پرش به محتوا

مجمل التواريخ و القصص (نشر آلمان): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (جایگزینی متن - '،ا' به '، ا')
 
(۲۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class='wikiInfo'>
{{جعبه اطلاعات کتاب
[[پرونده:NUR10072J1.jpg|بندانگشتی|مجمل التواریخ و القصص (آلمان)]]
| تصویر =NUR10072J1.jpg
{| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
| عنوان =مجمل التواریخ و القصص (آلمان)
|+ |
| عنوان‌های دیگر =
|-
| پدیدآوران =  
! نام کتاب!! data-type='bookName'|مجمل التواریخ و القصص (آلمان)
[[نجم آبادی، سیف‌الدین]] (ويرايشگر)
|-
|نام های دیگر کتاب
|data-type='otherBookNames'|
|-
|پدیدآورندگان
|data-type='authors'|[[نجم آبادی، سیف الدین]] (ويرايشگر)


[[وبر، زیگفرید]] (ويرايشگر)
[[وبر، زیگفرید]] (ويرايشگر)


[[ابن مهلب]] (نويسنده)
[[ابن مهلب]] (نویسنده)
|-
| زبان =فارسی
|زبان  
| کد کنگره =‏DSR‎‏ ‎‏107‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏3
|data-type='language'|فارسی
| موضوع =
|-
اسلام - تاریخ
|کد کنگره  
|data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|‏DSR‎‏ ‎‏107‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏3
|-
|موضوع  
|data-type='subject'|اسلام - تاریخ


ایران - تاریخ
ایران - تاریخ
خط ۳۲: خط ۲۱:


نثر فارسی - قرن 6ق.
نثر فارسی - قرن 6ق.
|-
| ناشر =
|ناشر  
دومونده، نيکارهوزن
|data-type='publisher'|دومونده، نيکارهوزن
| مکان نشر =آلمان -
|-
| سال نشر = 1378 ش  
|مکان نشر  
|data-type='publishPlace'|آلمان -
|-
|سال نشر  
|data-type='publishYear'| 1378 هـ.ش  
|-class='articleCode'
|کد اتوماسیون
|data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE10072AUTOMATIONCODE
|}
</div>


 
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE10072AUTOMATIONCODE
== معرفى اجمالى ==
| چاپ =1
 
| تعداد جلد =1
 
| کتابخانۀ دیجیتال نور =10072
«مجمل‌التواريخ والقصص»، كتابى به قلم نويسنده‌اى ناشناخته با موضوع تاريخ عمومى ايران و جهان تا سال 520ق است. تأليف كتاب هم در همين سال يا اندكى پس از آن بوده‌است. از احوال نويسنده، اين قدر مشخص است كه اهل اسدآباد همدان يا حوالى آن بوده‌است. برخى نام نويسنده اين كتاب را با توجه به اين كه به نسب جدش در جايى از كتاب اشارت كرده‌است، «نواده مهلب محمد شادى اسدآبادى» مى‌دانند.
| کتابخوان همراه نور =10072
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پیش از =
}}
'''مجمل‌التواريخ والقصص'''، كتابى به قلم نویسنده‌اى ناشناخته با موضوع تاريخ عمومى ايران و جهان تا سال 520ق است. تأليف كتاب هم در همين سال يا اندكى پس از آن بوده‌است. از احوال نویسنده، اين قدر مشخص است كه اهل اسدآباد همدان يا حوالى آن بوده‌است. برخى نام نویسنده اين كتاب را با توجه به اين كه به نسب جدش در جايى از كتاب اشارت كرده‌است، «نواده مهلب محمد شادى اسدآبادى» مى‌دانند.


== ساختار==
== ساختار==
در ابتداى اثر، ابواب كتاب را 25 دانسته كه با توجه به اين كه باب آخر در هيچ يك از نسخه‌هاى كتاب، موجود نيست، بايد گفت كه كتاب ناتمام مانده است. فهرست ابواب و فصول داخلى برخى از ابواب در فهرست ذكر شده است. نویسنده تحت تأثير روش‌هاى معمول، تاريخ را بر حسب سلسله‌ها و با ملاحظه اهميت و اعتبار آنان، و نيز نزدیکى و دورى‌شان از ايران تدوين كرده است. سبک و شيوه‌ى نگارش اين كتاب نيز، همانند همه‌ى تاريخ‌نامه‌هاى سده‌هاى چهارم و پنجم، روان و ساده، بى‌تكلّف و آرايش‌هاى لفظى و صنايع دوره‌هاى بعد است. با اين همه فهميدن مطالب كتاب، به فارسى مستعمل نهصد سال پيش براى فارسى زبانان امروز چندان هم آسان نيست. آرى، اين كتاب به زبان فارسى است، انگيزه اصلى مؤلف، ثبت اخبار پادشاهان عجم بوده و اخبار ساير ملل، از نگاه مؤلف، طفيلى آن‌هاست.


