۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
#توضيحات شارح از نظر حجم بسيار متفاوت است و در كنار تبيينهاى تفصيلى، برخى از تعليقات بس كوتاه است بهطور مثال در مورد اين مصراع از منظومه: «فقراً على الغناء صبوراً ارتضى» نوشته است كه يعنى صابر فقر را بر غنا ترجيح مىدهد ولى راضى كسى است كه به هر آنچه به او عطا مى شود رضايت دارد. و بعد اين شعر را افزوده است:{{شعر}} | #توضيحات شارح از نظر حجم بسيار متفاوت است و در كنار تبيينهاى تفصيلى، برخى از تعليقات بس كوتاه است بهطور مثال در مورد اين مصراع از منظومه: «فقراً على الغناء صبوراً ارتضى» نوشته است كه يعنى صابر فقر را بر غنا ترجيح مىدهد ولى راضى كسى است كه به هر آنچه به او عطا مى شود رضايت دارد. و بعد اين شعر را افزوده است:{{شعر}} | ||
{{ب|''يكى درد و يكى درمان پسندد''|2=''يكى وصل و يكى هجران پسندد''}} | {{ب|''يكى درد و يكى درمان پسندد''|2=''يكى وصل و يكى هجران پسندد''}} | ||
{{ب|''من از درمان و درد و وصل هجران ''|2=''پسندم آنچه را جانان پسندد''}}{{پایان شعر}} | {{ب|''من از درمان و درد و وصل هجران ''|2=''پسندم آنچه را جانان پسندد''}} | ||
#:{{پایان شعر}}(همان، ص 474). | |||
#شارح محترم در پايان كتاب شرححال تعداد 43 نفر از متكلمان و فيلسوفان را به صورت مختصر و به ترتيب زمانى ذكر كرده است. ايشان از ذيمقراطيس آغاز كرده و با سقراط و افلاطون و [[ارسطو]] و فرفوريوس ادامه داده و بعد كسانى مانند [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] و [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|بوعلى سينا]] و [[سهروردی، یحیی بن حبش|شيخ اشراق]] و حكيم [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدراى شيرازى]] را آورده و سرانجام [[سبزواری، هادی|حكيم سبزوارى]] را معرفى كرده است (همان، ص 475- 483). ايشان درباره [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] نوشته است كه در مورد مذهبش اختلاف است ولى به نظر من با توجه به نام خودش و اجدادش تشيع او آشكار مىشود و البته خدا داناست (همان، ص 476). هماو در مورد [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهين شيرازى]] نوشته است كه وى نسبت به حكماى الهى قبل از خودش برترى داشت و مادر روزگار حكيمى همانند او نياورده است (همان، ص 481). | #شارح محترم در پايان كتاب شرححال تعداد 43 نفر از متكلمان و فيلسوفان را به صورت مختصر و به ترتيب زمانى ذكر كرده است. ايشان از ذيمقراطيس آغاز كرده و با سقراط و افلاطون و [[ارسطو]] و فرفوريوس ادامه داده و بعد كسانى مانند [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] و [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|بوعلى سينا]] و [[سهروردی، یحیی بن حبش|شيخ اشراق]] و حكيم [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدراى شيرازى]] را آورده و سرانجام [[سبزواری، هادی|حكيم سبزوارى]] را معرفى كرده است (همان، ص 475- 483). ايشان درباره [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] نوشته است كه در مورد مذهبش اختلاف است ولى به نظر من با توجه به نام خودش و اجدادش تشيع او آشكار مىشود و البته خدا داناست (همان، ص 476). هماو در مورد [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهين شيرازى]] نوشته است كه وى نسبت به حكماى الهى قبل از خودش برترى داشت و مادر روزگار حكيمى همانند او نياورده است (همان، ص 481). | ||
ویرایش