۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '،ر' به '، ر') |
جز (جایگزینی متن - '،م' به '، م') |
||
| خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
يعنى ميل نكنيد بسوى ظالم كه به آتش ظلمش سوخته مىشويد و ننشينيد با ظالمين مگر براى نصيحت و نهى از منكر و رفع ظلم...و قريب چهار صد آيه از قرآن جمع نمودهام در مذمت ظالمين و اعوان ايشان كه اسمش كتاب نصايح و فضايح است فرستادهام چاپ نمايند هر گاه آوردند براى شما مىفرستم تا عبرت گيرى و عبرت گيرند. | يعنى ميل نكنيد بسوى ظالم كه به آتش ظلمش سوخته مىشويد و ننشينيد با ظالمين مگر براى نصيحت و نهى از منكر و رفع ظلم...و قريب چهار صد آيه از قرآن جمع نمودهام در مذمت ظالمين و اعوان ايشان كه اسمش كتاب نصايح و فضايح است فرستادهام چاپ نمايند هر گاه آوردند براى شما مىفرستم تا عبرت گيرى و عبرت گيرند. | ||
در اين | در اين رساله، مرحوم سيد،پس از آن كه تمام تنزلات و شقاوات و شرورات و مرارات را ناشى از قرب حصولى يا تحصيلى به مبدء شر و ظلمت و قبح و نقص مىداند و شواهد صدق اين ادعا را متذكر مىشوند، به ذكر آياتى مىپردازند كه ظالمين را مذموم و سرنوشت آنان را مشخص مىكند، و بعد به سراغ روايات اين باب رفته و آنها را مطرح مىكنند.در خاتمه كتاب، با اين بيان كه «هر يك از محكمات ثقلين،كتاب و سنت متواتره،حجّت قاطعه بالغه تامّه كافيه است بر حسم و قطع و رفع ماده هر گونه غرور،شبهه و متشابهاتى كه دستاويز جهال و مغرورين و مشتبهين ظلمه و جائرين و فسقه و مجرمين گرديده» به ذكر شبهات اين موضوع پرداخته و هر كدام را به بهترين وجه پاسخ مىدهند. | ||
==چاپ كتاب== | ==چاپ كتاب== | ||
| خط ۱۰۷: | خط ۱۰۷: | ||
براى تحقيق و تصحيح كتاب كه در كتابخانه مرحوم حجة الاسلام شيخ حسن نخبة الفقهايى موجود بود، ابتدا آيات با وجود نامرتب و غير منظم بودن آن بر طبق سور و شمارۀ آيات قرآنى تنظيم شد و سپس روايات نيز از مصادر اصلى كتب روايى استخراج گرديد. | براى تحقيق و تصحيح كتاب كه در كتابخانه مرحوم حجة الاسلام شيخ حسن نخبة الفقهايى موجود بود، ابتدا آيات با وجود نامرتب و غير منظم بودن آن بر طبق سور و شمارۀ آيات قرآنى تنظيم شد و سپس روايات نيز از مصادر اصلى كتب روايى استخراج گرديد. | ||
هر چند رساله، با زبان فارسى شروع مىشود ولى در برخى صفحات | هر چند رساله، با زبان فارسى شروع مىشود ولى در برخى صفحات آن، مؤلف محترم به زبان عربى نيز كتابت نمودهاند. | ||
در صفحات فارسى، برخى عبارات نامعلوم بود كه جهت روشن شدن آنها،كلمهاى اضافه و با علامت[]مشخص شده است. | در صفحات فارسى، برخى عبارات نامعلوم بود كه جهت روشن شدن آنها،كلمهاى اضافه و با علامت[]مشخص شده است. | ||
| خط ۱۴۶: | خط ۱۴۶: | ||
متأسفانه زمان تأليف رساله،دقيقا معلوم نيست. فقط همين اندازه مىدانيم كه قانون مشروطۀ مشروعه،در سال 1325 در مطبعۀ محمدى شيراز طبع شده است.با عنايت به همين تاريخ مىتوانيم بگوئيم كه رسالۀ مورد بحث از جمله رسائلى است كه قبل از انحلال مجلس و تعطيل مشروطيت نوشته شده است.به همين دليل نيز در لابلاى مباحث آن توجهى به انتقادات مطروحه از سوى رسائل مشروعه خواهان كه عمدتا پس از استبداد صغير تأليف | متأسفانه زمان تأليف رساله،دقيقا معلوم نيست. فقط همين اندازه مىدانيم كه قانون مشروطۀ مشروعه،در سال 1325 در مطبعۀ محمدى شيراز طبع شده است.با عنايت به همين تاريخ مىتوانيم بگوئيم كه رسالۀ مورد بحث از جمله رسائلى است كه قبل از انحلال مجلس و تعطيل مشروطيت نوشته شده است.به همين دليل نيز در لابلاى مباحث آن توجهى به انتقادات مطروحه از سوى رسائل مشروعه خواهان كه عمدتا پس از استبداد صغير تأليف شدهاند، موجود نيست. | ||
على رغم اين كه رسالۀ مشروطه مشروعه، به دليل دفاع از كليت مشروطيت،در شمار رسائل مدافع مشروطه محسوب مىشود، امّا مشخصات و ويژگيهائى كه مرحوم لارى براى مشروطيت مشروع و مورد تأييد خويش مىشمارد، اين رساله را از بنياد با ديگر رسائلى كه در دفاع از مشروطيت | على رغم اين كه رسالۀ مشروطه مشروعه، به دليل دفاع از كليت مشروطيت،در شمار رسائل مدافع مشروطه محسوب مىشود، امّا مشخصات و ويژگيهائى كه مرحوم لارى براى مشروطيت مشروع و مورد تأييد خويش مىشمارد، اين رساله را از بنياد با ديگر رسائلى كه در دفاع از مشروطيت نوشتهاند، متفاوت مىسازد. | ||
سيرى در اهم مباحث اين رساله، اين معنى را بيشتر روشن مىكند. | سيرى در اهم مباحث اين رساله، اين معنى را بيشتر روشن مىكند. | ||
| خط ۱۶۷: | خط ۱۶۷: | ||
قالب و شالودههاى كلى دفاع لارى از مشروطيت در اين رساله نيز همان شالودههاى رسالۀ مشروطه مشروعه است. | قالب و شالودههاى كلى دفاع لارى از مشروطيت در اين رساله نيز همان شالودههاى رسالۀ مشروطه مشروعه است. | ||
او آن چه را در اين رساله بررسى كرده است، انتظارات خودش از مشروطه است،نه مشروطيت موجود، بنا بر اين در باب اين رساله هم بايد همان سخنى را گفت كه در باب رسالۀ قبلى او گفته شده و آن اين كه دفاع لارى با سبك و سياق و دلايل ساير علمائى كه در حمايت مشروطيت رساله نوشتهاند، تفاوت دارد، اما او كه قطعا به تفاوت تلقى خود از مشروطيت با ساير علما آگاه است،همواره از مشروطه موجود حمايت مىكند و به سختى بر مشروعه خواهانى كه مىگفتند:«ما دين نبى | او آن چه را در اين رساله بررسى كرده است، انتظارات خودش از مشروطه است،نه مشروطيت موجود، بنا بر اين در باب اين رساله هم بايد همان سخنى را گفت كه در باب رسالۀ قبلى او گفته شده و آن اين كه دفاع لارى با سبك و سياق و دلايل ساير علمائى كه در حمايت مشروطيت رساله نوشتهاند، تفاوت دارد، اما او كه قطعا به تفاوت تلقى خود از مشروطيت با ساير علما آگاه است،همواره از مشروطه موجود حمايت مىكند و به سختى بر مشروعه خواهانى كه مىگفتند:«ما دين نبى خواهيم، مشروطه نمىخواهيم»، مىتازد. | ||
==مباحث كتاب== | ==مباحث كتاب== | ||
| خط ۱۷۴: | خط ۱۷۴: | ||
مرحوم لارى،پس از آن كه در همان آغاز رساله، ابطال مشروطيت موجود را توسط مشروعه خواهان مورد انتقاد و سرزنش قرار مىدهد و در قالب ارائه آيه 121 سوره انعام،سخنان مشروعه خواهان را وحى شياطين به ايشان مىخواند، به توصيف و بيان شروط مشروعه مجلس ملى اسلام پرداخته و مىنويسد كه بسط بساط اين عدل و اعتدال در ضمن چند فصل ذكر مىشود: | مرحوم لارى،پس از آن كه در همان آغاز رساله، ابطال مشروطيت موجود را توسط مشروعه خواهان مورد انتقاد و سرزنش قرار مىدهد و در قالب ارائه آيه 121 سوره انعام،سخنان مشروعه خواهان را وحى شياطين به ايشان مىخواند، به توصيف و بيان شروط مشروعه مجلس ملى اسلام پرداخته و مىنويسد كه بسط بساط اين عدل و اعتدال در ضمن چند فصل ذكر مىشود: | ||
در فصل | در فصل اول، مرحوم لارى، تعداد لازم براى صحّت انعقاد مجلس را، همان تعداد لازم براى حيازت امور حسبيّه مىداند.حد اقل اين تعداد،يك نفر و حد اكثرش متّكى به اندازه كفايت براى آن حيازت است.لارى تعداد دوازده نفر را به دليل آن كه آن تعداد، عدد ميمون است، مناسبتر مىداند. | ||
مرحوم لارى در فصل دوم،شروط عضويت در مجلس را شروط اربعه تكليف،يعنى كمال عقل، بلوغ، علم و قدرت معرفى مىكند. | مرحوم لارى در فصل دوم،شروط عضويت در مجلس را شروط اربعه تكليف،يعنى كمال عقل، بلوغ، علم و قدرت معرفى مىكند. | ||
| خط ۱۸۲: | خط ۱۸۲: | ||
در اين فصل مرحوم لارى شرط دانسته است كه شخص اول مجلس بايد فقيه عادل جامع الشرائط باشد. | در اين فصل مرحوم لارى شرط دانسته است كه شخص اول مجلس بايد فقيه عادل جامع الشرائط باشد. | ||
فصل چهارم رسالۀ حاضر،ناظر به بيان اين معنى است كه همان گونه كه ولايت اجراى حدود شرعيه و مجازاتهاى الهى و احكام خداوندى حق انحصارى حاكم شرع است،حق تعيين اسم و | فصل چهارم رسالۀ حاضر،ناظر به بيان اين معنى است كه همان گونه كه ولايت اجراى حدود شرعيه و مجازاتهاى الهى و احكام خداوندى حق انحصارى حاكم شرع است،حق تعيين اسم و رسم،لقب، منصب ناظر،قيم، وكيل، امين،كاتب، منشى، معين،ناظم،خازن، ولى، والى و متولى و تعيين مراتب هر كس از هر جهت،حتى بزرگداشت يا تكذيب و هر تغيير و تبديلى،حق انحصارى حاكم شرع مسلم العداله اهل مجلس است. | ||
فصل پنجم رساله قانون در اتحاد ملت و دولت، باز هم ناظر به بيان وجهى ديگر از قلمرو قدرت و اختيارات رئيس مجلس يا به قول مرحوم لارى،حاكم شرع مسلم العدالۀ مجلس است. | فصل پنجم رساله قانون در اتحاد ملت و دولت، باز هم ناظر به بيان وجهى ديگر از قلمرو قدرت و اختيارات رئيس مجلس يا به قول مرحوم لارى،حاكم شرع مسلم العدالۀ مجلس است. | ||
| خط ۱۸۸: | خط ۱۸۸: | ||
فصل از موارد مصرف و اختيار بيت المال مسلمين سخن مىگويد و ضمن بر شمردن موارد مصرف آن، اختيار مطلق مصرف آن را به همان ولى مسلمين يا حاكم مسلّم العدالۀ مجلس مىسپارد. | فصل از موارد مصرف و اختيار بيت المال مسلمين سخن مىگويد و ضمن بر شمردن موارد مصرف آن، اختيار مطلق مصرف آن را به همان ولى مسلمين يا حاكم مسلّم العدالۀ مجلس مىسپارد. | ||
فصل ششم رسالۀ حاضر، به بحث در باب كميّت و كيفيّت اخذ خراج مقاسمه شرعيه،كه عبارت است از ماليات حسابيه موضوعه بر اراضى مفتوحة | فصل ششم رسالۀ حاضر، به بحث در باب كميّت و كيفيّت اخذ خراج مقاسمه شرعيه،كه عبارت است از ماليات حسابيه موضوعه بر اراضى مفتوحة العنوة، مىپردازد. | ||
آخرين بحث مرحوم لارى،در رساله قانون در اتحاد ملت و دولت، بيان فرق دولت مشروطۀ مشروعه با دولت استبداديه است،كه تفاوتهاى دو نظام را به شكل اجمالى توضيح مىدهد. | آخرين بحث مرحوم لارى،در رساله قانون در اتحاد ملت و دولت، بيان فرق دولت مشروطۀ مشروعه با دولت استبداديه است،كه تفاوتهاى دو نظام را به شكل اجمالى توضيح مىدهد. | ||
| خط ۳۰۶: | خط ۳۰۶: | ||
لقد أراد البعض أن يعتبر الاستخارة شكلا من أشكال البدعة و الضلالة،في الوقت الّذي ترسّخ الاعتقاد بالاستخارة عند | لقد أراد البعض أن يعتبر الاستخارة شكلا من أشكال البدعة و الضلالة،في الوقت الّذي ترسّخ الاعتقاد بالاستخارة عند الكثيرين، من ذوي السرائر الصافية، و أضحت الاستخارة عندهم أحد العبادات التي تقرّبهم من اللّٰه سبحانه و تعالى.فحينما تلتبس الأمور على العبد و يحتار فيها فهو يستخير ربّه،فيجري له تعالى الخيرة،فعند ذلك يقدم العبد على ذلك العمل مطمئن القلب. | ||
و نظرا لأهمّية الاستخارة فقد صنّف فيها علماؤنا الأعلام كتبا و رسائل مستقلّة؛ و من أولئك الأجلّة:العيّاشي-صاحب التفسير-، و السيّد ابن طاوس، و العلاّمة المجلسي، و السيّد عبداللّٰه شبّر، و الشيخ سليمان الماحوزي البحراني، و الميرزا الكلباسي الأصفهاني، و الشيخ محمد بن الفيض الكاشاني، و أحمد بن سليمان البصري، و غيرهم. | و نظرا لأهمّية الاستخارة فقد صنّف فيها علماؤنا الأعلام كتبا و رسائل مستقلّة؛ و من أولئك الأجلّة:العيّاشي-صاحب التفسير-، و السيّد ابن طاوس، و العلاّمة المجلسي، و السيّد عبداللّٰه شبّر، و الشيخ سليمان الماحوزي البحراني، و الميرزا الكلباسي الأصفهاني، و الشيخ محمد بن الفيض الكاشاني، و أحمد بن سليمان البصري، و غيرهم. | ||
ویرایش