 
== گزار‌ش محتوا==
در ابتداى اثر، ابواب كتاب را 25 دانسته كه با توجه به اين كه باب آخر در هيچ يك از نسخه‌هاى كتاب، موجود نيست، بايد گفت كه كتاب ناتمام مانده است. فهرست ابواب و فصول داخلى برخى از ابواب در فهرست ذكر شده است. نويسنده تحت تأثير روش‌هاى معمول، تاريخ را بر حسب سلسله‌ها و با ملاحظه اهميت و اعتبار آنان، و نيز نزديكى و دورى‌شان از ايران تدوين كرده است. سبك و شيوه‌ى نگارش اين كتاب نيز، همانند همه‌ى تاريخ‌نامه‌هاى سده‌هاى چهارم و پنجم، روان و ساده، بى‌تكلّف و آرايش‌هاى لفظى و صنايع دوره‌هاى بعد است. با اين همه فهميدن مطالب كتاب، به فارسى مستعمل نهصد سال پيش براى فارسى زبانان امروز چندان هم آسان نيست. آرى، اين كتاب به زبان فارسى است، انگيزه اصلى مؤلف، ثبت اخبار پادشاهان عجم بوده و اخبار ساير ملل، از نگاه مؤلف، طفيلى آن‌هاست.
 
== گزار ش محتوا==




نويسنده، به رسم تاريخ‌نويسان روزگار خود تاريخ خود را از پيدايش آفرينش آغاز مى‌كند و به رويدادهاى زمان خود پايان مى‌دهد. براى اين فاصله‌ى زمانى طولانى، ناگزير بايد به اجمال بنويسد و ناگزير همه جا فهرست‌وار گزارش مى‌دهد؛ تا جايى كه دريافتن معانى بدون يارى و بازبينى سرچشمه‌هاى كار او، كه خود ياد كرده، دشوار و يا ناممكن مى‌شود. از اين دست است، داستان حضرت سليمان و سيمرغ و شاهزاده كه بى‌يارى جستن از «قصص الانبياء» فهم آن داستان ناممكن است. به علاوه، در جاى جاى كتاب به ارائه فهرست پادشاهان و تواريخ مربوط به آن‌ها و نيز جداولى براى معرفى شاهان و القابشان اقدام كرده است.
نویسنده، به رسم تاريخ‌نويسان روزگار خود تاريخ خود را از پيدايش آفرينش آغاز مى‌كند و به رويدادهاى زمان خود پايان مى‌دهد. براى اين فاصله‌ى زمانى طولانى، ناگزير بايد به اجمال بنويسد و ناگزير همه جا فهرست‌وار گزارش مى‌دهد؛ تا جايى كه دريافتن معانى بدون يارى و بازبينى سرچشمه‌هاى كار او، كه خود ياد كرده، دشوار و يا ناممكن مى‌شود. از اين دست است، داستان حضرت سليمان و سيمرغ و شاهزاده كه بى‌يارى جستن از «قصص الانبياء» فهم آن داستان ناممكن است. به علاوه، در جاى جاى كتاب به ارائه فهرست پادشاهان و تواريخ مربوط به آن‌ها و نيز جداولى براى معرفى شاهان و القابشان اقدام كرده است.


