۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
'''زندگانى حضرت امام جواد و عسگريين علهيم السلام'''، ترجمه جلد دوازدهم بحارالانوار، تاليف [[علامه مجلسى]] دربردارنده شرح حال آن حضرات و مناظرات اعتقادى و كلامى كه با مخالفين داشتهاند، مىباشد، كه توسط آقاى موسى خسروى به زبان فارسى ترجمه شده است. | |||
== انگيزه تاليف == | == انگيزه تاليف == | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
مولف سعى كرده تا شرح حال اين سه امام را كه برگرفته از متن بحار الانوار مىباشد تا حد امكان، ساده و روان بيان كند، و اگر جملهاى نيز ابهام داشت و قابل تعمق و شور بود از همفكرى و روشنبينى جمعى از فضلا و دانشمندان در تفسير و ترجمه آن استفاده كرده است و از تكرار بعضى روايات كه فقط جنبه اثبات مطلب داشته و اضافه قابل توجهى نداشت، خودارى شده و در پاورقى وجه اختلاف دو روايت در مواردى كه لازم بوده ذكر شده است تا خوانندگان از تكرار ملول نگردند. بالاخره در اين ترجمه اختصارى كه به اصل كتاب زيان وارد نشود، رعايت شده است. و در سه بخش ارائه شده است: | مولف سعى كرده تا شرح حال اين سه امام را كه برگرفته از متن بحار الانوار مىباشد تا حد امكان، ساده و روان بيان كند، و اگر جملهاى نيز ابهام داشت و قابل تعمق و شور بود از همفكرى و روشنبينى جمعى از فضلا و دانشمندان در تفسير و ترجمه آن استفاده كرده است و از تكرار بعضى روايات كه فقط جنبه اثبات مطلب داشته و اضافه قابل توجهى نداشت، خودارى شده و در پاورقى وجه اختلاف دو روايت در مواردى كه لازم بوده ذكر شده است تا خوانندگان از تكرار ملول نگردند. بالاخره در اين ترجمه اختصارى كه به اصل كتاب زيان وارد نشود، رعايت شده است. و در سه بخش ارائه شده است: | ||
#زندگانى امام جواد(ع)، زندگانى امام جواد(ع) در پنج بخش ذكر شده است: | |||
#:أ- ولادت و وفات و نامها و القاب. | |||
#:ب- تصريح بامامت آن جناب. | |||
أ- ولادت و وفات و نامها و القاب. | #:ت- عجزات امام جواد عليه السلام. | ||
#:ث- ازدواج با ام الفضل و آنچه در اين مجلس اتفاق افتاد. | |||
ب- تصريح بامامت آن جناب. | #:ج- فضائل و مناقب امام عليه السلام و اشارهاى به زندگى خلفاى ستمگر آن زمان شده است. چنانچه در اختصاص مفيد- ص 102- آمده است، على بن ابراهيم از پدر خود نقل كرد كه گفت پس از فوت حضرت رضا(ع)، به مكه رفتيم و خدمت حضرت جواد(ع) رسيديم، گروهى از شيعيان آمده بودند از نواحى مختلف تا از نزديك امام جواد(ع) را زيارت كنند. در اين موقع عمويش عبداللَّه بن موسى كه پير مرد مسنى بود با شخصيت وارد شد، لباسهاى خشن و زبر در تن داشت و اثر سجده در پيشانى او آشكار بود نشست. حضرت جواد(ع) كه پيراهنى عالى و ردائى قشنگ بر تن داشت و كفشهايى نو پوشيده بود، وارد شد. عبداللَّه بن موسى عمويش از جاى حركت كرد و به استقبال او رفت، پيشانيش را بوسيد، تمام شيعيان به احترام امام از جاى حركت كردند، آن جناب روى صندلى نشستند، مردم به خاطر سن كم حضرت يك ديگر را نگاه مىكردند. يكى از حاضرين رو به عموى امام(ع) نموده گفت: آقا اگر شخصى با حيوانى جمع شد چه بايد كرد؟ جواب داد دست او را قطع مىكنند و حد نيز بر او جارى مىشود. حضرت جواد(ع) خشمگين شده، نگاهى به عموى خود نموده فرمودند: عمو جان از خدا بترس اين كار خيلى سخت است كه در روز قيامت به پيشگاه پروردگار بايستي از تو بازخواست كند كه چرا براى مردم فتوى دادى با اين كه اطلاع نداشتى. عمويش عرض كرد، سرورم مگر پدرت همين فرمايش را نفرموده بودند. حضرت جواد فرمودند: از پدرم پرسيدند مردى قبر زنى را شكافت و با آن زن جمع شد، فرمود بايد دست راستش قطع شود كه نبش قبر نموده و حد زنا نيز بر او جارى مىشود، زيرا احترام زن مرده و زنده يكسان است. عرض كرد صحيح مىفرمائيد، سرورم من استغفار و توبه ميكنم. مردم در شگفت شدند، عرض كردند اجازه مىفرمائيد سؤال بكنيم، فرمود: بگوئيد در يك مجلس از سى هزار مسأله پرسيدند جواب آنها را داد با اين كه نه ساله بود. | ||
