۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ]]' به ']]') |
جز (جایگزینی متن - '،ا' به '، ا') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
او با ويژگى كه دارد، در طى هيجده سال سياحت غرب در حوزه مسايل سياسى نيز شخص كاردانى مىشود. | او با ويژگى كه دارد، در طى هيجده سال سياحت غرب در حوزه مسايل سياسى نيز شخص كاردانى مىشود. | ||
از بدو ورود به ايران ظاهراً يادداشت روزانه برداشت، كه متن تدوين شده آن كتاب خاطرات او را تشكيل مىدهد. از همان نخستين يادداشتها احساس او درباره ايران و تأسفى كه بر تنزّل احوال مىخورد، نمايان است. از بوشهر به شيراز و اصفهان و كاشان و محلات رفت، وصف طبيعت ايران آن | از بدو ورود به ايران ظاهراً يادداشت روزانه برداشت، كه متن تدوين شده آن كتاب خاطرات او را تشكيل مىدهد. از همان نخستين يادداشتها احساس او درباره ايران و تأسفى كه بر تنزّل احوال مىخورد، نمايان است. از بوشهر به شيراز و اصفهان و كاشان و محلات رفت، وصف طبيعت ايران آن زمان، اوضاع اجتماعى - سياسى، چگونگى راهها، رگههايى از زندگى طبقات مردم، سرشناسان، رجال سياسى و چگونگى اداره دولتى در يادداشتهاى او، تراويده قلم مردى جهانديده، سرد و گرم چشيده و اهل مقايسه است. در شوال 1294 به زادگاه خود وارد شد. احساسش را درباره محلات، مادر، بستگان و آشنايان با خامهاى مؤثر بيان كرده است. حدود يك ماه بعد به تهران رفت. شمارى از رجال كه آوازه او را شنيده بودند، به ديدارش رفتند، پاى نقل و حديثهايش نشستند و عدهاى هم به او اندرز يا هشدار دادند كه «مبادا از آبادى و عدل و نظم فرنگستان و خرابى و بىنظمى ايران»، كلمهاى بگويد يا «در ايران حرف تمدن به زبان» بياورد كه براى وى خطر جانى از پى دارد. | ||
حاج سيّاح را به حضور ناصرالدين شاه بردند. شاه از سفرهايش پرسيد و همان جا در حضور وى چند تن با زبانهاى مختلف صحبت كردند و وى را محك زدند. سكههايى كه از اكناف جهان آورده بود، عرضه كرد كه به موزه سلطنتى اهدا شد. پس از اين ديدار، شمار بيشترى از رجال به ديدنش رفتند و مدتى بعد همسر ناصرالدين شاه و مادر مظفرالدين ميرزا «سياحت نامه»(سفرنامه)ى او را خواست و حاج سياح آن را نزد ملكه فرستاد كه با توضيح حاج سياح به نظر مىرسد، يادداشتهاى سفر اروپا در آن وقت مدوّن بوده است. حاج سيّاح پس از اين ديدارها و آشنايىها هيچ گونه مسؤوليتى در حكومت نپذيرفت و به سير و سياحت در نقاط مختلف ايران ادامه داد، باز هم به اروپا، مصر، عربستان، هند و جاهاى ديگر سفر و مشاهدات خود را يادداشت كرد. | حاج سيّاح را به حضور ناصرالدين شاه بردند. شاه از سفرهايش پرسيد و همان جا در حضور وى چند تن با زبانهاى مختلف صحبت كردند و وى را محك زدند. سكههايى كه از اكناف جهان آورده بود، عرضه كرد كه به موزه سلطنتى اهدا شد. پس از اين ديدار، شمار بيشترى از رجال به ديدنش رفتند و مدتى بعد همسر ناصرالدين شاه و مادر مظفرالدين ميرزا «سياحت نامه»(سفرنامه)ى او را خواست و حاج سياح آن را نزد ملكه فرستاد كه با توضيح حاج سياح به نظر مىرسد، يادداشتهاى سفر اروپا در آن وقت مدوّن بوده است. حاج سيّاح پس از اين ديدارها و آشنايىها هيچ گونه مسؤوليتى در حكومت نپذيرفت و به سير و سياحت در نقاط مختلف ايران ادامه داد، باز هم به اروپا، مصر، عربستان، هند و جاهاى ديگر سفر و مشاهدات خود را يادداشت كرد. |
ویرایش