۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
'''زندگانى حضرت امام موسى كاظم(ع)'''، ترجمه جلد يازدهم بحارالانوار، تاليف [[علامه مجلسى]] كه در بر دارنده روايات مختلف از شرح حال آن حضرت است كه توسط آقاى موسى خسروى، به زبان فارسى در سال 1354ش ترجمه گشته است. | |||
== روش ترجمه == | == روش ترجمه == | ||
| خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
كتاب زندگانى حضرت امام موسي كاظم(ع) با مقدمهاى از مترجم محترم آغاز گرديده و سپس به ترجمهى بخشهاى اين كتاب كه شامل سيزده بخش مىباشد، پرداخته است. | كتاب زندگانى حضرت امام موسي كاظم(ع) با مقدمهاى از مترجم محترم آغاز گرديده و سپس به ترجمهى بخشهاى اين كتاب كه شامل سيزده بخش مىباشد، پرداخته است. | ||
#ولادت و مدت زندگى امام(ع). | |||
#اسمها و لقبها و كنيه و نقش انگشترى امام(ع). | |||
#تصريح به امامت موسى بن جعفر(ع). | |||
#معجزات و استجابت دعا و كارهاى شگفتانگيز امام(ع). | |||
#عبادت و رفتار و اخلاق و دانش فراوان امام(ع). | |||
#مناظرههاى امام(ع) با خلفاء و جريانهايى كه بين آنها اتفاق افتاد و پارهاى از احوال على بن يقطين ذكر شده است. | |||
#شرح زندگى اصحاب و اهل زمان امام(ع) و ستمى كه بر خويشاوندان آن جناب شده است. | |||
#مناظرات هشام بن حكم درباره امامت و ابتداى زندگى امام و انتهاى حيات آن جناب تا وفاتش مىباشد. | |||
#شرح وقايع زندانهاى موسى بن جعفر و تاريخ وفات آن جناب(ع) است. | |||
#در رد مذهب واقفيه و علت پيدايش اين مذهب است؛ در كتاب غيبت [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] ص20 مطلبى ذكر شده است كه شاهد است بر بطلان مذهب واقفيه، آنهايى كه امامت را تا موسى بن جعفر(ع) قبول دارند و ميگويند آن جناب مهدى است، همين شهادت و مرگ موسى(ع) است كه بسيار مشهور و همه درگذشت آن حضرت را فهميدند؛ مانند فوت پدر و جدش از پيشوايان گذشته، اگر شك در فوت موسى بن جعفر(ع) داشته باشيم، فرقى با ناووسيه و كيسانيه و غالىها و مفوضه كه آنها نيز معتقد بودند، امامهاى قبل از موسى بن جعفر(ع) نمردهاند، نداريم. | |||
#:درگذشت حضرت موسى بن جعفر(ع) به اندازهاى شهرت يافت كه وفات هيچ يك از آباء گرامش به آن شهرت نرسيد، زيرا جنازه او را بر سر معبر گذاشتند قاضيان و شاهدان مورد اعتماد مرگش را گواهى كردند و روى جسر بغداد فرياد زدند. اين همان كسى است كه رافضىها خيال مىكردند زنده است و نخواهد مرد، بيائيد ببينيد به اجل خود از دنيا رفته و وقايعى كه از اين قبيل اتفاق افتاد كه قابل انكار نيست. | |||
#:سپس [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در كتاب خود خبرهايى را نقل ميكند كه شاهد فوت موسى ابن جعفر(ع) است همان اخبارى كه در بخش شهادت آن جناب ما نيز نقل كرديم آنگاه مىنويسد: | |||
#:پس درگذشت موسى بن جعفر(ع) مشهورتر از اين است كه احتياج به روايت داشته باشد، زيرا كسى كه مخالف فوت او باشد، منكر يك ضرورى و مطلب بديهى شده و شك در فوت آن جناب موجب شك در وفات تمام ائمه عليهم السّلام مىشود، در نتيجه اعتماد به مرگ هيچ كس نبايد كرد. با اين كه كاملا شهرت دارد كه او امامت را به فرزندش على بن موسى الرضا(ع) واگذارد و كارهاى خود را پس از مرگ به او محول نمود، اخبارى كه شاهد بر اين مدعى است، بيش از آن است كه بتوان شماره كرد كه مقدارى از آنها را ذكر مىكنيم، اگر بنا بود زنده و پايدار باشد، احتياج به اين سفارشات نبود. | |||
#وصيتها و صدقات امام موسى بن جعفر(ع) مىباشد. | |||
#فرزندان و همسران امام(ع). | |||
#گوشهاى از احوال برادران و نيز مطالبى دربارهى اولاد امام(ع)، همچنين سخنى در باره قبه موسى بن جعفر(ع) و گفتارى درباره حضرت على بن موسى الرضا(ع) كه گفته شده حضرت رضا(ع) فرزندى جز امام محمّد تقى(ع) نداشت، چنانچه در ارشاد مينويسد؛ ولى بنا بقول صحيحتر اين است كه چند فرزند داشته است. چند نفر از علماى اهل سنت نوشتهاند كه پنج پسر و يك دختر داشته است: محمّد قانع، حسن جعفر، ابراهيم، حسين، عايشه، در بعضى از كتابهاى انساب بعضى از آنها را داراى فرزند دانستهاند. | |||
درگذشت حضرت موسى بن جعفر(ع) به اندازهاى شهرت يافت كه وفات هيچ يك از آباء گرامش به آن شهرت نرسيد، زيرا جنازه او را بر سر معبر گذاشتند قاضيان و شاهدان مورد اعتماد مرگش را گواهى كردند و روى جسر بغداد فرياد زدند. اين همان كسى است كه رافضىها خيال مىكردند زنده است و نخواهد مرد، بيائيد ببينيد به اجل خود از دنيا رفته و وقايعى كه از اين قبيل اتفاق افتاد كه قابل انكار نيست. | |||
سپس [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]] در كتاب خود خبرهايى را نقل ميكند كه شاهد فوت موسى ابن جعفر(ع) است همان اخبارى كه در بخش شهادت آن جناب ما نيز نقل كرديم آنگاه مىنويسد: | |||
پس درگذشت موسى بن جعفر(ع) مشهورتر از اين است كه احتياج به روايت داشته باشد، زيرا كسى كه مخالف فوت او باشد، منكر يك ضرورى و مطلب بديهى شده و شك در فوت آن جناب موجب شك در وفات تمام ائمه عليهم السّلام مىشود، در نتيجه اعتماد به مرگ هيچ كس نبايد كرد. با اين كه كاملا شهرت دارد كه او امامت را به فرزندش على بن موسى الرضا(ع) واگذارد و كارهاى خود را پس از مرگ به او محول نمود، اخبارى كه شاهد بر اين مدعى است، بيش از آن است كه بتوان شماره كرد كه مقدارى از آنها را ذكر مىكنيم، اگر بنا بود زنده و پايدار باشد، احتياج به اين سفارشات نبود. | |||
در قوچان زيارتگاه بزرگى است كه معروف به سلطان ابراهيم پسر على بن موسى الرضا(ع) است، از چيزهاى عجيبى كه در اين زيارتگاه وجود دارد چند ورقى از قرآن مجيد است، به خط بايسنقر بن شاهرخ پسر امير تيمور گوركانى. | در قوچان زيارتگاه بزرگى است كه معروف به سلطان ابراهيم پسر على بن موسى الرضا(ع) است، از چيزهاى عجيبى كه در اين زيارتگاه وجود دارد چند ورقى از قرآن مجيد است، به خط بايسنقر بن شاهرخ پسر امير تيمور گوركانى. | ||
ویرایش