#در زندگانى امام هادى حضرت امام على النقى ابوالحسن سوم(ع) مىباشد كه شامل شش بخش است: | |||
ت- عجزات امام جواد عليه السلام. | #:أ- ولادت امام(ع) و نامها و كنيه و لقبهاى آن جناب. | ||
#:ب- تصريح به امامت آن جناب. | |||
ث- ازدواج با ام الفضل و آنچه در اين مجلس اتفاق افتاد. | #:ت- معجزات و اخلاق و رفتار شايسته امام(ع) است، چنانچه در اعلام الورى- ص 343- سيد ابوطالب محمّد بن حسين حسينى گرگانى از پدر خود حسين بن حسن... از ابوهاشم جعفرى نقل كرد كه گفت: در مدينه بودم كه بغاء (يكى از سپهداران متوكل) در جستجوى اعراب بود، لشكر به مدينه رسيد، حضرت هادى(ع) فرمود: برويم ببينيم اين سپهدار ترك چگونه صف آرائى كرده است. بيرون شديم ايستاديم تا سپاه آمد، مردى از تركها از كنار ما گذشت، حضرت هادى(ع) با او به زبان تركى صحبت كرد مرد ترك از اسب پياده شد و سم مركب سوارى امام را بوسيد. من او را قسم دادم كه اين مرد به تو چه گفت. از من پرسيد اين مرد پيامبر است؟ گفتم: نه، گفت: مرا بنامى صدا زد كه در كودكى آن نام را بر من گذاشته بودند، در سرزمين ترك و كسى تا اين ساعت از آن نام اطلاع نداشت. | ||
#:ث- بخش چهارم رفتار خلفاى زمان با امام هادى(ع) و تاريخ شهادت آن جناب. | |||
ج- فضائل و مناقب امام عليه السلام و اشارهاى به زندگى خلفاى ستمگر آن زمان شده است. چنانچه در اختصاص مفيد- ص 102- آمده است، على بن ابراهيم از پدر خود نقل كرد كه گفت پس از فوت حضرت رضا(ع)، به مكه رفتيم و خدمت حضرت جواد(ع) رسيديم، گروهى از شيعيان آمده بودند از نواحى مختلف تا از نزديك امام جواد(ع) را زيارت كنند. در اين موقع عمويش | #:ج- شرح حال اصحاب و ياران امام على النقى(ع). | ||
#:ح- احوال جعفر و ساير اولاد امام هادى(ع) مىباشد. | |||
#در زندگانى امام ابومحمد حسن بن على(ع) مىباشد، كه اين قسمت هم از پنج بخش مختلف تشكيل شده است: | |||
#:أ- ولادت و نامها و نقش انگشترى و شرح حال مادر آن جناب. | |||
أ- ولادت امام(ع) و نامها و كنيه و لقبهاى آن جناب. | #:ب- تصريح به امامت حضرت عسكرى(ع) شده است. | ||
#:ت- به معجزات و مناقب [[امام عسكرى(ع)]] پرداخته شده است. | |||
ب- تصريح به امامت آن جناب. | #ث- دربردارندهى اختلاق پسنديده و قسمتهاى حساس زندگى آن جناب و شرح وقايعى كه با خلفاى زمان خود داشت و شرح احوال اصحاب و اهل زمان امام(ع) مىباشد. | ||
#:ج- شهادت امام(ع) و رد كسانى كه منكر وفات آن جنابند، چنانچه در اقبال الاعمال مىنويسد: استاد مورد اعتماد محمّد بن جرير طبرى شيعه در كتاب تعريف و محمّد بن هارون تلعكبرى و حسين بن مهران خطيب و مفيد در مولد النبى و الاوصياء و شيخ در تهذيب و حسين بن خزيمه و نصر بن على جهضمى در كتاب مواليد و خشاب نيز در كتاب مواليد و ابن شهر آشوب در كتاب مواليد خود مينويسند كه وفات مولاى ما حضرت عسكرى(ع) در هشتم ماه ربيع الاول بوده است. | |||
ت- معجزات و اخلاق و رفتار شايسته امام(ع) است، چنانچه در اعلام الورى- ص 343- سيد ابوطالب محمّد بن حسين حسينى گرگانى از پدر خود حسين بن حسن... از ابوهاشم جعفرى نقل كرد كه گفت: در مدينه بودم كه بغاء (يكى از سپهداران متوكل) در جستجوى اعراب بود، لشكر به مدينه رسيد، حضرت هادى(ع) فرمود: برويم ببينيم اين سپهدار ترك چگونه صف آرائى كرده است. بيرون شديم ايستاديم تا سپاه آمد، مردى از تركها از كنار ما گذشت، حضرت هادى(ع) با او به زبان تركى صحبت كرد مرد ترك از اسب پياده شد و سم مركب سوارى امام را بوسيد. من او را قسم دادم كه اين مرد به تو چه گفت. از من پرسيد اين مرد پيامبر است؟ گفتم: نه، گفت: مرا بنامى صدا زد كه در كودكى آن نام را بر من گذاشته بودند، در سرزمين ترك و كسى تا اين ساعت از آن نام اطلاع نداشت. | |||
