التفسير المنير في العقيدة و الشريعة و المنهج: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '،ا' به '، ا'
جز (جایگزینی متن - '،م' به '، م')
جز (جایگزینی متن - '،ا' به '، ا')
خط ۹۸: خط ۹۸:
از اين‌رو دكتر زحيلى در مواردى كه آيات داراى شأن نزول مشخصى بوده، زير عنوان «سبب النزول» روايات گوناگونى را كه در اين‌باره وارد گرديده به اختصار بيان كرده و برخى را بر برخى ديگر برترى داده است. هرچند در پاره‌اى از موارد، راه درست را نپيموده است؛ مثلاً درباره سوره دهر، آيه 8 و 9 تمامى مفسران اماميه و برخى از دانشمندان اهل سنت، شأن نزول آن را درباره على(ع) و فاطمه(س) و حسنين(ع) مى‌دانند، ولى ايشان ضمن نقل اين قضيه و استناد آن به مفسران، اين شأن نزول را صحيح نمى‌داند <ref>همان، ج 29، ص 287</ref>. در اين بخش، منابع و مآخذ مفسر، با توجه به آنچه كه در مقدمه آمده است <ref>مقدمه، ج 1، ص 10</ref> و همچنين آن‌گونه كه در جلدهاى گوناگون تفسير نيز به آن اشاره شده است، اسباب النزول واحدى، تفسير در المنثور [[سيوطى]] و تفسير خازن است <ref>فصلنامه بينات، شماره 2، ص 117</ref>. هر چند گاهى به تفاسير و جوامع حديثى مشهور ديگر نيز رجوع شده است؛ مانند: تفسير طبرى و [[صحيح بخارى]] <ref>متن كتاب، ج 2 ص 211 و 227</ref>. ايشان در هر مورد مأخذ و مرجعى كه از آن نقل كرده، و در هنگام نقل روايات سبب نزول، سلسله سند و راوى و صحابى نقل كننده و حاضر در جريان واقعه را يادآور مى‌شود.
از اين‌رو دكتر زحيلى در مواردى كه آيات داراى شأن نزول مشخصى بوده، زير عنوان «سبب النزول» روايات گوناگونى را كه در اين‌باره وارد گرديده به اختصار بيان كرده و برخى را بر برخى ديگر برترى داده است. هرچند در پاره‌اى از موارد، راه درست را نپيموده است؛ مثلاً درباره سوره دهر، آيه 8 و 9 تمامى مفسران اماميه و برخى از دانشمندان اهل سنت، شأن نزول آن را درباره على(ع) و فاطمه(س) و حسنين(ع) مى‌دانند، ولى ايشان ضمن نقل اين قضيه و استناد آن به مفسران، اين شأن نزول را صحيح نمى‌داند <ref>همان، ج 29، ص 287</ref>. در اين بخش، منابع و مآخذ مفسر، با توجه به آنچه كه در مقدمه آمده است <ref>مقدمه، ج 1، ص 10</ref> و همچنين آن‌گونه كه در جلدهاى گوناگون تفسير نيز به آن اشاره شده است، اسباب النزول واحدى، تفسير در المنثور [[سيوطى]] و تفسير خازن است <ref>فصلنامه بينات، شماره 2، ص 117</ref>. هر چند گاهى به تفاسير و جوامع حديثى مشهور ديگر نيز رجوع شده است؛ مانند: تفسير طبرى و [[صحيح بخارى]] <ref>متن كتاب، ج 2 ص 211 و 227</ref>. ايشان در هر مورد مأخذ و مرجعى كه از آن نقل كرده، و در هنگام نقل روايات سبب نزول، سلسله سند و راوى و صحابى نقل كننده و حاضر در جريان واقعه را يادآور مى‌شود.


دكتر زحيلى درباره بحث «اسباب نزول» در تفسير خود مى‌نويسد: «من در اين ت‌فسير كوشيده‌ام تا شأن نزول‌هايى را كه صحيح نيست، ذكر نكنم، همچنين از ميان برخى اسرائيليات و سخنانى كه از بنى‌اسرائيل از طريق كتاب‌هاى كعب الاحبار و وهب بن منبه در كتاب‌هاى ما وارد شده و فرهنگ بعضى از مسلمان‌ها متأثر از آن شده است و تصور كرده‌اند كه اين‌ها از پيامبر(ص)است، ولى روشن شده كه اين‌گونه مطالب،از بنى‌اسرائيل است، پرهيز نموده‌ام و هر مطلبى را كه غيرصحيح بود، ذكر نكرده‌ام و...» <ref>فصلنامه بينات، ش 2، ص 116</ref>.
دكتر زحيلى درباره بحث «اسباب نزول» در تفسير خود مى‌نويسد: «من در اين ت‌فسير كوشيده‌ام تا شأن نزول‌هايى را كه صحيح نيست، ذكر نكنم، همچنين از ميان برخى اسرائيليات و سخنانى كه از بنى‌اسرائيل از طريق كتاب‌هاى كعب الاحبار و وهب بن منبه در كتاب‌هاى ما وارد شده و فرهنگ بعضى از مسلمان‌ها متأثر از آن شده است و تصور كرده‌اند كه اين‌ها از پيامبر(ص)است، ولى روشن شده كه اين‌گونه مطالب، از بنى‌اسرائيل است، پرهيز نموده‌ام و هر مطلبى را كه غيرصحيح بود، ذكر نكرده‌ام و...» <ref>فصلنامه بينات، ش 2، ص 116</ref>.


ز) تناسب آيات: تناسب آيات و سوره‌ها كه از مباحث مهم علوم قرآنى است كه در آن به نوع پيوند آيات و سورها پرداخته مى‌شود. برخى از مفسران به موضوع تناسب آيات و سوره‌ها اهتمام فراوان داشته و توانسته‌اند بدين‌وسيله برخى ابهامات تفسيرى را كشف و شرحى براى پاره‌اى از پرسش‌هاى قرآنى بيابند.
ز) تناسب آيات: تناسب آيات و سوره‌ها كه از مباحث مهم علوم قرآنى است كه در آن به نوع پيوند آيات و سورها پرداخته مى‌شود. برخى از مفسران به موضوع تناسب آيات و سوره‌ها اهتمام فراوان داشته و توانسته‌اند بدين‌وسيله برخى ابهامات تفسيرى را كشف و شرحى براى پاره‌اى از پرسش‌هاى قرآنى بيابند.
خط ۱۰۴: خط ۱۰۴:
دكتر وهبه زحيلى در تفسير خود، در آغاز هر سوره، ارتباط آن را با سوره پيشين يادآور شده است؛ از اين‌رو توانسته است به پاره‌اى از نكته‌هاى تفسيرى از اين زاويه دست يابد.
دكتر وهبه زحيلى در تفسير خود، در آغاز هر سوره، ارتباط آن را با سوره پيشين يادآور شده است؛ از اين‌رو توانسته است به پاره‌اى از نكته‌هاى تفسيرى از اين زاويه دست يابد.


تناسب سُوَر عموماً براى مفسرانى داراى اهميت بيشتر است كه ديدگاه توقيفى بودن ترتيب سوره‌ها را پذيرفته‌اند و نويسنده از اين جمله است <ref>متن كتاب، ج 1، ص 23</ref>. درباره تناسب آيات نيز ايشان غافل نبوده و در برخى مواضع آيات كه تناسب، مشهود و آشكار بوده است فصلى را با عنوان «المناسبة» به اين مهم،اختصاص داده و به اختصار مطالب مفيدى را يادآور شده است. ذكر اين نكته خالى از فايده نيست كه تناسب آيات و فهم ارتباط آنها با يكديگر، ناگفته‌هاى فراوانى را در قرآن هويدا مى‌سازد كه جز از اين راه، از راه ديگر، فهم آن ممكن نيست؛ از اين‌روى تناسب آيات بيش‌تر از تناسب سُوَر در فهم آيات كاربرد دارد.
تناسب سُوَر عموماً براى مفسرانى داراى اهميت بيشتر است كه ديدگاه توقيفى بودن ترتيب سوره‌ها را پذيرفته‌اند و نويسنده از اين جمله است <ref>متن كتاب، ج 1، ص 23</ref>. درباره تناسب آيات نيز ايشان غافل نبوده و در برخى مواضع آيات كه تناسب، مشهود و آشكار بوده است فصلى را با عنوان «المناسبة» به اين مهم، اختصاص داده و به اختصار مطالب مفيدى را يادآور شده است. ذكر اين نكته خالى از فايده نيست كه تناسب آيات و فهم ارتباط آنها با يكديگر، ناگفته‌هاى فراوانى را در قرآن هويدا مى‌سازد كه جز از اين راه، از راه ديگر، فهم آن ممكن نيست؛ از اين‌روى تناسب آيات بيش‌تر از تناسب سُوَر در فهم آيات كاربرد دارد.


== گرايش تفسير ==
== گرايش تفسير ==
خط ۱۲۶: خط ۱۲۶:
#صحاح ستّه، [[مسند الإمام أحمد بن حنبل|مسند احمد بن حنبل]] و برخى ديگر از معاجم حديثى: شايد برخى تفسير المنير را تفسير روايى بدانند؛ زيرا ايشان به روايات نبوى و نقل‌هاى صحابه و تابعين بسيار استناد كرده و فهم آيات را گاهى از اين راه فراهم ساخته است؛ از اين‌رو به منابع مختلف حديثى، همچون صحاح سته و [[مسند الإمام أحمد بن حنبل|مسند احمد بن حنبل]] و برخى ديگر از معاجم مشهور اهل سنت مراجعه كرده است. هر چند متأسفانه در اين زمينه هم بسيار نادر به روايات اهل بيت(ع) تمسك جسته و در موارد اندك و بسيار محدودى به جوامع حديثى شيعه رجوع كرده است.
#صحاح ستّه، [[مسند الإمام أحمد بن حنبل|مسند احمد بن حنبل]] و برخى ديگر از معاجم حديثى: شايد برخى تفسير المنير را تفسير روايى بدانند؛ زيرا ايشان به روايات نبوى و نقل‌هاى صحابه و تابعين بسيار استناد كرده و فهم آيات را گاهى از اين راه فراهم ساخته است؛ از اين‌رو به منابع مختلف حديثى، همچون صحاح سته و [[مسند الإمام أحمد بن حنبل|مسند احمد بن حنبل]] و برخى ديگر از معاجم مشهور اهل سنت مراجعه كرده است. هر چند متأسفانه در اين زمينه هم بسيار نادر به روايات اهل بيت(ع) تمسك جسته و در موارد اندك و بسيار محدودى به جوامع حديثى شيعه رجوع كرده است.
#احكام قرآن جصّاص و ابن العربى: در بررسى آيات بسيارى كه اشاره به مسائل فقهى دارند، از كتاب «أحكام القرآن» جصّاص و «أحكام القرآن» ابن العربى كه در حقيقت تفسير فقهى آيات و شرح آيات الأحكام هستند، سود جسته و در تدوين مباحث فقهى از اين دو كتاب، بسيار استفاده شده است.
#احكام قرآن جصّاص و ابن العربى: در بررسى آيات بسيارى كه اشاره به مسائل فقهى دارند، از كتاب «أحكام القرآن» جصّاص و «أحكام القرآن» ابن العربى كه در حقيقت تفسير فقهى آيات و شرح آيات الأحكام هستند، سود جسته و در تدوين مباحث فقهى از اين دو كتاب، بسيار استفاده شده است.
#كتاب‌هاى علوم قرآنى و اعراب و لغت و قصص قرآن: همچون الإتقان سيوطى،البرهان زركشى، المصاحف سجستانى، النشر [[جزری، محمد بن محمد|ابن جزرى]]، مفردات [[راغب اصفهانی، حسین بن محمد|راغب اصفهانى]]،البيان في غريب القرآن ابن الانبارى و...، و قصص الانبياء عبدالوهاب نجار و.... گويا در تدوين تفسير المنير به منابع و مأخذ متعدد و گوناگون تفسيرى و حديثى به شكل گسترده رجوع نشده است؛ زيرا همان‌گونه كه مفسر در مقدمه يادآور شده، هدف از تفسير خود را رساندن پيام قرآن به علاقه‌مندان، با حذف زوائد و اختلاف‌هاى تفسيرى مطرح كرده است، از اين‌روى،به منابع گوناگون كم مراجعه شده است.
#كتاب‌هاى علوم قرآنى و اعراب و لغت و قصص قرآن: همچون الإتقان سيوطى، البرهان زركشى، المصاحف سجستانى، النشر [[جزری، محمد بن محمد|ابن جزرى]]، مفردات [[راغب اصفهانی، حسین بن محمد|راغب اصفهانى]]، البيان في غريب القرآن ابن الانبارى و...، و قصص الانبياء عبدالوهاب نجار و.... گويا در تدوين تفسير المنير به منابع و مأخذ متعدد و گوناگون تفسيرى و حديثى به شكل گسترده رجوع نشده است؛ زيرا همان‌گونه كه مفسر در مقدمه يادآور شده، هدف از تفسير خود را رساندن پيام قرآن به علاقه‌مندان، با حذف زوائد و اختلاف‌هاى تفسيرى مطرح كرده است، از اين‌روى،به منابع گوناگون كم مراجعه شده است.


== برترى‌هاى تفسير ==
== برترى‌هاى تفسير ==
خط ۱۴۵: خط ۱۴۵:
د) حذف نظريات گوناگون تفسيرى: مفسر در مقدمه يادآور شده است كه اختلاف‌هاى تفسيرى را كم‌تر يادآور شده است تا خواننده در پذيرش راه درست و درك حقايق قرآنى سرگردان نگردد و اين بسيار شايسته است. اين تفسير، با رسالت رساندن پيام قرآن به علاقه‌مندانى كه به شكل گسترده پى‌گير مطالب تخصصى تفسير و ديدگاه‌هاى گوناگون نيستند، تدوين شده است.
د) حذف نظريات گوناگون تفسيرى: مفسر در مقدمه يادآور شده است كه اختلاف‌هاى تفسيرى را كم‌تر يادآور شده است تا خواننده در پذيرش راه درست و درك حقايق قرآنى سرگردان نگردد و اين بسيار شايسته است. اين تفسير، با رسالت رساندن پيام قرآن به علاقه‌مندانى كه به شكل گسترده پى‌گير مطالب تخصصى تفسير و ديدگاه‌هاى گوناگون نيستند، تدوين شده است.


ه‍) خلاصه احكام آيات و كاربرد آن در زندگى: آنچه از آيات قرآن با توجه به نكته‌هاى تفسيرى آن برداشت شده، ذيل عنوان «فقه الحياة أو الأحكام» بيان كرده است و تقريباً در همه موارد به‌گونه‌اى دسته‌بندى شده و با شماره مسلسل،احكام تكليفيه، وضعيه، مسائل عقيدتى، اخلاقى و... كه در آيات بدانها اشاره شده، آمده است. اين بخش از تفسير كه بدون استثناء ذيل هر بخش از آيات آمده است، بسيار مفيد و سودمند بوده و در حقيقت پيام قرآن در اين تفسير،بيش‌تر در همين بخش خلاصه مى‌شود.
ه‍) خلاصه احكام آيات و كاربرد آن در زندگى: آنچه از آيات قرآن با توجه به نكته‌هاى تفسيرى آن برداشت شده، ذيل عنوان «فقه الحياة أو الأحكام» بيان كرده است و تقريباً در همه موارد به‌گونه‌اى دسته‌بندى شده و با شماره مسلسل، احكام تكليفيه، وضعيه، مسائل عقيدتى، اخلاقى و... كه در آيات بدانها اشاره شده، آمده است. اين بخش از تفسير كه بدون استثناء ذيل هر بخش از آيات آمده است، بسيار مفيد و سودمند بوده و در حقيقت پيام قرآن در اين تفسير،بيش‌تر در همين بخش خلاصه مى‌شود.


و) نثر روان و خوشخوان تفسير: چون مفسر يادآور شده كه،تفسير را براى گروه‌هاى گوناگون مردم كه از نظر فرهنگى در حدّ متوسطى هستند، نوشته است، از اين‌روى با نثر عربى روان و رسا و نه با نثرى ادبى و فنى، به تدوين آن پرداخته است؛ از اين جهت محتوى را فداى واژگان و پيچيدگى‌هاى فنى نكرده است. بدين‌جهت نثر اين تفسير براى هر علاقه‌مند به قرآن كه تا اندازه‌اى به ادبيات عرب آشنا باشد قابل استفاده است.
و) نثر روان و خوشخوان تفسير: چون مفسر يادآور شده كه،تفسير را براى گروه‌هاى گوناگون مردم كه از نظر فرهنگى در حدّ متوسطى هستند، نوشته است، از اين‌روى با نثر عربى روان و رسا و نه با نثرى ادبى و فنى، به تدوين آن پرداخته است؛ از اين جهت محتوى را فداى واژگان و پيچيدگى‌هاى فنى نكرده است. بدين‌جهت نثر اين تفسير براى هر علاقه‌مند به قرآن كه تا اندازه‌اى به ادبيات عرب آشنا باشد قابل استفاده است.
خط ۱۷۰: خط ۱۷۰:
به‌نظر مى‌رسد صحيح و دقيق چنين بود كه دو فهرست جداگانه براى اين تفسير نوشته مى‌شد، يكى فهرست موضوعات آيات قرآن و ديگرى فهرست موضوعات و مطالب تفسير، هر چند فهرست موضوع‌هاى آيات قرآن، در گذشته توسط دانشمندان و قرآن‌پژوهان به شيوه‌هاى گوناگون نوشته شده و منتشر گرديده است. از اين‌روى در هم آميختن اين دو فهرست نيكو به نظر نمى‌رسد؛ زيرا بيشتر فهرست‌هاى تفسيرى،فهرست موضوعى تفسير را دربر دارد و فهرست موضوعى قرآن را دربر نمى‌گيرد.
به‌نظر مى‌رسد صحيح و دقيق چنين بود كه دو فهرست جداگانه براى اين تفسير نوشته مى‌شد، يكى فهرست موضوعات آيات قرآن و ديگرى فهرست موضوعات و مطالب تفسير، هر چند فهرست موضوع‌هاى آيات قرآن، در گذشته توسط دانشمندان و قرآن‌پژوهان به شيوه‌هاى گوناگون نوشته شده و منتشر گرديده است. از اين‌روى در هم آميختن اين دو فهرست نيكو به نظر نمى‌رسد؛ زيرا بيشتر فهرست‌هاى تفسيرى،فهرست موضوعى تفسير را دربر دارد و فهرست موضوعى قرآن را دربر نمى‌گيرد.


ز) فهرست نشدن اعلام ياد شده در تفسير: در فهرست موضوعى، اعلام و اشخاص گوناگونى كه در آيات قرآنى و يا در تفسير، چه به عنوان تأويل و چه به عنوان تنزيل از آنان ياد شده، ديده مى‌شوند؛ مانند: فرعون، ابولهب،ابوجهل و...و نيز يعقوب(ع)، يوسف(ع) و... ولى برخى از اعلام كه در تفسير مطالبى درباره آنان وارد شده در اين فهرست ديده نمى‌شود؛ از اين‌روى خواننده پس از مراجعه به فهرست و نديدن نام آنان، تصور مى‌كند كه در جلدهاى گوناگون تفسير از اين افراد يادى نگرديده و درباره آنان مطلبى آورده نشده است، درحالى‌كه چنين نيست؛ مثلاً درباره اعلام ذيل در تفسير مطالبى به چشم مى‌خورد ولى در فهرست (جزء 31 و 32)اين اعلام وجود ندارد: وليد بن عقبه <ref>ج 24، ص226</ref>، بخت النصر <ref>ج 15، ص24</ref> و....  
ز) فهرست نشدن اعلام ياد شده در تفسير: در فهرست موضوعى، اعلام و اشخاص گوناگونى كه در آيات قرآنى و يا در تفسير، چه به عنوان تأويل و چه به عنوان تنزيل از آنان ياد شده، ديده مى‌شوند؛ مانند: فرعون، ابولهب، ابوجهل و...و نيز يعقوب(ع)، يوسف(ع) و... ولى برخى از اعلام كه در تفسير مطالبى درباره آنان وارد شده در اين فهرست ديده نمى‌شود؛ از اين‌روى خواننده پس از مراجعه به فهرست و نديدن نام آنان، تصور مى‌كند كه در جلدهاى گوناگون تفسير از اين افراد يادى نگرديده و درباره آنان مطلبى آورده نشده است، درحالى‌كه چنين نيست؛ مثلاً درباره اعلام ذيل در تفسير مطالبى به چشم مى‌خورد ولى در فهرست (جزء 31 و 32)اين اعلام وجود ندارد: وليد بن عقبه <ref>ج 24، ص226</ref>، بخت النصر <ref>ج 15، ص24</ref> و....  


== نسخه‌شناسى ==
== نسخه‌شناسى ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش