۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '،م' به '، م') |
جز (جایگزینی متن - '،ر' به '، ر') |
||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
مرحوم [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]]«ره»صاحب [[الميزان في تفسير القرآن|تفسير الميزان]] در مقدمۀ خود بر تفسير نور الثقلين در اين باره مىفرمايد:كتابى است ارزشمند كه مؤلف آن تمام اخبار وارده در تفسير آيات قرآن كريم(جز موارد اندكى از روايات) را جمعآورى نموده و در ضبط،چينش، ترتيب و تهذيب و تنقيح روايات،در ضمن اشاره به مصدر آنها، تلاشى وافر نموده است،و از بهترين تأليفات در اين زمينه مىباشد. | مرحوم [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]]«ره»صاحب [[الميزان في تفسير القرآن|تفسير الميزان]] در مقدمۀ خود بر تفسير نور الثقلين در اين باره مىفرمايد:كتابى است ارزشمند كه مؤلف آن تمام اخبار وارده در تفسير آيات قرآن كريم(جز موارد اندكى از روايات) را جمعآورى نموده و در ضبط،چينش، ترتيب و تهذيب و تنقيح روايات،در ضمن اشاره به مصدر آنها، تلاشى وافر نموده است،و از بهترين تأليفات در اين زمينه مىباشد. | ||
آيت اللّه معرفت در«التفسير و المفسرون»،جلد دوم صفحۀ | آيت اللّه معرفت در«التفسير و المفسرون»،جلد دوم صفحۀ 327، راجع به روش مصنف در تفسير نور الثقلين مىفرمايد:مصنف از بين احاديث منسوب به اهل بيت«عليهم السلام»، اقدام به جمعآورى رواياتى نموده كه به نحوى، ارتباط با آيات قرآن كريم داشته باشند، اعم از اينكه اين ارتباط، از باب تفسير، استشهاد و يا تأييد آيه باشد. | ||
در اغلب موارد، احاديث ذكر شده،در مقام تفسير مفهوم يا دلالت آيه نيستند، بلكه به سبب اغراضى از جمله استشهاد و مانند آن، متعرض آيه شدهاند و هنر مصنف فقط مرتب كردن روايات بنابر ترتيب آيات و سورههاى قرآن بوده است، به همين جهت تمام آيات قرآن را دربرنمىگيرد.و نيز در صدد نقد روايات يا علاج تعارض آنها نبوده است.اضافه بر اينكه در جمع آورى، توجهى به اسانيد و قوت احاديث | در اغلب موارد، احاديث ذكر شده،در مقام تفسير مفهوم يا دلالت آيه نيستند، بلكه به سبب اغراضى از جمله استشهاد و مانند آن، متعرض آيه شدهاند و هنر مصنف فقط مرتب كردن روايات بنابر ترتيب آيات و سورههاى قرآن بوده است، به همين جهت تمام آيات قرآن را دربرنمىگيرد.و نيز در صدد نقد روايات يا علاج تعارض آنها نبوده است.اضافه بر اينكه در جمع آورى، توجهى به اسانيد و قوت احاديث نداشته، روايات ضعيف السند و مرسل فراوانى در اين تفسير مشاهده مىشود». | ||
سيد محمد على ايازى در كتاب«المفسرون حياتهم و منهجهم»صفحۀ 733 مىفرمايد:تفسير حويزى شامل، بسيارى از روايات اهل بيت«عليهم السلام»مىشود كه در تفسير، تطبيق و جرى آيات قرآن كريم، به روش ائمه «عليهم السلام»استوار است.اين روايات را از مصادر مختلف جمع آورى نموده است.در اين تفسير بحثى از الفاظ، اعراب و قرائت آيات نمىشود. و چون در بخشى از آيات روايت تفسيرى،وارد نشده است،شامل كل آيات قرآن نمىشود.با وجود توجه ايشان به عدم استفاده، از روايات ضعيف، امّا از مصادرى مانند تفسير قمى كه براحتى نمىتوان تسليم روايات آن شد، اخبارى را نقل كرده است. | سيد محمد على ايازى در كتاب«المفسرون حياتهم و منهجهم»صفحۀ 733 مىفرمايد:تفسير حويزى شامل، بسيارى از روايات اهل بيت«عليهم السلام»مىشود كه در تفسير، تطبيق و جرى آيات قرآن كريم، به روش ائمه «عليهم السلام»استوار است.اين روايات را از مصادر مختلف جمع آورى نموده است.در اين تفسير بحثى از الفاظ، اعراب و قرائت آيات نمىشود. و چون در بخشى از آيات روايت تفسيرى،وارد نشده است،شامل كل آيات قرآن نمىشود.با وجود توجه ايشان به عدم استفاده، از روايات ضعيف، امّا از مصادرى مانند تفسير قمى كه براحتى نمىتوان تسليم روايات آن شد، اخبارى را نقل كرده است. | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
مصنف در انگيزۀ خود براى تأليف در مقدمه كوتاهى مىفرمايد:«وقتى مشاهده كردم كه مفسران مختلف هر كدام بخشى از وجوه قرآن را مورد نظر قرار دادهاند، عدهاى تفسير لغوى و اشتقاق، عدهاى نحوى، عدهاى صرفى، عدهاى تجزيه و تركيب، عدهاى مباحث كلامى و عدهاى نيز جنبههاى مختلف آن را بررسى كردهاند، مشتاق شدم كه بخشى از بيانات اهل ذكر قرآن يعنى ائمه «عليهم السلام»را كه كاشف معانى قرآن و در بردارندۀ اسرار تأويل بود، در ذيل آيات قرآن بياورم و به تناسب نام آن را«نور الثقلين»ناميدم.» | مصنف در انگيزۀ خود براى تأليف در مقدمه كوتاهى مىفرمايد:«وقتى مشاهده كردم كه مفسران مختلف هر كدام بخشى از وجوه قرآن را مورد نظر قرار دادهاند، عدهاى تفسير لغوى و اشتقاق، عدهاى نحوى، عدهاى صرفى، عدهاى تجزيه و تركيب، عدهاى مباحث كلامى و عدهاى نيز جنبههاى مختلف آن را بررسى كردهاند، مشتاق شدم كه بخشى از بيانات اهل ذكر قرآن يعنى ائمه «عليهم السلام»را كه كاشف معانى قرآن و در بردارندۀ اسرار تأويل بود، در ذيل آيات قرآن بياورم و به تناسب نام آن را«نور الثقلين»ناميدم.» | ||
همچنانكه از نقل نظرهاى بزرگان مشهور | همچنانكه از نقل نظرهاى بزرگان مشهور شد، روشى كه مرحوم«شيخ عبدعلى عروسى حويزى، از ابتداى تفسير در پيش گرفته است،حاكى از اين حقيقت است كه وى در صدد تأليف و فراهم آوردن يك دوره از تفسير قرآن كريم منطبق با روايات رسيده از ناحيۀ پيامبر گرامى«صلّى اللّه عليه و آله و سلّم»و اهل بيت عصمت «عليهم السلام»بوده است.نشان دادن شيوۀ تفسيرى اهل بيت«عليهم السلام»جز با بيان و نقل روايات تفسيرى آنان ميسر نمىباشد. | ||
اين شيوه و انگيزه، تفسير مذكور را در دستۀ تفاسير منقولى قرار داده و بطور طبيعى از فضاى نظرات اجتهادى، تطبيق با مسائل علمى، بحثهاى استدلالى و برهانى، بيرون خواهد رفت. | اين شيوه و انگيزه، تفسير مذكور را در دستۀ تفاسير منقولى قرار داده و بطور طبيعى از فضاى نظرات اجتهادى، تطبيق با مسائل علمى، بحثهاى استدلالى و برهانى، بيرون خواهد رفت. | ||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
تفسير هر سوره با نقل روايات فضيلت،خواص،آثار و ثواب قرائت آن آغاز مىشود. | تفسير هر سوره با نقل روايات فضيلت،خواص،آثار و ثواب قرائت آن آغاز مىشود. | ||
روايات شأن نزول در مرحلۀ بعد مطرح مىشود و با توجه به اينكه بخش قابل توجهى از شأن نزولهاى منقول شيعى در تفسير قمى مىباشند، بطور | روايات شأن نزول در مرحلۀ بعد مطرح مىشود و با توجه به اينكه بخش قابل توجهى از شأن نزولهاى منقول شيعى در تفسير قمى مىباشند، بطور طبيعى، روايات اين بخش بيشتر از اين تفسير است، البته مقدارى نيز از احتجاج،كافى، تفسير عياشى و...نقل مىنمايند. | ||
پس از آن رواياتى كه ارتباط نسبتا مستقيمى با آيه دارند و مىتوانند تفسيرى به معناى خاص مىباشند،نقل مىشود.رواياتى كه در بيان تأويل، مصداق يا تطبيق هستند در مرحلۀ بعد ذكر مىشوند و در نهايت احاديثى كه بيشتر موضوع متناسب با آيه را بيان مىكنند،نقل شده است. | پس از آن رواياتى كه ارتباط نسبتا مستقيمى با آيه دارند و مىتوانند تفسيرى به معناى خاص مىباشند،نقل مىشود.رواياتى كه در بيان تأويل، مصداق يا تطبيق هستند در مرحلۀ بعد ذكر مىشوند و در نهايت احاديثى كه بيشتر موضوع متناسب با آيه را بيان مىكنند،نقل شده است. | ||
خط ۱۶۵: | خط ۱۶۵: | ||
آيت اللّه معرفت در التفسير و المفسرون ج 2 صفحۀ 328-329 مىفرمايد: «همچنانكه رواياتى مشتمل بر غلو و وهن به ائمه «عليهم السلام»در اين تفسير نقل شده، بناى آن بر نقل اسرائيليات و احاديث موضوع نيز بوده است، مانند آنچه در قصۀ هاروت و ماروت و ارتباط آنها با زهره و مسخ او آمده است،و در اين كتاب فراوان اينگونه اسرائيليات نقل شده است.» | آيت اللّه معرفت در التفسير و المفسرون ج 2 صفحۀ 328-329 مىفرمايد: «همچنانكه رواياتى مشتمل بر غلو و وهن به ائمه «عليهم السلام»در اين تفسير نقل شده، بناى آن بر نقل اسرائيليات و احاديث موضوع نيز بوده است، مانند آنچه در قصۀ هاروت و ماروت و ارتباط آنها با زهره و مسخ او آمده است،و در اين كتاب فراوان اينگونه اسرائيليات نقل شده است.» | ||
همچنين آقاى محمد على ايازى در كتاب«المفسرون حياتهم و منهجهم»صفحۀ 734 مىفرمايد:«تفسير نور الثقلين همانگونه كه گاهى روايات ضعيف و موهن را نقل كرده | همچنين آقاى محمد على ايازى در كتاب«المفسرون حياتهم و منهجهم»صفحۀ 734 مىفرمايد:«تفسير نور الثقلين همانگونه كه گاهى روايات ضعيف و موهن را نقل كرده است، رواياتى كه مشتمل بر غلو،وهن و تطبيق و اسرائيليات نيز هست،نقل كرده مانند«قصۀ هاروت و ماروت و زهرة»، بدون ترجيح و اظهار نظر در مورد آنها». | ||
با توجه به نظرات فوق بر آن شديم تا در زمينۀ روايات اسرائيلية در تفسير نور الثقلين كنكاش بيشترى بنماييم. | با توجه به نظرات فوق بر آن شديم تا در زمينۀ روايات اسرائيلية در تفسير نور الثقلين كنكاش بيشترى بنماييم. | ||
خط ۱۷۵: | خط ۱۷۵: | ||
بلكه بعضى از مفسرين و محدثين،جميع آنچه كه دشمنان اسلام از يهود و غير آنها، با سوء نيت و به قصد تخريب عقايد مسلمانان،وارد تفسير و حديث كردهاند و هيچ اصل و منشأ صحيحى نداشته باشد را اسرائيليات مىگويند.و اين به سبب آن است كه اكثر خرافات و داستانهاى دروغ،در اصل از يك مصدر يهودى سرچشمه مىگيرد.» | بلكه بعضى از مفسرين و محدثين،جميع آنچه كه دشمنان اسلام از يهود و غير آنها، با سوء نيت و به قصد تخريب عقايد مسلمانان،وارد تفسير و حديث كردهاند و هيچ اصل و منشأ صحيحى نداشته باشد را اسرائيليات مىگويند.و اين به سبب آن است كه اكثر خرافات و داستانهاى دروغ،در اصل از يك مصدر يهودى سرچشمه مىگيرد.» | ||
براى تبيين اسرائيليات در تفسير نور الثقلين، ابتدا آدرس و محلّهايى كه از ديدگاه مفسرين و محدثين مظان بيان اسرائيليات | براى تبيين اسرائيليات در تفسير نور الثقلين، ابتدا آدرس و محلّهايى كه از ديدگاه مفسرين و محدثين مظان بيان اسرائيليات مىباشد، را مشخص نموده، سپس به بررسى روايات آن موضوع و مقايسۀ آنها با اسرائيليات مطرح شده در تفاسير ديگر،پرداخته و بعد از آن نتيجه را بطور مفصل در يك نمونه و به طور خلاصه در موضوعات ديگر بيان خواهيم كرد. | ||
1-قصۀ هاروت و ماروت، سورۀ بقره آيۀ 102:'''و اتبعوا ما تتلوا الشياطين على ملك سليمان و ما كفر سليمان و لكنّ الشياطين كفروا يعلمون الناس السحر و ما انزل على الملكين ببابلى هاروت و ماروت...»''' | 1-قصۀ هاروت و ماروت، سورۀ بقره آيۀ 102:'''و اتبعوا ما تتلوا الشياطين على ملك سليمان و ما كفر سليمان و لكنّ الشياطين كفروا يعلمون الناس السحر و ما انزل على الملكين ببابلى هاروت و ماروت...»''' | ||
خط ۲۰۳: | خط ۲۰۳: | ||
از ديدگاه محققين اينگونه روايات، از جمله اسرائيليات محسوب مىشود كه در تفاسير قرآن از جمله تفاسير شيعى نيز رسوخ كرده است،و با اعتقاد اسلامى(كه برگرفته از قرآن است) عصمت ملائكه، منافات دارد. | از ديدگاه محققين اينگونه روايات، از جمله اسرائيليات محسوب مىشود كه در تفاسير قرآن از جمله تفاسير شيعى نيز رسوخ كرده است،و با اعتقاد اسلامى(كه برگرفته از قرآن است) عصمت ملائكه، منافات دارد. | ||
البته مصنف نور الثقلين در مقدمۀ تفسير خود مىفرمايد:«مقصود از نقل رواياتى كه به ظاهر مخالف عقايد اماميه است، اعتقاد يا عمل به آنها نيست، بلكه منظور آگاهى خواننده از وجود و محل صدور آنهاست، تا راهى براى توجيه و تبيين يا نفى آن بيابد، با توجه به اينكه در اينگونه | البته مصنف نور الثقلين در مقدمۀ تفسير خود مىفرمايد:«مقصود از نقل رواياتى كه به ظاهر مخالف عقايد اماميه است، اعتقاد يا عمل به آنها نيست، بلكه منظور آگاهى خواننده از وجود و محل صدور آنهاست، تا راهى براى توجيه و تبيين يا نفى آن بيابد، با توجه به اينكه در اينگونه موارد، روايات معارض را نيز آوردهام.» | ||
بنابراين مىتوان گفت كه نقل اين روايات،لزوما به معناى قبول آنها از طرف مصنف نبوده است، منتهى نقل بدون نقد و تعديل و تذكر،خواننده را دچار حيران و سرگردانى خواهد كرد. | بنابراين مىتوان گفت كه نقل اين روايات،لزوما به معناى قبول آنها از طرف مصنف نبوده است، منتهى نقل بدون نقد و تعديل و تذكر،خواننده را دچار حيران و سرگردانى خواهد كرد. | ||
خط ۲۳۳: | خط ۲۳۳: | ||
در روايات منقول نور الثقلين اثرى از اسرائيليات مطرح شده در ذيل دو آيه در كتب عامه،يافت نمىشود. | در روايات منقول نور الثقلين اثرى از اسرائيليات مطرح شده در ذيل دو آيه در كتب عامه،يافت نمىشود. | ||
14-نسبت شرك به آدم(ع)و حواء:سورۀ اعراف 189-190 در نامگذارى فرزند خود به عبدالحارث در جلد دوم ص 108،ذيل آيه | 14-نسبت شرك به آدم(ع)و حواء:سورۀ اعراف 189-190 در نامگذارى فرزند خود به عبدالحارث در جلد دوم ص 108،ذيل آيه فوق، رد پاى اسرائيليات به چشم مىخورد. | ||
15-قصۀ كشتى نوح«عليه السّلام»:آيات 37 تا 48 سورۀ هود.در جلد دوم صفحات 350 تا 370 نيز مىتوان به خوبى مطالبى از اسرائيليات را ديد. | 15-قصۀ كشتى نوح«عليه السّلام»:آيات 37 تا 48 سورۀ هود.در جلد دوم صفحات 350 تا 370 نيز مىتوان به خوبى مطالبى از اسرائيليات را ديد. | ||
16-قصۀ يوسف عليه السلام:آيات 32-33-34-51،و آيه 4،در قصۀ سجدۀ ستارگان برهان رب،همّ | 16-قصۀ يوسف عليه السلام:آيات 32-33-34-51،و آيه 4،در قصۀ سجدۀ ستارگان برهان رب،همّ بها، رگههايى از اسرائيليات را مىتوان مشاهده كرد. | ||
17-قصۀ شجرۀ طوبى؛آيه 29 سوره رعد.در اينجا اثرى از اسرائيليات مطرح شده در كتب تفسيرى عامه مشاهده نمىشود. | 17-قصۀ شجرۀ طوبى؛آيه 29 سوره رعد.در اينجا اثرى از اسرائيليات مطرح شده در كتب تفسيرى عامه مشاهده نمىشود. | ||
خط ۲۵۳: | خط ۲۵۳: | ||
23-هديه بلقيس:آيه 35 سورۀ نمل، اثرى از توصيفهاى عجيب و غريب در مورد نوع هديه، ارزش حاملان و آن...در روايات منقول نور الثقلين يافت نمىشود. | 23-هديه بلقيس:آيه 35 سورۀ نمل، اثرى از توصيفهاى عجيب و غريب در مورد نوع هديه، ارزش حاملان و آن...در روايات منقول نور الثقلين يافت نمىشود. | ||
24-قصۀ ذبيح بودن اسحاق(ع):سورۀ صافات آيات 99 تا 113.در كنار روايات فراوانى كه به ذبيح بودن حضرت اسماعيل(ع)تصريح | 24-قصۀ ذبيح بودن اسحاق(ع):سورۀ صافات آيات 99 تا 113.در كنار روايات فراوانى كه به ذبيح بودن حضرت اسماعيل(ع)تصريح دارد، رواياتى نيز در ذبيح بودن حضرت اسحاق(ع) نقل مىكند.بنابر نظر محققين روايات ذبيح دانستن حضرت اسحاق(ع)، ريشه در اسرائيليات دارد. | ||
25-قصۀ الياس:آيات 123 تا 132 صافات،كه عارى از اسرائيليات مىباشد. | 25-قصۀ الياس:آيات 123 تا 132 صافات،كه عارى از اسرائيليات مىباشد. | ||
26-قصۀ داود عليه السلام:آيات 21 تا 25 سورۀ«ص».در جلد 4 نور الثقلين در كنار رواياتى كه حضرت داود(ع)را از داستان همسر«أوريا بن حيان»، تبرئه | 26-قصۀ داود عليه السلام:آيات 21 تا 25 سورۀ«ص».در جلد 4 نور الثقلين در كنار رواياتى كه حضرت داود(ع)را از داستان همسر«أوريا بن حيان»، تبرئه مىنمايد، رواياتى نيز در اثبات آن از تفسير قمى نقل مىكند.كه مشابه اسرائيليات بعض تفاسير عامه مىباشد. | ||
27-قصۀ حضرت سليمان«عليه السّلام»:سورۀ ص آيه 34،در جلد 4 نور الثقلين به نقل از تفسير قمى مىتوان اثر اسرائيليات را مشاهده كرد. | 27-قصۀ حضرت سليمان«عليه السّلام»:سورۀ ص آيه 34،در جلد 4 نور الثقلين به نقل از تفسير قمى مىتوان اثر اسرائيليات را مشاهده كرد. | ||
خط ۲۷۶: | خط ۲۷۶: | ||
از ميان 29 سورهاى كه داراى حروف مقطعه مىباشد،در چند سوره ايشان نسبت به معانى حروف بحث كردهاند، بطور مثال در سورۀ بقره بحث'''«الم»'''مطرح شده كه بخشى از آن را در آل عمران تكرار كرده و در سورههاى | از ميان 29 سورهاى كه داراى حروف مقطعه مىباشد،در چند سوره ايشان نسبت به معانى حروف بحث كردهاند، بطور مثال در سورۀ بقره بحث'''«الم»'''مطرح شده كه بخشى از آن را در آل عمران تكرار كرده و در سورههاى عنكبوت، روم،لقمان و سجده كه داراى «الم»مىباشند.بحثى مطرح نكرده است. | ||
در مورد'''«حم»'''در سورۀ غافر معناى آن را طى حديثى نقل مىكنند و آن را در سورۀ فصلت، زخرف،جاثيه و احقاف فقط تكرار مىنمايند.در سور شورى و دخان نيز همان را تكرار نمىنمايد. | در مورد'''«حم»'''در سورۀ غافر معناى آن را طى حديثى نقل مىكنند و آن را در سورۀ فصلت، زخرف،جاثيه و احقاف فقط تكرار مىنمايند.در سور شورى و دخان نيز همان را تكرار نمىنمايد. | ||
در مورد'''«الر»'''در سورۀ | در مورد'''«الر»'''در سورۀ يونس، روايتى را در معناى آن نقل مىنمايد و در سورههاى هود،يوسف ابراهيم و حجر، بحثى مطرح نمىكنند. در سورۀ اعراف، بخشى از احاديث«الم»را كه راجع به «المص»نيز هست، تكرار مىنمايد. در سورۀ رعد نيز معنايى براى«المر»نقل مىكند. و راجع به معناى«كهيعص»در سورۀ مريم«طه»در سورۀ طه،«ق»در سورۀ ق،«ن»در سورۀ قلم بحثى اجمالى از روايات نقل مىنمايد. | ||
دربارۀ معناى«طسم»در سورۀ شعراء روايتى نقل مىنمايد كه در سورۀ قصص و نمل نيز به شكلى تكرار مىگردد.در سورۀ يس نيز در معناى«يس»بحثى اجمالى مطرح مىكند. از بحثها و تكرار ايشان بر مىآيد كه روش مشخصى در تكرار معانى در مورد حروف مشابه ندارد. در بعضى حروف مشابه روايات را تكرار مىنمايد و در بعضى حروف تكرار نمىكنند. | دربارۀ معناى«طسم»در سورۀ شعراء روايتى نقل مىنمايد كه در سورۀ قصص و نمل نيز به شكلى تكرار مىگردد.در سورۀ يس نيز در معناى«يس»بحثى اجمالى مطرح مىكند. از بحثها و تكرار ايشان بر مىآيد كه روش مشخصى در تكرار معانى در مورد حروف مشابه ندارد. در بعضى حروف مشابه روايات را تكرار مىنمايد و در بعضى حروف تكرار نمىكنند. |
ویرایش