مؤلف، واقف است كه منابع تاريخى تا چه اندازه حاوى سخنان متعارض و متناقض است؛ به همين دليل در همان آغاز، بابى را تحت عنوان «اندر تواريخ و اختلاف كه‌اندر آن رود» گشوده و ضمن آن به اين مبحث پرداخته و دلايل وجود اختلاف نظر را در اقوال تاريخى بيان كرده است.
مؤلف، واقف است كه منابع تاريخى تا چه اندازه حاوى سخنان متعارض و متناقض است؛ به همين دليل در همان آغاز، بابى را تحت عنوان «اندر تواريخ و اختلاف كه‌اندر آن رود» گشوده و ضمن آن به اين مبحث پرداخته و دلايل وجود اختلاف نظر را در اقوال تاريخى بيان كرده است.
خط ۷۷: خط ۵۹:
مؤلف، مطالب مربوط به يك موضوع را گاه از چند كتاب مى‌گيرد، و تصريح مى‌كند كه تفاوت‌ها چه اندازه است و او با آن‌ها چه كرده است: «پس ما شرح اين كتب و تاريخ جرير بدين موجب نوشتيم و اعتبار كرده شد، اندكى متفاوت بود، مگر اندر لفظ نام‌ها تغير بود از آنچه در تاريخ جرير طبرى است».
مؤلف، مطالب مربوط به يك موضوع را گاه از چند كتاب مى‌گيرد، و تصريح مى‌كند كه تفاوت‌ها چه اندازه است و او با آن‌ها چه كرده است: «پس ما شرح اين كتب و تاريخ جرير بدين موجب نوشتيم و اعتبار كرده شد، اندكى متفاوت بود، مگر اندر لفظ نام‌ها تغير بود از آنچه در تاريخ جرير طبرى است».


وى همان طور كه تاريخ خلفا را از تاريخ جرير يا تاريخ حمزه اصفهانى نوشته، يا تاريخ هندوان را از آثار آنان استفاده كرده، در بخش دولت‌هاى مختلف هم كمابيش به اين امر توجه داده است. براى مثال، درباره اخبار بويهيان مى‌نويسد: «و من اين تاريخ را از مجموعه بوسعد آبى بيرون آوردم كه شاهنشاه (مجدالدوله بويهى) او را به آخر عهد وزارت داده بود، مردى عظيم فاضل و متبحّر اندر انواع علوم بوده است».
وى همان طور كه تاريخ خلفا را از تاريخ جرير يا تاريخ [[حمزه اصفهانی، حمزه بن حسن|حمزه اصفهانى]] نوشته، يا تاريخ هندوان را از آثار آنان استفاده كرده، در بخش دولت‌هاى مختلف هم كمابيش به اين امر توجه داده است. براى مثال، درباره اخبار بويهيان مى‌نويسد: «و من اين تاريخ را از مجموعه بوسعد آبى بيرون آوردم كه شاهنشاه (مجدالدوله بويهى) او را به آخر عهد وزارت داده بود، مردى عظيم فاضل و متبحّر اندر انواع علوم بوده است».


مؤلف در جايى از كتابش، شرح حال اجمالى از امامان شيعه تا امام يازدهم را آورده و آنچنان كه خود مى‌نويسد، آن‌ها را از يك كتابچه؛ به طور يك جا نقل كرده است: «و آن جزو كه اين نسب و تاريخ‌ها بر آن نوشته بود، بيش از اين ذكرى نداشت».
مؤلف در جايى از كتابش، شرح حال اجمالى از امامان شيعه تا امام يازدهم را آورده و آنچنان كه خود مى‌نويسد، آن‌ها را از يك كتابچه؛ به طور يك جا نقل كرده است: «و آن جزو كه اين نسب و تاريخ‌ها بر آن نوشته بود، بيش از اين ذكرى نداشت».
خط ۸۹: خط ۷۱:
تعداد مواردى كه مؤلف از شهرى يا بنايى ديدن كرده و تصريح مى‌كند كه خود به چشم آن جا را ديده است، قابل توجه است. يا آن كه وضع حالى را بيان مى‌كند بدون آن كه اشاره به رؤيت آن داشته باشد.
تعداد مواردى كه مؤلف از شهرى يا بنايى ديدن كرده و تصريح مى‌كند كه خود به چشم آن جا را ديده است، قابل توجه است. يا آن كه وضع حالى را بيان مى‌كند بدون آن كه اشاره به رؤيت آن داشته باشد.


وى در فصلى كه به مراقد بزرگان از انبياء و امامان و ملوك اختصاص داده، گه‌گاه اشاراتى به مشاهده آن مقابر دارد. وى از مشهد على(ع) در نجف ياد كرده كه پس از انكشاف آن، «اهل شيعت از همه جوانب چيزها فرستادن گرفتند و تحفه‌ها مقيمان را و خزانه آن را خصوصا از مصر، تا برين صفت شد كه اكنون به جايست آن را زيارت كنند». همچنين اشاره به مرقد امام حسين(ع) دارد كه «اهل شيعت عمارت آن بيفزودند بر آن سان كه اكنون به جايست». درباره مرقد امام رضا(ع) هم مى‌نويسد: «و امروز مشهدست از آن على بن موسى‌الرضا و آبادست و به عمارت تمام».
وى در فصلى كه به مراقد بزرگان از انبياء و امامان و ملوك اختصاص داده، گه‌گاه اشاراتى به مشاهده آن مقابر دارد. وى از مشهد على(ع) در نجف ياد كرده كه پس از انكشاف آن، «اهل شيعت از همه جوانب چيزها فرستادن گرفتند و تحفه‌ها مقيمان را و خزانه آن را خصوصا از مصر، تا برين صفت شد كه اكنون به جايست آن را زيارت كنند». همچنين اشاره به مرقد امام حسين(ع) دارد كه «اهل شيعت عمارت آن بيفزودند بر آن سان كه اكنون به جايست». درباره مرقد [[امام رضا(ع)]] هم مى‌نويسد: «و امروز مشهدست از آن على بن موسى‌الرضا و آبادست و به عمارت تمام».


درباره امام حسن(ع) و اراده دفن او كنار پيامبر(ص) اشاره دارد كه «و عايشه لشكرآورد و رها نكرد» تا اين كه او را به گورستان بقيع برده، آن جا دفن كردند. اشاره وى به كربلا هم بسيار كوتاه است. وى پس از اشاره به شهادت حسين بن على(ع)، خبرى هم از اعتراض سفير روم در دربار يزيد آورده كه به خاطر برخورد بد يزيد با سر امام حسين(ع) به اواعتراض كرد: «شما فرزند پيغامبرتان همى‌كشيد؟ اين چه دين باشد؟ تا يزيد تافته شد و بفرمود تا او را كشتند».
درباره امام حسن(ع) و اراده دفن او كنار پيامبر(ص) اشاره دارد كه «و عايشه لشكرآورد و رها نكرد» تا اين كه او را به گورستان بقيع برده، آن جا دفن كردند. اشاره وى به كربلا هم بسيار كوتاه است. وى پس از اشاره به شهادت حسين بن على(ع)، خبرى هم از اعتراض سفير روم در دربار يزيد آورده كه به خاطر برخورد بد يزيد با سر امام حسين(ع) به اواعتراض كرد: «شما فرزند پيغامبرتان همى‌كشيد؟ اين چه دين باشد؟ تا يزيد تافته شد و بفرمود تا او را كشتند».


== وضعيت كتاب==
== وضعيت كتاب==
سه دست‌نوشته از اين كتاب در دست است كه در قرن‌هاى هشتم، نهم و يازدهم نوشته شده‌اند. نسخه چاپى كتاب مجمل‌التواريخ والقصص براى اولين بار به سال 1318‌ش توسط محمدتقى بهار تهيه شد. در كتاب حاضر نسخه‌ى پاريس مبنا قرار گرفته‌است. در انتهاى اثر فهرست اعلام، تيره‌ها، نام‌هاى جغرافيايى، كتب، ديگر نام‌ها، ابيات فارسى، قافيه‌هاى عربى و فهرست سوره‌ها ذكر شده است.


 
== منابع مقاله ==
سه دست‌نوشته از اين كتاب در دست است كه در قرن‌هاى هشتم، نهم و يازدهم نوشته شده‌اند. نسخه چاپى كتاب مجمل‌التواريخ والقصص براى اولين بار به سال 1318 ش توسط محمدتقى بهار تهيه شد. در كتاب حاضر نسخه‌ى پاريس مبنا قرار گرفته‌است. در انتهاى اثر فهرست اعلام، تيره‌ها، نام‌هاى جغرافيايى، كتب، ديگر نام‌ها، ابيات فارسى، قافيه‌هاى عربى و فهرست سوره‌ها ذكر شده است.
 
== منابع ==




خط ۱۰۶: خط ۸۶:




== پیوندها ==
 


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:تاریخ]]
[[رده:تاریخ]]
[[رده:تاریخ آسیا]]
[[رده:تاریخ ایران]]
[[رده:تاریخ ایران]]