ث- بخش چهارم رفتار خلفاى زمان با امام هادى(ع) و تاريخ شهادت آن جناب. | |||
ج- شرح حال اصحاب و ياران امام على النقى(ع). | |||
ح- احوال جعفر و ساير اولاد امام هادى(ع) مىباشد. | |||
أ- ولادت و نامها و نقش انگشترى و شرح حال مادر آن جناب. | |||
ب- تصريح به امامت حضرت عسكرى(ع) شده است. | |||
ت- به معجزات و مناقب [[امام عسكرى(ع)]] پرداخته شده است. | |||
ث- دربردارندهى اختلاق پسنديده و قسمتهاى حساس زندگى آن جناب و شرح وقايعى كه با خلفاى زمان خود داشت و شرح احوال اصحاب و اهل زمان امام(ع) مىباشد. | |||
ج- شهادت امام(ع) و رد كسانى كه منكر وفات آن جنابند، چنانچه در اقبال الاعمال مىنويسد: استاد مورد اعتماد محمّد بن جرير طبرى شيعه در كتاب تعريف و محمّد بن هارون تلعكبرى و حسين بن مهران خطيب و مفيد در مولد النبى و الاوصياء و شيخ در تهذيب و حسين بن خزيمه و نصر بن على جهضمى در كتاب مواليد و خشاب نيز در كتاب مواليد و ابن شهر آشوب در كتاب مواليد خود مينويسند كه وفات مولاى ما حضرت عسكرى(ع) در هشتم ماه ربيع الاول بوده است. | |||
در بخش آخر كتاب رفع اشكالى است از يك واقعه: چنين نقل شده كه اتفاق بسيار بزرگ و مصيبتى وحشتزا در سال 1106 هجرى در روضه منوره سامرا اتفاق افتاد و علت آن اين بود كه رومىها و گروهى از اعراب اداره شهر سامرا را در اختيار داشتند و كمتر اعتنا به روضه مقدس مىگذاشتند و سادات و بزرگان به واسطه ستمگرى از سامرا كوچ كرده بودند؛ از جمله بىاعتنايى ايشان آن بود يك شب چراغى را در محل نامناسب قرار داده بودند، داخل روضه مطهر از فتيله آتش به فرش اثر گذاشت، كم كم به چوبها و بالاخره آتشسوزى ادامه يافت، هيچ كس نبود كه خاموش كند. فرشها و ضريح و چوبها و دربهاى حرم تمام سوخت. اين آتشسوزى موجب سستى عقيده بعضى از شيعيان ضعيف الاعتقاد گرديد و مستمسكى براى دشمنان ائمه و مخالفين شد. با آنكه اينها نمىدانستند چنين پيش آمدهايى موجب زيان به مقام ائمه گرام نخواهد شد و از جلال و عظمت ايشان نمىكاهد، اين وقايع خشم پروردگار بر مردم است و ضرورتى ندارد كه پيوسته به وسيله معجزه رفع بلا بكنند، زيرا اعجاز تابع مصالح كلى و اسرار بسيار ريز و مهمى است كه ما نميتوانيم پى به موقعيت و يا عدم موقعيت بروز و ظهور معجزه ببريم. اين خود يك نوع امتحان و آزمايش براى مردم به شمار مىرود. | در بخش آخر كتاب رفع اشكالى است از يك واقعه: چنين نقل شده كه اتفاق بسيار بزرگ و مصيبتى وحشتزا در سال 1106 هجرى در روضه منوره سامرا اتفاق افتاد و علت آن اين بود كه رومىها و گروهى از اعراب اداره شهر سامرا را در اختيار داشتند و كمتر اعتنا به روضه مقدس مىگذاشتند و سادات و بزرگان به واسطه ستمگرى از سامرا كوچ كرده بودند؛ از جمله بىاعتنايى ايشان آن بود يك شب چراغى را در محل نامناسب قرار داده بودند، داخل روضه مطهر از فتيله آتش به فرش اثر گذاشت، كم كم به چوبها و بالاخره آتشسوزى ادامه يافت، هيچ كس نبود كه خاموش كند. فرشها و ضريح و چوبها و دربهاى حرم تمام سوخت. اين آتشسوزى موجب سستى عقيده بعضى از شيعيان ضعيف الاعتقاد گرديد و مستمسكى براى دشمنان ائمه و مخالفين شد. با آنكه اينها نمىدانستند چنين پيش آمدهايى موجب زيان به مقام ائمه گرام نخواهد شد و از جلال و عظمت ايشان نمىكاهد، اين وقايع خشم پروردگار بر مردم است و ضرورتى ندارد كه پيوسته به وسيله معجزه رفع بلا بكنند، زيرا اعجاز تابع مصالح كلى و اسرار بسيار ريز و مهمى است كه ما نميتوانيم پى به موقعيت و يا عدم موقعيت بروز و ظهور معجزه ببريم. اين خود يك نوع امتحان و آزمايش براى مردم به شمار مىرود. |
ویرایش