۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '،م' به '، م') |
جز (جایگزینی متن - '،ر' به '، ر') |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
با وفات [[سيوطى]] در آغاز قرن دهم،دانش علوم قرآن به ركود و سستى گرفتار آمد و رونق و شكوفايى از آن رخت بربست.اين سستى و فتور تا قرن سيزدهم به درازا كشيد.در پى مجاهدتهاى سيد جمال الدين اسدآبادى(1254-1315)و با پيكار بزرگ مردانى چون محمد عبده(1266-1323)،قرن چهاردهم سرآغاز بيدارى مسلمانان به ويژه در كشور مصر شد.در اواسط اين قرن،يعنى حدود سالهاى 1330 تا 1370 نسلى از عالمان روشن بين در مصر پديد آمدند و با پيروى از تعاليم آن بزرگان، بازگشت به قرآن و اسلام را شعار خويش ساختند و در بيدارى امت اسلامى و دفاع از كيان اسلام و قرآن سخت كوشيدند.برخى از اين عالمان عبارتاند از:شيخ طاهر جزايرى(1268-1328)،شيخ محمد ابودقيقه(؟-1359)،شيخ محمد بخيت(1270-؟)،شيخ محمد حسنين مخلوف(1277-1355)،شيخ محمد خلف الحسينى(1283-1357)،سيد مصطفى صادق الرافعى(1298-1356)،شيخ عبدالعزيز جاويش(1293-1347)،شيخ محمد المراغى(1298-1364)و شيخ محمد عبدالله دراز (؟-1377). | با وفات [[سيوطى]] در آغاز قرن دهم،دانش علوم قرآن به ركود و سستى گرفتار آمد و رونق و شكوفايى از آن رخت بربست.اين سستى و فتور تا قرن سيزدهم به درازا كشيد.در پى مجاهدتهاى سيد جمال الدين اسدآبادى(1254-1315)و با پيكار بزرگ مردانى چون محمد عبده(1266-1323)،قرن چهاردهم سرآغاز بيدارى مسلمانان به ويژه در كشور مصر شد.در اواسط اين قرن،يعنى حدود سالهاى 1330 تا 1370 نسلى از عالمان روشن بين در مصر پديد آمدند و با پيروى از تعاليم آن بزرگان، بازگشت به قرآن و اسلام را شعار خويش ساختند و در بيدارى امت اسلامى و دفاع از كيان اسلام و قرآن سخت كوشيدند.برخى از اين عالمان عبارتاند از:شيخ طاهر جزايرى(1268-1328)،شيخ محمد ابودقيقه(؟-1359)،شيخ محمد بخيت(1270-؟)،شيخ محمد حسنين مخلوف(1277-1355)،شيخ محمد خلف الحسينى(1283-1357)،سيد مصطفى صادق الرافعى(1298-1356)،شيخ عبدالعزيز جاويش(1293-1347)،شيخ محمد المراغى(1298-1364)و شيخ محمد عبدالله دراز (؟-1377). | ||
اين عالمان هر يك با آثار و تأليفهاى | اين عالمان هر يك با آثار و تأليفهاى خود، رشتۀ علوم قرآن را در قرن چهاردهم بارور ساختند.تكنگارىهاى ارزشمند و پرمحتوا و نيز بررسىهاى جامع علوم قرآنى كه در اين قرن به رشتۀ تحرير در آمد، عمدتا پالايش مضامين منابع و مآخذ اين علم در قالبى جديد و متناسب بازمانه و همراه با نوآورىهاى ارزشمندى بود و به نوبۀ خود زمينه را براى آثار گران قدر بعدى فراهم ساخت.ذكر و شرح تكنگارىها و بررسىهاى جامع در علوم قرآن كه در اين قرن منتشر شدهاند،خود نيازمند مقالهاى مفصل است.لذا از آن در مىگذريم. | ||
