پرش به محتوا

التفسير الكبير (فخر رازی): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '،ت' به '، ت'
جز (جایگزینی متن - '،ا' به '، ا')
جز (جایگزینی متن - '،ت' به '، ت')
خط ۹۱: خط ۹۱:
تفسير كبير را از نظر روش، در شمار تفاسير عقلى و كلامى آورده‌اند<ref>سيوطى، ج 4، ص 243؛ طباطبائى، 1374ش، ص 56</ref>. ذهبى<ref>ج 1،ص 289</ref> آن را از نوع تفسير به رأى جائز دانسته است. علامه طباطبائى نيز از طرفى اين تفسير را تفسيرى كلامى ذكر كرده<ref>همانجا</ref> و از طرف ديگر، تفسير متكلمان را تطبيق ناميده و رد كرده است <ref>و1390-1394،ج 1، ص 6</ref>. هر چند تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] پر از مباحث كلامى و عقلى است، ظاهرا خود او لزوما به دنبال نگارش تفسيرى كلامى يا فلسفى يا تفسير به رأى، چه ممدوح چه مذموم، نبوده است، زيرا در تفسير خود به اين نكته اشاره‌اى نكرده و در وصيتنامه‌اش مى‌نويسد كه هيچ يك از اين روش‌هاى فلسفى و كلامى در كنار روش قرآنى ارج و ارزشى ندارند<ref>داوودى، ج 2، ص 217</ref>. با توجه به اين كه محور غالب مباحث كلامى، آيات قرآن كريم بوده است، در تفسير كبير كه صبغه‌اى كلامى دارد، مى‌توان مجموعۀ نسبتا كاملى را از آراى كلامى اشاعره، معتزله، كراميه و برخى فرق ديگر<ref>عبدالحميد، ص 321-339</ref> ملاحظه كرد و به يك دورۀ كامل از مباحث كلامى دست يافت.
تفسير كبير را از نظر روش، در شمار تفاسير عقلى و كلامى آورده‌اند<ref>سيوطى، ج 4، ص 243؛ طباطبائى، 1374ش، ص 56</ref>. ذهبى<ref>ج 1،ص 289</ref> آن را از نوع تفسير به رأى جائز دانسته است. علامه طباطبائى نيز از طرفى اين تفسير را تفسيرى كلامى ذكر كرده<ref>همانجا</ref> و از طرف ديگر، تفسير متكلمان را تطبيق ناميده و رد كرده است <ref>و1390-1394،ج 1، ص 6</ref>. هر چند تفسير [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] پر از مباحث كلامى و عقلى است، ظاهرا خود او لزوما به دنبال نگارش تفسيرى كلامى يا فلسفى يا تفسير به رأى، چه ممدوح چه مذموم، نبوده است، زيرا در تفسير خود به اين نكته اشاره‌اى نكرده و در وصيتنامه‌اش مى‌نويسد كه هيچ يك از اين روش‌هاى فلسفى و كلامى در كنار روش قرآنى ارج و ارزشى ندارند<ref>داوودى، ج 2، ص 217</ref>. با توجه به اين كه محور غالب مباحث كلامى، آيات قرآن كريم بوده است، در تفسير كبير كه صبغه‌اى كلامى دارد، مى‌توان مجموعۀ نسبتا كاملى را از آراى كلامى اشاعره، معتزله، كراميه و برخى فرق ديگر<ref>عبدالحميد، ص 321-339</ref> ملاحظه كرد و به يك دورۀ كامل از مباحث كلامى دست يافت.


برخى از مباحث كلامى - فلسفى كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] به آنها پرداخته عبارت‌اند از: معرفت خداوند و اين كه آيا در شناخت او نظر و استدلال جائز است يا نه<ref>لاگارد،ص 296،339</ref>، ايمان و اسلام،تفاوت ميان اين دو و اركان ايمان<ref>همان، ص 216-217</ref>، كلام الهى و بحث از حدوث و قدم آن <ref>همان، ص 307، 320</ref>، رؤيت خداوند<ref>همان، ص 272</ref>، عدل الاهى<ref>همان، ص 293</ref>، جبر و اختيار و قضا و قدر<ref>همان، ص 246، 316</ref>، حدوث و قدم عالم<ref>همان، ص 208، 250</ref>، اعجاز قرآن<ref>همان، ص 207؛ نيز -عبدالحميد، ص 225، 231</ref>، ارادۀ خداوند<ref>لاگارد، ص 195</ref>، مفهوم استواى خداوند بر عرش<ref>همان، ص 199</ref>، تجسيم<ref>همان، ص 223</ref>، تثليث<ref>همان، ص 223</ref>، عصمت انبيا<ref>همان، ص 294-295</ref>، شفاعت پيامبر اكرم<ref>همان، ص 282</ref>، عقيدۀ شيعه در امامت معصوم و احتمال صحت آن <ref>همان، ص 40</ref>، بيان لزوم وجود معصوم در هر زمانى با اين توضيح كه بر خلاف نظر شيعه و بنابر اعتقاد اشاعره و خود [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، مجموع امت معصوم است نه يك تن، و بحث معاد <ref>همان،ص 339،براى موارد ديگر-ص 257-258</ref>.
برخى از مباحث كلامى - فلسفى كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] به آنها پرداخته عبارت‌اند از: معرفت خداوند و اين كه آيا در شناخت او نظر و استدلال جائز است يا نه<ref>لاگارد،ص 296،339</ref>، ايمان و اسلام، تفاوت ميان اين دو و اركان ايمان<ref>همان، ص 216-217</ref>، كلام الهى و بحث از حدوث و قدم آن <ref>همان، ص 307، 320</ref>، رؤيت خداوند<ref>همان، ص 272</ref>، عدل الاهى<ref>همان، ص 293</ref>، جبر و اختيار و قضا و قدر<ref>همان، ص 246، 316</ref>، حدوث و قدم عالم<ref>همان، ص 208، 250</ref>، اعجاز قرآن<ref>همان، ص 207؛ نيز -عبدالحميد، ص 225، 231</ref>، ارادۀ خداوند<ref>لاگارد، ص 195</ref>، مفهوم استواى خداوند بر عرش<ref>همان، ص 199</ref>، تجسيم<ref>همان، ص 223</ref>، تثليث<ref>همان، ص 223</ref>، عصمت انبيا<ref>همان، ص 294-295</ref>، شفاعت پيامبر اكرم<ref>همان، ص 282</ref>، عقيدۀ شيعه در امامت معصوم و احتمال صحت آن <ref>همان، ص 40</ref>، بيان لزوم وجود معصوم در هر زمانى با اين توضيح كه بر خلاف نظر شيعه و بنابر اعتقاد اشاعره و خود [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، مجموع امت معصوم است نه يك تن، و بحث معاد <ref>همان،ص 339،براى موارد ديگر-ص 257-258</ref>.


در ميان مفسران، [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] بيش از همه در تبيين آيات باران كوشيده است(-باران*، بخش دوم: باران در قرآن و حديث). از آراى خاص تفسيرى رازى، اعتقاد به نبودن واژه‌هاى دخيل و غير عربى در قرآن است<ref>عبدالحميد، ص 128</ref>. همچنين وى به نقل روايات اسباب نزول و ذكر قرائت‌هاى مختلف اهتمام فراوانى داشته است<ref>همان، ص 144-146، 152-158</ref>.عبدالحميد <ref>ص 207-227</ref> فهرستى از آراى خاص تفسيرى [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] را آورده است. غلبۀ صبغۀ كلامى - عقلى در تفسير كبير مانع از اين نشده است كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در مواردى، از شيوۀ قرآن به قرآن، در تفسير آيات كريمه استفاده كند<ref>همان،ص 136-138</ref>؛ ولى با وجود اشاراتى كه به احاديث پيامبر اكرم و امامان شيعه كرده <ref>لاگارد، ص 68،98،119</ref> و رواياتى كه از صحابه و تابعين آورده، در تفسير خود اعتماد اندكى به احاديث داشته است <ref>عبدالحميد، ص 138-140</ref>. گفته مى‌شود كه او در نقل احاديث به شيوه‌اى كه در عصر او معمول بوده، سلسله سند حديث را ذكر نكرده و نيز احاديثى را كه بسيارى از مفسران، حتى عقلى مشربانى چون [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] و طبرسى،در فضائل سوره‌ها و ثواب قرائت آنها نقل مى‌كنند، نياورده است<ref>همان، ص 167؛ خرمشاهى، ص 80</ref>.
در ميان مفسران، [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] بيش از همه در تبيين آيات باران كوشيده است(-باران*، بخش دوم: باران در قرآن و حديث). از آراى خاص تفسيرى رازى، اعتقاد به نبودن واژه‌هاى دخيل و غير عربى در قرآن است<ref>عبدالحميد، ص 128</ref>. همچنين وى به نقل روايات اسباب نزول و ذكر قرائت‌هاى مختلف اهتمام فراوانى داشته است<ref>همان، ص 144-146، 152-158</ref>.عبدالحميد <ref>ص 207-227</ref> فهرستى از آراى خاص تفسيرى [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] را آورده است. غلبۀ صبغۀ كلامى - عقلى در تفسير كبير مانع از اين نشده است كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در مواردى، از شيوۀ قرآن به قرآن، در تفسير آيات كريمه استفاده كند<ref>همان،ص 136-138</ref>؛ ولى با وجود اشاراتى كه به احاديث پيامبر اكرم و امامان شيعه كرده <ref>لاگارد، ص 68،98،119</ref> و رواياتى كه از صحابه و تابعين آورده، در تفسير خود اعتماد اندكى به احاديث داشته است <ref>عبدالحميد، ص 138-140</ref>. گفته مى‌شود كه او در نقل احاديث به شيوه‌اى كه در عصر او معمول بوده، سلسله سند حديث را ذكر نكرده و نيز احاديثى را كه بسيارى از مفسران، حتى عقلى مشربانى چون [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] و طبرسى،در فضائل سوره‌ها و ثواب قرائت آنها نقل مى‌كنند، نياورده است<ref>همان، ص 167؛ خرمشاهى، ص 80</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش