۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '،س' به '، س') |
جز (جایگزینی متن - '،ا' به '، ا') |
||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
اينكه اسماء الهى توقيفيهاند يا قياسيهاند از ديگر مطالبى است كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در اين بخش بدان پرداخته است او توقيفى بودن اسماء را نظر اصحاب مىداند در مقابل معتزله و كراميه كه برخلاف اين نظريه مىگويند هرمعنايى كه عقل بر ثابت بودن آن در حق خدا ما را دلالت كند جائز است كه به خداوند اطلاق گردد. | اينكه اسماء الهى توقيفيهاند يا قياسيهاند از ديگر مطالبى است كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در اين بخش بدان پرداخته است او توقيفى بودن اسماء را نظر اصحاب مىداند در مقابل معتزله و كراميه كه برخلاف اين نظريه مىگويند هرمعنايى كه عقل بر ثابت بودن آن در حق خدا ما را دلالت كند جائز است كه به خداوند اطلاق گردد. | ||
او اسماء را به سه صورت اسماء | او اسماء را به سه صورت اسماء ذات، اسماء جزئى از اجزاء ذات و اسماء خارج از ذات تقسيم مىكند.تقسيمى كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] به صفات قائل است نيز به سه قسمت مىباشد كه عبارتند از صفات ذاتيه،صفات معنويه و صفات فعليّه،صفات ذاتيه يعنى القابى كه دلالت بر ذات دارند.صفات معنويه الفاظ دالّ بر معانى قائم به ذات خدا هستند و صفات فعليه الفاظى هستند كه دلالت بر صدور اثرى از آثار قدرت خداوند دارند. | ||
فخر ذكر خداوند با اسماء و صفاتش را داراى فضيلت مىداند كه قرآن و روايات و عقل بر آن دلالت دارند شاهد قرآنيش بر اين مدّعا آيۀ'''و للّه الاسماء الحسنى فادعوه بها'''مىباشد كه به همراه چند آيۀ ديگر آورده است او معنى اسماء حسنى را با دو قول تبيين مىكند اول آنكه عبارتند از اسمائى كه دلالت بر معانى حسن دارند زيرا اجل و اعلاء صفات،صفات الهى مىباشند.دوم آنكه اسماء حسنى اوصاف حسنه هستند مانند وصف به وحدانيت و جلال و عزت و... | فخر ذكر خداوند با اسماء و صفاتش را داراى فضيلت مىداند كه قرآن و روايات و عقل بر آن دلالت دارند شاهد قرآنيش بر اين مدّعا آيۀ'''و للّه الاسماء الحسنى فادعوه بها'''مىباشد كه به همراه چند آيۀ ديگر آورده است او معنى اسماء حسنى را با دو قول تبيين مىكند اول آنكه عبارتند از اسمائى كه دلالت بر معانى حسن دارند زيرا اجل و اعلاء صفات،صفات الهى مىباشند.دوم آنكه اسماء حسنى اوصاف حسنه هستند مانند وصف به وحدانيت و جلال و عزت و... | ||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
معارف بلند و فراوانى است مىباشد.دوّمين اسمى كه فخر به تفسير آن پرداخته اسم اللّه مىباشد. | معارف بلند و فراوانى است مىباشد.دوّمين اسمى كه فخر به تفسير آن پرداخته اسم اللّه مىباشد. | ||
وى در پاسخ به كسانى كه اسم اللّه را غير عربى و برگرفته از كلمات يهود و نصارى مىدانند ادلهاى را بر عربى بودن اين اسم متذكر مىگردد اما تفسير كلمۀ لا اله الا اللّه كه از عمدهترين بخشهاى كتاب را به خود اختصاص داده است از وجوهى مورد بررسى قرار گرفته است كه عبارتند از ديدگاه نحويين به اين كلمه او معتقد است چيزى از اين كلمه محذوف مىباشد [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] معتقد است لا اله الا اللّه به اسمائى در قرآن ذكر شده است كه براى هركدام دلائلى را اقامه مىكند از آنجمله كلمۀ توحيد،كلمه اخلاص،كلمه | وى در پاسخ به كسانى كه اسم اللّه را غير عربى و برگرفته از كلمات يهود و نصارى مىدانند ادلهاى را بر عربى بودن اين اسم متذكر مىگردد اما تفسير كلمۀ لا اله الا اللّه كه از عمدهترين بخشهاى كتاب را به خود اختصاص داده است از وجوهى مورد بررسى قرار گرفته است كه عبارتند از ديدگاه نحويين به اين كلمه او معتقد است چيزى از اين كلمه محذوف مىباشد [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] معتقد است لا اله الا اللّه به اسمائى در قرآن ذكر شده است كه براى هركدام دلائلى را اقامه مىكند از آنجمله كلمۀ توحيد،كلمه اخلاص،كلمه احسان، احسن القول،دعوة الحق، الطيب من القول، الكلمة الطيبة، الكلمة | ||
الثابتة و كلمة التقوى مىباشند.اما بيان فوائد كلمۀ لا اله الا اللّه از ديگر بخشهاى مورد بحث [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] است | الثابتة و كلمة التقوى مىباشند.اما بيان فوائد كلمۀ لا اله الا اللّه از ديگر بخشهاى مورد بحث [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] است | ||
او مىگويد اين كلمه از افضل اذكار است كه دوست و دشمن به هنگام گرفتارى به اين اسم تمسك مىكنند شاهد اين مدّعا هم كلام فرعون است كه به هنگام غرق شدن گفت آمنت انه لا اله الا اللّه الذى آمنت به بنو اسرائيل و كلام حضرت يونس كه در بطن ماهى گفت لا اله الا انت سبحانك انى كنت من الظالمين.اما اينكه اين كلمه به چه صورتهايى تعبير شده است آخرين بخش مطالب [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در اين زمينه است.او سپس به تفسير الرحمن الرحيم مىپردازد و باز به عربى بودن اين كلمه تأكيد مىورزد اما اينكه چرا اسم رحيم بعد از رحمن ذكر شده است توضيحاتى از فخر را به خود اختصاص داده است. | او مىگويد اين كلمه از افضل اذكار است كه دوست و دشمن به هنگام گرفتارى به اين اسم تمسك مىكنند شاهد اين مدّعا هم كلام فرعون است كه به هنگام غرق شدن گفت آمنت انه لا اله الا اللّه الذى آمنت به بنو اسرائيل و كلام حضرت يونس كه در بطن ماهى گفت لا اله الا انت سبحانك انى كنت من الظالمين.اما اينكه اين كلمه به چه صورتهايى تعبير شده است آخرين بخش مطالب [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در اين زمينه است.او سپس به تفسير الرحمن الرحيم مىپردازد و باز به عربى بودن اين كلمه تأكيد مىورزد اما اينكه چرا اسم رحيم بعد از رحمن ذكر شده است توضيحاتى از فخر را به خود اختصاص داده است. | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۸: | ||
ندارد.عين همين تفسير در مورد الازلى نيز وجود دارد.از اين قبيل اسماء واجب الوجود لذاته و دائم مىباشد. | ندارد.عين همين تفسير در مورد الازلى نيز وجود دارد.از اين قبيل اسماء واجب الوجود لذاته و دائم مىباشد. | ||
وى دو اسم الجسم و الجوهر را كه كراميه و نصارى قائل به اطلاق آن بر خداوند هستند را از اسمائى كه هرگز نمىتوان به خداى سبحان نسبت داد مىداند.اما صفات معنويهاى كه خداوند داراى آنها مىباشد و بر هركدام ادلهاى نيز اقامه شده است عبارتند از محيط كه آيۀ'''و هو بكل شىء محيط'''دلالت بر آن دارد،و قريب كه آيه'''و نحن اقرب اليكم من حبل الوريد'''دال بر آن | وى دو اسم الجسم و الجوهر را كه كراميه و نصارى قائل به اطلاق آن بر خداوند هستند را از اسمائى كه هرگز نمىتوان به خداى سبحان نسبت داد مىداند.اما صفات معنويهاى كه خداوند داراى آنها مىباشد و بر هركدام ادلهاى نيز اقامه شده است عبارتند از محيط كه آيۀ'''و هو بكل شىء محيط'''دلالت بر آن دارد،و قريب كه آيه'''و نحن اقرب اليكم من حبل الوريد'''دال بر آن است،مدبر،مريد، المحبة، الرضا، النحط، الغضب المولاة و المعاداة و الكراهة نيز آخرين اسمهائى هستند كه فخر الدين محمد رازى در مورد آنها به ايراد سخن پرداخته است. | ||
==نسخۀ حاضر:== | ==نسخۀ حاضر:== |
ویرایش