسى برخى بافتهايى كه [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتيبه]] در كتابش به آن پرداخته است و إشكال در آنها ناشى از چند معنا بودن لفظ مىباشد؛ براى روشن شدن دو امر زير، از ميان آنچه كه در كتابهاى وجوه آمده است، به بررسى واژگانى مىپردازيم: | ||
#چگونه واژگان وجوه، بخش زيادى از مسائل علوم قرآنى را نشان مىدهند؟ | |||
#چگونه بافت به نقش عمدهاى در تعيين معناى واژگان چند معنايى در قرآن منجر شده است؟ | |||
شامل كلمات كفار، قول، نسيان، حسنه و سيئه. | شامل كلمات كفار، قول، نسيان، حسنه و سيئه. | ||
خط ۱۹۷: | خط ۱۹۵: | ||
اما فرضها، برخى از انديشههايى است كه نويسنده آنها را از مبانى علوم عربى و حقايق آنها گمانهزنى كرده است و قصدش اين بود كه درستى يا نادرستى آن گمان را با قرار دادن بر محكّ تطبيق تحقّق بخشد. اين مبانى عبارتند از: | اما فرضها، برخى از انديشههايى است كه نويسنده آنها را از مبانى علوم عربى و حقايق آنها گمانهزنى كرده است و قصدش اين بود كه درستى يا نادرستى آن گمان را با قرار دادن بر محكّ تطبيق تحقّق بخشد. اين مبانى عبارتند از: | ||
#بخش زيادى از مشكل در علوم قرآنى، مشكل زبانى است. | |||
#يكى از عناصر مهم در مشكل زبانى، مشكل معنا يا تعيين دلالت است. | |||
#علم وجوه و نظاير قرآنى، همان بررسى مشترك لفظى در قرآن كريم است. | |||
#آنچه كه نزد زبانشناسان عرب به مشترك لفظى معروف است، نزد زبانشناسان معاصر (اروپايى) به چند معنايى شهرت دارد. | |||
#بافت، تأثير بسزايى در تحديد معنا و جهتدهى فهم مفسّر دارد. | |||
#رام كردن متون زبان براى تحليل پديدههاى بافت، تجربه قابل ملاحظهاى است كه ابعاد معنايى تازهاى از اين متون را آشكار مىسازد؛ بهطورى كه اين كشف با قرائت زبان و زندگى با جهان فكرى متفاوت از ديگر جهانها در بيرون زبان پايان مىيابد. | |||
بعد از يك تجربه طولانى و رنج خواندن و نوشتن و دقّت و بازسازى و مراجعه مكرر و صبر پشتكارى نويسنده، اين بررسى تطبيقى به بررسيهاى فراوانى در ارتباط با زبان و علوم زبانى و متن قرآن و تفسير آن منجر شد كه خلاصه آن به شرح زير مىباشد: | بعد از يك تجربه طولانى و رنج خواندن و نوشتن و دقّت و بازسازى و مراجعه مكرر و صبر پشتكارى نويسنده، اين بررسى تطبيقى به بررسيهاى فراوانى در ارتباط با زبان و علوم زبانى و متن قرآن و تفسير آن منجر شد كه خلاصه آن به شرح زير مىباشد: | ||
#ارتباط بين علوم قرآنى و بررسى زبانى تنگاتنگ است كه از بررسى عميق إشكالات و نمونههايى كه از كتابهاى علوم قرآنى برگرفته شده و تقسيمبندى اشكال و بررسى در اصول و منابع آن آشكار مىگردد. | |||
#يكى از نمونههاى مهم در تأثير انديشه زبانى در علوم قرآن، علم وجوه و نظاير است. | |||
#يكى از مهمترين روشهاى تحليل دلالت الفاظ، بررسى بافت آنهاست؛ بلكه بافت گاهى خود تعيين كننده اصلى يا تنها عامل تعيين كننده معناست كه محقّق بدون توجه به آن در زبان به نتايج نادرستى خواهد رسيد. | |||
#مفسران از اين تأثير مهم بافت غافل نبودهاند و در تفسير به آن تكيه كردند و آن را قرينهاى مرجّح يا مانع براى استدلال معانى برگرفتند و اين تأثير در توجيه و ترجيح معانى ظاهر است. | |||
#مفهوم بافت، محدود به حدود بافت زبانى متن نيست بلكه شامل بافت غير زبانى هم مىشود كه در گزينشهاى زبانى تأثير گذار است و به عناصرى بازمىگردد كه از اصل زبان نيست بلكه از امورى است كه بر زبان احاطه دارند و زبان بر آن دلالت دارد. | |||
#:چنان كه بافت غير زبانى در گزينشهاى واژگان تأثير مىگذارد و لذا هنگام بررسى معنا لازم است به آنها مراجعه شود تا نتايج ضعيف يا محدود نباشد. | |||
#:عناصر بافت را مىتوان به: الف) بافت عام، ب) بافت موضوعى، ج) بافت زبانى تقسيمبندى كرد. | |||
#تطبيق اين مفهوم بافت با واژگان قرآنى بر كشف ابعاد جديدى از معانى آن كمك مىكند و مفسّر را از تأثيرپذيرى از افكار بيرون از بافت انديشه قرآنى كه در زبان قرآن و مفاهيمى كه دربردارد و به آن فرامىخواند، دور مىسازد. | |||
#بررسى بافت ژرفنگرى در تجربه متن و ژرف كاوى رابطه محقق با آن است. با دنياى متن و دنياى زبان؛ و به نتايج معناشناختىاى سوق مىدهد كه صبغه اعتماد و وضوح دارد چون برگرفته از خود زبان است نه چيز ديگر. | |||
چنان كه بافت غير زبانى در گزينشهاى واژگان تأثير مىگذارد و لذا هنگام بررسى معنا لازم است به آنها مراجعه شود تا نتايج ضعيف يا محدود نباشد. | |||
عناصر بافت را مىتوان به: الف) بافت عام، ب) بافت موضوعى، ج) بافت زبانى تقسيمبندى كرد. | |||
==وضعيت كتاب== | ==وضعيت كتاب== |
ویرایش