۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'حبيب الله طاهرى' به 'حبيب الله طاهرى ') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
'''در آستانه قرآن''' کتابی است ترجمه دکتر رامیار | '''در آستانه قرآن''' کتابی است ترجمه دکتر رامیار | ||
در سال 1945 ميلادى كه نخستين بار ترجمه فرانسوى قرآن از«بلاشر»منتشر شد. مقدمۀ آن سخت مورد توجّه علاقهمندان قرار گرفت.اين مقدّمه پس از مدّتى، با تلاش بيشتر به عنوان كتابى مستقل كه توسط | در سال 1945 ميلادى كه نخستين بار ترجمه فرانسوى قرآن از«بلاشر»منتشر شد. | ||
مقدمۀ آن سخت مورد توجّه علاقهمندان قرار گرفت.اين مقدّمه پس از مدّتى، با تلاش بيشتر به عنوان كتابى مستقل كه توسط دكتر راميار، تحت عنوان «در آستانه قرآن» به فارسى برگردانده شد،پا به عرصه پژوهشهاى قرآنى نهاد. | |||
==ساختار و گزارش محتوا== | ==ساختار و گزارش محتوا== | ||
خط ۷۱: | خط ۷۳: | ||
كتاب حاضر با قلمى روان و قابل فهم و كاملا علمى نوشته شده است و نشاندهنده اهتمام دكتر راميار در اين تاليف ارزنده است.روش مترجم در نگارش اين اثر بدين منوال است كه جملات متن اصلى خيلى فشرده و طولانى بوده ولى ايشان سعى نموده هرجمله را به چند جمله تقسيم نموده و هرجا هم كه اين كار مقدور نبوده به ناچار جملهبندى را به همان شكل | كتاب حاضر با قلمى روان و قابل فهم و كاملا علمى نوشته شده است و نشاندهنده اهتمام دكتر راميار در اين تاليف ارزنده است. | ||
روش مترجم در نگارش اين اثر بدين منوال است كه جملات متن اصلى خيلى فشرده و طولانى بوده ولى ايشان سعى نموده هرجمله را به چند جمله تقسيم نموده و هرجا هم كه اين كار مقدور نبوده به ناچار جملهبندى را به همان شكل اصلى، طولانى و فشرده آمده است. | |||
از خصوصيات بارز اين ترجمه آن است كه دكتر راميار هرجا كه لازم بوده يادداشت و تعليقهاى براى روشن نمودن متن با منبع ذكر كرده و براى اطلاع بيشتر خوانندگان مراجع تازهترى مطرح نموده است و هر كجا كه لغزشى از مؤلف به نظرشان رسيده آنرا تصحيح و جوابى درخور و مناسب به آنها داده است و اين پاورقيها در دو زمينه فوق،نشانگر توانايى علمى ايشان مىباشد. | از خصوصيات بارز اين ترجمه آن است كه دكتر راميار هرجا كه لازم بوده يادداشت و تعليقهاى براى روشن نمودن متن با منبع ذكر كرده و براى اطلاع بيشتر خوانندگان مراجع تازهترى مطرح نموده است و هر كجا كه لغزشى از مؤلف به نظرشان رسيده آنرا تصحيح و جوابى درخور و مناسب به آنها داده است و اين پاورقيها در دو زمينه فوق،نشانگر توانايى علمى ايشان مىباشد. | ||
خط ۷۸: | خط ۸۲: | ||
جوامع اسلامى از ديرباز با ساير جوامع، به ويژه جوامع مسيحى ارتباط عميق داشتهاند.بواسطه همين ارتباطات و تبادلات، استشراق غرب در حوزه قرآنپژوهى متخصصان برجستهاى را در طول چند قرن اخير وارد حوزه تفسير و علوم قرآنى نموده است كه يكى از نمونههاى بارز آن«رژى بلاشر»، مستشرق فرانسوى الاصل،نسبت به سايرين از جايگاهى ويژهاى برخوردار است.مستشرقان قرآنپژوه و دانشمندان مسيحى و يهودى صاحبنظر در شئون قرآنى در چهار حوزه مصدر و منبع آيات قرآن، | جوامع اسلامى از ديرباز با ساير جوامع، به ويژه جوامع مسيحى ارتباط عميق داشتهاند.بواسطه همين ارتباطات و تبادلات، استشراق غرب در حوزه قرآنپژوهى متخصصان برجستهاى را در طول چند قرن اخير وارد حوزه تفسير و علوم قرآنى نموده است كه يكى از نمونههاى بارز آن«رژى بلاشر»، مستشرق فرانسوى الاصل،نسبت به سايرين از جايگاهى ويژهاى برخوردار است. | ||
مستشرقان قرآنپژوه و دانشمندان مسيحى و يهودى صاحبنظر در شئون قرآنى در چهار حوزه مصدر و منبع آيات قرآن، | |||
تاريخ جمع و تدوين قرآن، ادبيات و ساختار آيات و سورههاى قرآن و معارف و محتواى قرآن وارد تحقيق و اظهار نظر شدند كه انديشهها و آراء بلاشر بيشتر مربوط به حوزه تاريخ جمع و تدوين قرآن مىباشد.كه گوشهاى از آنها در ترجمه «در آستانه قرآن»مطرح شده است. | تاريخ جمع و تدوين قرآن، ادبيات و ساختار آيات و سورههاى قرآن و معارف و محتواى قرآن وارد تحقيق و اظهار نظر شدند كه انديشهها و آراء بلاشر بيشتر مربوط به حوزه تاريخ جمع و تدوين قرآن مىباشد.كه گوشهاى از آنها در ترجمه «در آستانه قرآن»مطرح شده است. | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۱۰: | ||
بلاشر در صفحه 11 اينگونه بيان مىكند:«بايد اذعان داشت كه هنوز نكات فراوانى در تاريخ قرآن همچنان مبهم و مرموز، | بلاشر در صفحه 11 اينگونه بيان مىكند:«بايد اذعان داشت كه هنوز نكات فراوانى در تاريخ قرآن همچنان مبهم و مرموز، | ||
و از بسيارى جهات دور از دسترس باقى مانده است». | |||
او با اين بيان، اوّلين قدم را در ايجاد شبهه و ابهام در تاريخ قرآن شروع مىكند. | |||
از نظر بلاشر، مشكل اساسى در عصر بعثت كه كتابت وحى را مشكل يا غير ممكن مىكند دو عامل است:يكى خط عربى كه در ذات خود امكان خواندن يك كلمه را به دو يا چند نحو فراهم مىآورد يعنى استفاده از خطى بسيار ناقص الاصل براى نوشتن قرآن و عامل ديگر تعداد اندك باسوادان در شبه جزيره عربستان<ref>در آستانه قرآن ص 16</ref> | |||
از اينجا وارد زير مجموعه دوم از آراء بلاستر مىشويم او مىآورد:«هيچ سندى نداريم كه نشان دهد،پيامبر به نوشتن | از اينجا وارد زير مجموعه دوم از آراء بلاستر مىشويم او مىآورد:«هيچ سندى نداريم كه نشان دهد،پيامبر به نوشتن وحى كه خود دريافت مىكرد، بپردازد، بلكه او اين مأموريت را به كاتبان وحى واگذار كرده است».<ref>همو،ص 26</ref> | ||
و در جاى ديگر مىآورد:«از تاريخ نزول آيات اوّليه، تا موقعى كه اين آيات به قيد تحرير درآمد،يك فاصله زمانى وجود داشته است...محمد(ص)بنابر احاديث، وحشت عظيمى احساس كرد، او در آغاز ندانست كه برگزيده خداى قادر است.»<ref>همو،ص 29</ref> | |||
از اينجا بلاشر دلائل عدم نگارش و تدوين كامل قرآن از طرف پيامبر(ص)را معرفى مىكند.عدم آگاهى پيامبر(ص)از رسالتش،فقدان امكانات مادى و موضوع وجود قرائتهاى مختلف كه پيامبر(ص)از برترى دادن يك قرائتبر قرائت ديگر احتراز مىجست.<ref>همو،ص 42 تا 45</ref>. | |||
را از نظر بلاشر مرور مىكنيم.وى معتقد است گردآورى قرآن امرى تقليدى از يهود و نصارى بوده است و ديگر فراموشى بخشى از آيات نزد خود حضرت(ص)بوده و از همه عجيبتر اينكه وى اشاره مىكند.دلايلى مبنى براينكه پيامبر(ص)دستور به تشكيل مجموعهاى به نام قرآن داده باشد در دست نيست و بدين وسيله امر كتابت را ابتكارى از ناحيه صحابه مىداند | و در مورد بلاشر با استناد به گفتوگويى كه زيد بن ثابت با خليفه اوّل دارد اين كه گفته «چگونه كارى را انجام خواهيد داد كه پيامبر(ص) انجام نداده است»مطرح مىكند:«هيچگونه دليل قطعى نداريم كه تصور كنيم محمد(ص)شخصا به تشكيل مجموعهاى از آيات قرآنى دستور فرموده باشد حتى دلائل در اختيار داريم كه طبق آنها مىتوان گفت، اين امر بوسيله خود او طرحريزى نشده است.»<ref>همو،ص 36</ref> و در صفحه 42 دليل آنرا اينگونه بيان مىكند.«امروز ما بدين سوال به كمك فرضيه مىتوانيم پاسخ دهيم شايد محمد(ص)و معاصرين او مبادرت به كارى را كه منجر به ايجاد نسخهاى از معيار كتاب آسمانى شود، كفرآميز مىدانستند». وارد بحث وحى تا چهاندازه مىتوانند مورد وثوق و اطمينان باشند | ||
را از نظر بلاشر مرور مىكنيم.وى معتقد است گردآورى قرآن امرى تقليدى از يهود و نصارى بوده است و ديگر فراموشى بخشى از آيات نزد خود حضرت(ص)بوده و از همه عجيبتر اينكه وى اشاره مىكند.دلايلى مبنى براينكه پيامبر(ص)دستور به تشكيل مجموعهاى به نام قرآن داده باشد در دست نيست و بدين وسيله امر كتابت را ابتكارى از ناحيه صحابه مىداند<ref>همو 33 تا 37</ref> | |||
بلاشر سپس كتابت كاتبان وحى را اينگونه توصيف مىكند.«احاديث بارها به ما نشان ميدهند كه محمد(ص)وحى الهى را در همان لحظه نزول به كاتبان خود املاء مىفرموده است باوجود اينها شايد كاملا متناسب نباشد كه به اين آگاهى اعتماد مطلقى داشته باشيم زيرا چنين بنظر ميرسد كه همه اين معلومات به منظور اثبات اين فرضيه است كه پيغمبر(ص)در حيات خود به وسيله كتابت به تثبيت همه قرآن پرداخته است<ref>همو،ص 29</ref> | |||
عامل ديگرى كه بلاشر در خصوص كتابت كاتبان وحى با ترديد برگزار مىكند.از طرف ديگر،آيا آيات و سور روى چه چيزهايى نوشته مىشد و آيااين نوشتهها محفوظ مىماند؟از سوى ديگر نگارش آيات وحى بلافاصله پس از نزول صورت نپذيرفت، مدتها | عامل ديگرى كه بلاشر در خصوص كتابت كاتبان وحى با ترديد برگزار مىكند.از طرف ديگر،آيا آيات و سور روى چه چيزهايى نوشته مىشد و آيااين نوشتهها محفوظ مىماند؟از سوى ديگر نگارش آيات وحى بلافاصله پس از نزول صورت نپذيرفت، مدتها | ||
بعد از نخستين نزول وحى بود كه مسلمين به فكر حفظ كتبى آيات نازله افتادند و سپس بلاشر به اين نتيجه ميرسد در آن زمان با روش محكمى تعقيب شده باشد نتيجه حاصله اطمينان خيلى زيادى به بار نخواهد آورد همه اين اسناد، امروز از بين رفتهاند و درباره آنها جزء فرضيه كلمه ديگرى را نمىتوانيم به كار ببريم و ما امروز تنها بر مصحفى اتكا مىكنيم كه پس از دوران محمد(ص)گردآمدهاند. | بعد از نخستين نزول وحى بود كه مسلمين به فكر حفظ كتبى آيات نازله افتادند و سپس بلاشر به اين نتيجه ميرسد در آن زمان با روش محكمى تعقيب شده باشد نتيجه حاصله اطمينان خيلى زيادى به بار نخواهد آورد همه اين اسناد، امروز از بين رفتهاند و درباره آنها جزء فرضيه كلمه ديگرى را نمىتوانيم به كار ببريم و ما امروز تنها بر مصحفى اتكا مىكنيم كه پس از دوران محمد(ص)گردآمدهاند.<ref>همو،ص 31</ref> | ||
بلاشر با اين سخنان،كتابت كاتبان وحى را زير سوال مىبرد و بعد ادامه ميدهد:«اساسا در دوران محمد(ص)حافظه به عنوان وسيله اساسى نقل و حفظ قرآن شمرده مىشود» | بلاشر با اين سخنان،كتابت كاتبان وحى را زير سوال مىبرد و بعد ادامه ميدهد:«اساسا در دوران محمد(ص)حافظه به عنوان وسيله اساسى نقل و حفظ قرآن شمرده مىشود»<ref>همو،ص 31</ref> | ||
حال به نقل سخنان بلاشر در رابطه با زير مجموعه چهارم ميرسيم در قسمت قبل كه احاديث منقوله در كتب اهل سنّت بر عدم توانايى حفظ كامل در رابطه با پيامبر اكرم(ص)را مطرح نمود در اينجا مىگويد:وقتى پيامبر(ص)نتواند به حفظ كامل قرآن نائل شود و آيات را فراموش كند، تكليف صحابه معلوم است.و در ص 31 مىآورد. | حال به نقل سخنان بلاشر در رابطه با زير مجموعه چهارم ميرسيم در قسمت قبل كه احاديث منقوله در كتب اهل سنّت بر عدم توانايى حفظ كامل در رابطه با پيامبر اكرم(ص)را مطرح نمود در اينجا مىگويد:وقتى پيامبر(ص)نتواند به حفظ كامل قرآن نائل شود و آيات را فراموش كند، تكليف صحابه معلوم است.و در ص 31 مىآورد. | ||
آيا دليلى داريم كه در زمان حيات محمد(ص)آن عدّه از صحابه كه قرآن را حفظ داشتند و تعدادشان هم محدود است تمامى قرآن را در حافظه خود ضبط نموده بودند؟و نتيجه مىگيرد:دومين وسيله حفظ قرآن(حافظۀ صحابه) | آيا دليلى داريم كه در زمان حيات محمد(ص)آن عدّه از صحابه كه قرآن را حفظ داشتند و تعدادشان هم محدود است تمامى قرآن را در حافظه خود ضبط نموده بودند؟و نتيجه مىگيرد:دومين وسيله حفظ قرآن(حافظۀ صحابه) در نخستين نسل اسلامى نمىتوانسته عارى از نقص باشد.<ref>همو،ص 33</ref> | ||
در نخستين نسل اسلامى نمىتوانسته عارى از نقص باشد. | |||
خلاصه ديدگاه بلاشر در اين بخش: | خلاصه ديدگاه بلاشر در اين بخش: | ||
جمعآورى قرآن به صورت مصحفى جامع(ميان دو جلد)در حيات رسول خدا مورد نگارش قرار نگرفت و دلائل آن عبارتند از:1-تبعيت از آيات قرآن'''انّ علينا جمعه و قرآنه'''،2-احتمال تغيير در آيات تا زمان رحلت خود، ايجاد نسخهاى از معيار كتاب آسمانى شدن كه اين را كفر مىدانستند و احتراز از برترى دادن يك قرائت برقرائتهاى ديگر | جمعآورى قرآن به صورت مصحفى جامع(ميان دو جلد)در حيات رسول خدا مورد نگارش قرار نگرفت و دلائل آن عبارتند از:1-تبعيت از آيات قرآن'''انّ علينا جمعه و قرآنه'''،2-احتمال تغيير در آيات تا زمان رحلت خود، ايجاد نسخهاى از معيار كتاب آسمانى شدن كه اين را كفر مىدانستند و احتراز از برترى دادن يك قرائت برقرائتهاى ديگر<ref>همو،ص 41 تا 45</ref> | ||
==بخش دوم:بلاشر و جمع قرآن بعد از رحلت رسول خدا(ص)== | ==بخش دوم:بلاشر و جمع قرآن بعد از رحلت رسول خدا(ص)== | ||
خط ۱۴۲: | خط ۱۵۳: | ||
-عثمان و جمع قرآن | -عثمان و جمع قرآن | ||
بلاشر جمع قرآن در دوره خلافت ابوبكر را مىپذيرد.و در تحليل انگيزه ابوبكر و عمر نسبت به جمع قرآن نكات ارزنده و قابل توجهى را مطرح مىكند و آن اينكه در فكر آنها مسالۀ تحميل يك نسخه معين به جامعه مؤمنان مطرح نبوده بلكه هدف آنها آن بوده كه در فضيلت جمع قرآن با صاحب مصحف بودن، از ساير اصحاب پيامبر عقب نباشند لذا اين قرآن به عنوان مصحف حكومتى از عمر به عثمان منتقل نگشت بلكه به عنوان ارث در اختيار دختر عمر،حفصه قرار گرفت | بلاشر جمع قرآن در دوره خلافت ابوبكر را مىپذيرد.و در تحليل انگيزه ابوبكر و عمر نسبت به جمع قرآن نكات ارزنده و قابل توجهى را مطرح مىكند و آن اينكه در فكر آنها مسالۀ تحميل يك نسخه معين به جامعه مؤمنان مطرح نبوده بلكه هدف آنها آن بوده كه در فضيلت جمع قرآن با صاحب مصحف بودن، از ساير اصحاب پيامبر عقب نباشند لذا اين قرآن به عنوان مصحف حكومتى از عمر به عثمان منتقل نگشت بلكه به عنوان ارث در اختيار دختر عمر،حفصه قرار گرفت<ref>همانجا،ص 71</ref> | ||
مصاحف صحابه | مصاحف صحابه | ||
خط ۱۴۸: | خط ۱۵۹: | ||
بلاشر وجود مصاحف صحابه را همزمان با تدوين مصحف در دوره ابوبكر با استناد به روايات تاريخى مىپذيرد. و از مصاحف سالم بن معقل، عبدالله بن عباس، عبدالله بن مسعود، ابى بن كعب، ابو موسى اشعرى و على بن ابى طالب(ع) ياد كرده است.در جاى ديگر بلاشر مقايسهاى ميان ترتيب سور در قرآن كنونى و برخى از مصاحف انجام داده استو به اين نتيجه رسيده است كه اگر پيامبر(ص)در دوران حيات خود قرآن را جمع كرده بود(ميان دو جلد) | بلاشر وجود مصاحف صحابه را همزمان با تدوين مصحف در دوره ابوبكر با استناد به روايات تاريخى مىپذيرد. و از مصاحف سالم بن معقل، عبدالله بن عباس، عبدالله بن مسعود، ابى بن كعب، ابو موسى اشعرى و على بن ابى طالب(ع) ياد كرده است.در جاى ديگر بلاشر مقايسهاى ميان ترتيب سور در قرآن كنونى و برخى از مصاحف انجام داده استو به اين نتيجه رسيده است كه اگر پيامبر(ص)در دوران حيات خود قرآن را جمع كرده بود(ميان دو جلد) | ||
اين اختلافات وجود نداشت به دليل اينكه هيچيك از شاگردان بدون شك جرأت نمىيافت نظمى را كه استاد برقرار كرده درهم ريزد. | اين اختلافات وجود نداشت به دليل اينكه هيچيك از شاگردان بدون شك جرأت نمىيافت نظمى را كه استاد برقرار كرده درهم ريزد<ref>همو،67</ref>. | ||
-عثمان و جمع قرآن | -عثمان و جمع قرآن | ||
خط ۱۵۸: | خط ۱۶۹: | ||
بلاشر در مورد ادامه كار عثمان چنين بيان مىكند كه عثمان دستور داد كه چهار نسخه از آن تهيّه گردد و به شهرهاى بزرگ اسلامى فرستاده شود. | بلاشر در مورد ادامه كار عثمان چنين بيان مىكند كه عثمان دستور داد كه چهار نسخه از آن تهيّه گردد و به شهرهاى بزرگ اسلامى فرستاده شود. | ||
اما در صفحه 77 كتاب عبارتى آمده كه مىگويد:گروهى كه از قدرت مذهبى على(ع)پشتيبانى مىكنند. | اما در صفحه 77 كتاب عبارتى آمده كه مىگويد:گروهى كه از قدرت مذهبى على(ع)پشتيبانى مىكنند.علنا عثمان را متهم مىسازند كه در قرآن اشارات مزاحم خود را حذف كرده است. | ||