محمد عبدالعظيم زرقانى يكى از همين عالمان است و اثر ارجمند او«مناهل العرفان فى علوم القرآن»در ميان آثار ساير عالمان اين دوره از مقام و منزلت خاصى برخوردار است.از زرقانى اطلاعات چندانى در دست نداريم.خير الدين زركلى به معرفى كوتاهى از وى، به شرح زير بسنده كرده است:«محمد عبدالعظيم زرقانى(م 1372 ق)از عالمان الازهر مصر.وى از دانشكدۀ اصول الدين،دانشگاه الازهر فارغ التحصيل شد و به عنوان مدرس علوم قرآن و حديث در همان دانشكده به تدريس پرداخت.آثار او عبارتاند از:«مناهل العرفان فى علوم القرآن»و كتابى به نام«بحث دربارۀ تبليغ و ارشاد»[1]. | محمد عبدالعظيم زرقانى يكى از همين عالمان است و اثر ارجمند او«مناهل العرفان فى علوم القرآن»در ميان آثار ساير عالمان اين دوره از مقام و منزلت خاصى برخوردار است.از زرقانى اطلاعات چندانى در دست نداريم.خير الدين زركلى به معرفى كوتاهى از وى، به شرح زير بسنده كرده است:«محمد عبدالعظيم زرقانى(م 1372 ق)از عالمان الازهر مصر.وى از دانشكدۀ اصول الدين،دانشگاه الازهر فارغ التحصيل شد و به عنوان مدرس علوم قرآن و حديث در همان دانشكده به تدريس پرداخت.آثار او عبارتاند از:«مناهل العرفان فى علوم القرآن»و كتابى به نام«بحث دربارۀ تبليغ و ارشاد»[1]. | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
زركشى در كتاب«برهان»خود، اين قول را از وى نقل كرده است[10].ظاهرا شيخ طاهر نظر مذكور را بدون ذكر قابل آن، از كتاب«برهان»اخذ كرده و زرقانى نيز با مراجعه به كتاب«تبيان»، تصور كرده اين قول از آن صاحب«تبيان»،يعنى شيخ طاهر جزايرى است. | زركشى در كتاب«برهان»خود، اين قول را از وى نقل كرده است[10].ظاهرا شيخ طاهر نظر مذكور را بدون ذكر قابل آن، از كتاب«برهان»اخذ كرده و زرقانى نيز با مراجعه به كتاب«تبيان»، تصور كرده اين قول از آن صاحب«تبيان»،يعنى شيخ طاهر جزايرى است. | ||
2.كاستى ديگرى كه كتاب مناهل از آن در امان | 2.كاستى ديگرى كه كتاب مناهل از آن در امان نمانده، رعايت نكردن طريق ميانه در داورىهاست.پايبندى شديد و افراطى مؤلف به باورهاى اهل سنت، موجب گشته كه بعضا در توجيه آنها و رد آراء و مذاهب ديگر، از محدودۀ بحث علمى بيرون رود و شواهد و مستندات را از جايگاه خود خارج سازد و در براهين و استدلالهاى خود بدانها وزنى بيش يا كمتر از آن چه استحقاق دارند، اختصاص دهد.نمونۀ اين لغزشها را در مبحث جمع قرآن،آن جا كه به روايات مبنى بر تحريف قرآن در منابع شيعى اشاره دارد و اغماض و تسامحى كه نسبت به احاديث مشابه در منابع اهل سنت روا مىدارد و يا تجليل و تمجيد افراط گونهاى كه از صحابه به عمل مىآورد، مىتوان مشاهده كرد. | ||
نمونۀ ديگر دفاع تعصبآميز و بىمنطق مؤلف از كسانى چون كعب الاحبار و وهب بن منبّه و توجيه ناموجه اسراييليات منقول از ايشان است[11]و اين در حالى است كه از صحابۀ پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله نظير على عليه السّلام، ابن عباس و عمر گرفته تا برخى از عالمان معاصر اهل سنت هم چون رشيد رضا، به كذاب بودن و يهودىگرى اين دو تصريح كردهاند[12]. | نمونۀ ديگر دفاع تعصبآميز و بىمنطق مؤلف از كسانى چون كعب الاحبار و وهب بن منبّه و توجيه ناموجه اسراييليات منقول از ايشان است[11]و اين در حالى است كه از صحابۀ پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله نظير على عليه السّلام، ابن عباس و عمر گرفته تا برخى از عالمان معاصر اهل سنت هم چون رشيد رضا، به كذاب بودن و يهودىگرى اين دو تصريح كردهاند[12]. |
ویرایش