۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'تاليفات' به 'تأليفات') |
جز (جایگزینی متن - 'تاليف' به 'تألیف') |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
كتاب «ترجمه و شرح نهجالبلاغة([[فیضالاسلام اصفهانی، علینقی|فيضالاسلام]])»، | كتاب «ترجمه و شرح نهجالبلاغة([[فیضالاسلام اصفهانی، علینقی|فيضالاسلام]])»، تألیف سيد على نقى [[فیضالاسلام اصفهانی، علینقی|فيضالاسلام]] به زبان فارسى ترجمه كتاب شريف نهجالبلاغه است. | ||
مولف در انگيزه اين ترجمه در ديباچه كتاب بيان مىدارد، «از سالهاى دراز اين كتاب مقدّس مورد مطالعه اين بنده بوده، روز به روز شوقم به خواندن و انديشه در آن زيادتر مىشد، گويا چيزى نمىديدم؛ مگر كتاب نهجالبلاغه و سخنى نمىشنيدم؛ مگر فرمايشهاى اميرالمؤمنين علىّ(عليهالسّلام) و هر گاه با فضلا و دانشمندان ملاقاتى پيش مىآمد، قبل از شروع به هر سخن، در باب عظمت و بزرگى نهجالبلاغه سخن گفته به آنان يادآورى مىنمودم كه سيّد شريف رضى(رحمهاللّه) يكى از شاهكارهاى تأليف را در اين كتاب بكار برده؛ زيرا با اين كه اميرالمؤمنين(عليهالسّلام) را كلام غير فصيح و غير بليغ نيست، در ميان كلماتش نيكوترين سخنان را انتخاب نموده، الْأَفْصَحُ فالأَفْصَح و الأَبْلَغُ فالأَبْلَغُ را اثبات و اين نكته را كاملا رعايت كرده است، و گاهى در بعضى از مجالس دينى و مذهبى پارهاى از كلمات اين كتاب را خوانده و معنى آن را بيان مىكردم، شنوندگان به شگفت آمده مىگفتند، اگر علماء و رجال دينى ترجمه فرمايشهاى امام علىّ(عليهالسّلام) را در كتاب نهجالبلاغه، به طورى كه در خور فهم هر فارسى زبان باشد، نوشته بودند، همه از آن بهرهمند مىشدند، و ليكن افسوس كه از ترجمه و شرحهايى كه در دسترس است، چنان كه بايد استفاده نمىشود، بنابراين بر نگارنده واجب شد كه دست از هر كار بردارم (حتّى از ترجمه و تفسير قرآن كريم كه از مدّتى به نوشتن آن مشغول بوده، براى اتمام آن سعى و كوشش بسيار داشتم) و اين كتاب جليل را به زبان فارسى سليس و روان ترجمه نموده و كلمات و جملاتى كه محتاج به شرح باشد، ميان دو خطّ قوسى به اجمال و اختصار بيان نمايم تا ترجمه و شرح با هم فرق داشته، همه از آن بهرهمند گردند». | مولف در انگيزه اين ترجمه در ديباچه كتاب بيان مىدارد، «از سالهاى دراز اين كتاب مقدّس مورد مطالعه اين بنده بوده، روز به روز شوقم به خواندن و انديشه در آن زيادتر مىشد، گويا چيزى نمىديدم؛ مگر كتاب نهجالبلاغه و سخنى نمىشنيدم؛ مگر فرمايشهاى اميرالمؤمنين علىّ(عليهالسّلام) و هر گاه با فضلا و دانشمندان ملاقاتى پيش مىآمد، قبل از شروع به هر سخن، در باب عظمت و بزرگى نهجالبلاغه سخن گفته به آنان يادآورى مىنمودم كه سيّد شريف رضى(رحمهاللّه) يكى از شاهكارهاى تأليف را در اين كتاب بكار برده؛ زيرا با اين كه اميرالمؤمنين(عليهالسّلام) را كلام غير فصيح و غير بليغ نيست، در ميان كلماتش نيكوترين سخنان را انتخاب نموده، الْأَفْصَحُ فالأَفْصَح و الأَبْلَغُ فالأَبْلَغُ را اثبات و اين نكته را كاملا رعايت كرده است، و گاهى در بعضى از مجالس دينى و مذهبى پارهاى از كلمات اين كتاب را خوانده و معنى آن را بيان مىكردم، شنوندگان به شگفت آمده مىگفتند، اگر علماء و رجال دينى ترجمه فرمايشهاى امام علىّ(عليهالسّلام) را در كتاب نهجالبلاغه، به طورى كه در خور فهم هر فارسى زبان باشد، نوشته بودند، همه از آن بهرهمند مىشدند، و ليكن افسوس كه از ترجمه و شرحهايى كه در دسترس است، چنان كه بايد استفاده نمىشود، بنابراين بر نگارنده واجب شد كه دست از هر كار بردارم (حتّى از ترجمه و تفسير قرآن كريم كه از مدّتى به نوشتن آن مشغول بوده، براى اتمام آن سعى و كوشش بسيار داشتم) و اين كتاب جليل را به زبان فارسى سليس و روان ترجمه نموده و كلمات و جملاتى كه محتاج به شرح باشد، ميان دو خطّ قوسى به اجمال و اختصار بيان نمايم تا ترجمه و شرح با هم فرق داشته، همه از آن بهرهمند گردند». | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
جزء اول كتاب، شامل ديباچه كه درباره كتاب نهجالبلاغه و انگيزه | جزء اول كتاب، شامل ديباچه كه درباره كتاب نهجالبلاغه و انگيزه تألیف اين اثر است و در قسمت بعد به زندگى و معرفى سيد رضى پرداخته شده است. در بخش بعدى، هشت مقدمه از سيد رضى بر اين كتاب آورده است. در بخش دوم هشتاد و نه خطبه آورده شده است كه فقط شامل ترجمه و شرح مختصر آنها مىباشد؛ همانند: «سوگند به خدا من مانند كفتار خوابيده نيستم كه صيّاد مدّتى در كمين آن نشسته براى فريبش به دست يا به چوب آهسته، آهسته به زمين مىزند تا اين كه (از خواب جسته كسيرا نه بيند به دنبال صدا از خانه بيرون آمده) دستگيرش نمايد، بلكه (نمىگذارم دشمن مسلمانان را فريب دهد و فتنه و آشوب بر پا كند، پس) به همراهى كسى كه رو به حقّ آورده و شنوا و فرمانبردار است، شمشير مىزنم و با گنهكارى كه از حقّ رو گردانيده، شكّ و ترديد در آن دارد، جنگ مىكنم تا زنده هستم، پس سوگند بخدا از زمان وفات رسول اكرم(ص) تا امروز هميشه من از حقّ خود محروم و ممنوع بر كار خويش تنها ايستاده بودم.» | ||
در جزء دوم نيز تا شماره صد و سه و نه آمده و در جزء سوم تا شماره صد و هشتاد وپنج را شامل مىشود. | در جزء دوم نيز تا شماره صد و سه و نه آمده و در جزء سوم تا شماره صد و هشتاد وپنج را شامل مىشود. |
ویرایش