و نيز وى مىگويد:اگر به اخبار روايى،يعنى تنها منبع هميشگى خود تن در دهيم، اين انجمن، مصحف ابوبكر را كه همان اوراق صحف امانتى نزد«حفصه»بود به عنوان اساس كار خود انتخاب كرد.بدين هسته اصلى، تمام قسمتهاى متفرقهاى كه با يافتنش امكانپذير بود افزوده شد.در واقع امر و بطور كلى،كار با يك جمع اضافه و تصحيح مصحف ابوبكر-زيد بن ثابت پايان گرفت»<ref>همانجا،ص 78</ref> و اين آخرين ترديدى است كه از آراء بلاشر در اين مقاله مىآوريم و آن اينكه مصحف تدوين يافته در عصر ابوبكر اساس كار عثمان بوده و قسمتهاى متفرقهاى را به آن افزوده است يعنى آياتى در عصر خليفه اوّل فوت شده بود كه در جمع عثمان تدوين يافت و افزوده شد. | |||
==نقد آراء بلاشر== | ==نقد آراء بلاشر== | ||
خط ۱۷۵: | خط ۱۸۶: | ||
اما جمع به معناى اول جمع قرآن به معناى حفظ كردن و بخاطر سپردن كه به جمع اوّل قرآن معروف است قطعا در زمان حيات پيامبر اكرم(ص) تحقق يافته است و هيچكس در آن ترديدى ندارد.و در رأس حفاظ قرآن،پيامبر اسلام(ص)به عنوان نخستين حافظ قرآن قرار داشت.(رجوع كنيد الفهرست اطبع مصر)ص 47، تاريخ القرآن زنجانى،ص 46، مجمع البيان،ج 10 ص 475 چاپ اسلاميه در ذيل آيه'''سنقرئك فلا تنسى'''(سوره اعلى،آيه 6) | اما جمع به معناى اول جمع قرآن به معناى حفظ كردن و بخاطر سپردن كه به جمع اوّل قرآن معروف است قطعا در زمان حيات پيامبر اكرم(ص) تحقق يافته است و هيچكس در آن ترديدى ندارد.و در رأس حفاظ قرآن،پيامبر اسلام(ص)به عنوان نخستين حافظ قرآن قرار داشت.(رجوع كنيد الفهرست اطبع مصر)ص 47، تاريخ القرآن زنجانى،ص 46، مجمع البيان،ج 10 ص 475 چاپ اسلاميه در ذيل آيه'''سنقرئك فلا تنسى'''(سوره اعلى،آيه 6) | ||
شاهد بر تعداد زياد حافظان قرآن در عصر رسول(ص)،كشته شدن چهار صد نفر از حافظان و قاريان در جنگ يمامه كه هفتاد نفر آنها را حافظان تشكيل مىدهند و همزمان با حيات رسول خدا(ص)همين تعداد از حفاظ قرآن در جنگ بئر معونه شهيد شدند | شاهد بر تعداد زياد حافظان قرآن در عصر رسول(ص)،كشته شدن چهار صد نفر از حافظان و قاريان در جنگ يمامه كه هفتاد نفر آنها را حافظان تشكيل مىدهند و همزمان با حيات رسول خدا(ص)همين تعداد از حفاظ قرآن در جنگ بئر معونه شهيد شدند<ref>الاتقان قرطبى،ج 1،ص 122</ref>. | ||
بنابر آنچه آمد ترديدى را كه بلاشر براى خواننده از نظر عدم توانايى حفظ كامل قرآن براى صحابه و تعداد كم آنها | بنابر آنچه آمد ترديدى را كه بلاشر براى خواننده از نظر عدم توانايى حفظ كامل قرآن براى صحابه و تعداد كم آنها | ||
ذكر نموده است(كه در زير مجموعه چهارم بخش اوّل مطرح شد)قابل مناقشه مىباشد زيرا با منابع تاريخى و احاديث زيادى كه در اين خصوص در متون اهل سنّت و | ذكر نموده است(كه در زير مجموعه چهارم بخش اوّل مطرح شد)قابل مناقشه مىباشد زيرا با منابع تاريخى و احاديث زيادى كه در اين خصوص در متون اهل سنّت و شيعه نقل شده(و گوشهاى از آنها در منابعى كه ذكر شد آمده)و شواهد فوق قابل قبول و پذيرش نيست. | ||
اما جمع به معناى دوم | |||
به معناى نگارش و كتابت به گونهاى كه آيات در هر سوره منظم شده باشند(يا صورت ديگر كه دكتر حبيب الله طاهرى در كتاب درسهايى از علوم قرآنى ج اول ص 341 در اين قسم مطرح و اضافه نموده و آن تمام قرآن نوشته شده ولى آيات و سور آن نامرتب و متفرق و پراكنده باشد)اين كار هم قطعا در زمان حيات پيامبر اسلام(ص)تحقق يافته است و هيچكس در آن ترديدى ندارد.جمعآورى و ضبط آيات قرآن در هر سوره به ترتيبى كه هم اكنون در دست است،غالبا برحسب ترتيب نزول آنها انجام گرفته است. | |||
هر سوره با بسم اللّه الرحمن الرحيم آغاز مىشده و آيات اين سوره كه به تدريج يكى پس از ديگرى نازل مىشده به ترتيب نزول ضبط شده است تا اينكه بسم ا... ديگرى نازل مىشد، و معرف آن بوده كه سوره پايان يافته و سورهاى ديگر آغاز مىگردد.در حقيقت، تنظيم آياتى،كه نازل مىگشت زير نظر و اشراف كامل پيامبر صورت مىگرفت و اجتهاد و نظر شخصى هيچيك از نويسندگان نمىبايست در اين امر دخالتى داشته باشد.حال اين سؤال مطرح مىشود آيا ترتيب تمام آيات در تمام سورههاى قرآن توقيفى است؟ | |||
اگر چنين است بايد تمام آيات مكى در سورههاى مكى و تمام آيات مدنى در سورههاى مدنى قرار داشته باشند در حالىكه در تعدادى اندك از سورههاى قرآن مشاهده مىكنيم كه آيات مكى در سورههاى مدنى و به عكس آمده است و در كتابهاى علوم قرآنى به تفصيل از آيات مستثيات سخن گفتهاند حال پاسخ چيست؟ كسانى كه قائل به توقيفى بودن ترتيب همه آيات نظر دادهاند در اين موارد هم كه پيامبر اكرم(ص) خودش اين ترتيب را برهم مىزد و دستور مىدهد آيهاى در فلان موضع از سوره قبلى قرار داده شود اين نيز عين توقيفى بودن است البته اين از موارد،چند نمونه بيشتر گزارش نشده است. | |||
اما نويسنده التمهيد عقيده دارد كه در تعدادى اندك از سورههاى قرآن كريم ترتيب طبيعى نزول وجود ندارد و نص خاصى هم از طرف پيامبر(ص)در ارتباط با تنظيم آيات آن در دست نيست، بنابراين به ناچار بايد حكم به توقيفى نبودن ترتيب اين سورهها نمود<ref>ج 1،ص 214</ref>.(براى اطلاعات بيشتر رجوع كنيد به درسنامه علوم قرآنى سطح 2،حسين جوان آراسته) | |||
البرهان،ج 1،ص 331 و 334، بحار الانوار،ج 89،ص 77 و منابع تاريخى كه اين مسالۀ را بازگو نمودهاند.و با مطالبى كه ذكر شد آراء بلاشر مبنى بر اينكه پيامبر دستور به تشكيل مجموعهاى به نام قرآن داده باشد در دست نيست و بدين وسيله امر كتابت را ابتكارى از ناحيه صحابه مىپندارد(كه در زيرمجموعه سوم بخش اول مطرح شد)قابل نقد است و ما با استناد | دليل اين امر كه كتابت و نگارش قطعا در حيات رسول اكرم(ص)صورت گرفته رواياتى فراوانى است كه در كتب [[صحيح بخارى]]،ج 9،ص 47، البرهان،ج 1،ص 331 و 334، بحار الانوار،ج 89،ص 77 و منابع تاريخى كه اين مسالۀ را بازگو نمودهاند.و با مطالبى كه ذكر شد آراء بلاشر مبنى بر اينكه پيامبر دستور به تشكيل مجموعهاى به نام قرآن داده باشد در دست نيست و بدين وسيله امر كتابت را ابتكارى از ناحيه صحابه مىپندارد(كه در زيرمجموعه سوم بخش اول مطرح شد)قابل نقد است و ما با استناد | ||
به منابع تاريخى و روايى نشان داديم علاوه بر اينكه پيامبر(ص)قرآن را بر طبق وحى ديكته مىكرده ترتيب آيات در | به منابع تاريخى و روايى نشان داديم علاوه بر اينكه پيامبر(ص)قرآن را بر طبق وحى ديكته مىكرده ترتيب آيات در | ||
سورهها را نيز معين نموده است ولى اگر منظور او از تشكيل مجموعهاى به نام قرآن مصحف(بين دو جلد)و تنظيم سور باشد در بخش بعدى جمع قرآن به آن مىپردازيم. | سورهها را نيز معين نموده است ولى اگر منظور او از تشكيل مجموعهاى به نام قرآن مصحف(بين دو جلد)و تنظيم سور باشد در بخش بعدى جمع قرآن به آن مىپردازيم. | ||
خط ۲۰۹: | خط ۲۱۹: | ||
-تبعيّت از آيه'''ان علينا جمعه و قرانه'''زيرا در اين آيه خداوند به پيامبر(ص)وعده داده كه حفظ و صيانت قرآن از آن اوست و اگر پيامبر(ص)و اصحاب بدان مبادرت ورزند اين عمل كفرآميز است. | -تبعيّت از آيه'''ان علينا جمعه و قرانه'''زيرا در اين آيه خداوند به پيامبر(ص)وعده داده كه حفظ و صيانت قرآن از آن اوست و اگر پيامبر(ص)و اصحاب بدان مبادرت ورزند اين عمل كفرآميز است. | ||
-پيامبر(ص)از برترى دادن يك قرائت بر قرائتهاى ديگر احتراز جسته است زيرا او احساس مىكرد كه كارى است بس حساس كه مزايايش در برابر محظوراتش نامعلوم است | -پيامبر(ص)از برترى دادن يك قرائت بر قرائتهاى ديگر احتراز جسته است زيرا او احساس مىكرد كه كارى است بس حساس كه مزايايش در برابر محظوراتش نامعلوم است<ref>در آستانه قرآن،ص 42 تا 45</ref>. | ||
-احتمال تغيير در آيات تا زمان رحلت خود. | -احتمال تغيير در آيات تا زمان رحلت خود. | ||
خط ۲۲۳: | خط ۲۳۴: | ||
صورت اوليه وارد نكرده است به دليل اينكه قرآن را شفاهى مىآموختند.(پاورقى دكتر راميار،ذيل بحث)اضافه براين هرسال | صورت اوليه وارد نكرده است به دليل اينكه قرآن را شفاهى مىآموختند.(پاورقى دكتر راميار،ذيل بحث)اضافه براين هرسال | ||
پيغمبر خدا قرآن را با جبرئيل امين مقابله مىفرمود كه در سال آخر اين مقابله دوبار پيش آمد پس چگونه رأى بلاشر بر اين قرار مىگيرد كه كتابت و نگارش قرآن را زير سؤال ببرد و حفظ كامل قرآن را توسط بعضى از صحابه و قرائت آنها بر پيامبر(ص)را مورد شك و ترديد قرار دهد | پيغمبر خدا قرآن را با جبرئيل امين مقابله مىفرمود كه در سال آخر اين مقابله دوبار پيش آمد پس چگونه رأى بلاشر بر اين قرار مىگيرد كه كتابت و نگارش قرآن را زير سؤال ببرد و حفظ كامل قرآن را توسط بعضى از صحابه و قرائت آنها بر پيامبر(ص)را مورد شك و ترديد قرار دهد<ref>البيان،آيه اللّه خوئى،ص 278-255</ref>. | ||
از طرف ديگر مبناى دكتر بلاشر در كتاب معماى محمد(ص)كليه روايات اسلامى را غير قابل وثوق مىداند ولى در اين كتاب روايات را ذكر و به آنها استناد مىكند | از طرف ديگر مبناى دكتر بلاشر در كتاب معماى محمد(ص)كليه روايات اسلامى را غير قابل وثوق مىداند ولى در اين كتاب روايات را ذكر و به آنها استناد مىكند<ref>ترجمان وحى،شماره 2،دكتر مجتبوى</ref>. | ||
شايد همينگونه موضع گيرىهاست كه برخى از محققان را در صداقت و بىغرضى او دچار ترديد كرده است. | شايد همينگونه موضع گيرىهاست كه برخى از محققان را در صداقت و بىغرضى او دچار ترديد كرده است. | ||
خط ۲۳۵: | خط ۲۴۶: | ||
اينها نقدهاى كلى به آراء بلاشر و نمونههايى هم كه آمد بر شاهدى براى نقد آراء او بود. | اينها نقدهاى كلى به آراء بلاشر و نمونههايى هم كه آمد بر شاهدى براى نقد آراء او بود. | ||
==پانویس == | |||
<references /> | |||
== پیوندها == | == پیوندها == |
ویرایش