۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ابوالفرج اصفهانى|ابوالفرج اصفهانى' به 'ابوالفرج اصفهانى ') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
#نويسنده تأكيد كرده است كه: حسن بن على(ع) وارث اوضاعى بود كه از يك سو عافيتطلبان، اشراف و بزرگان قبيلههاى كوفه و از سوى ديگر كينهتوزان نسبت به اسلام و اشراف اموى مستقر در شام، ايجاد كرده بودند. [[امام على(ع)]] در جامعهاى كه بيشتر افراد آن دچار ترديد شده، سستى و انزوا را پيشه خود ساخته بودند، با سه مشكل بزرگ همچون نداشتن ياور، مواجهه با دشمنى حيلهگر و مسلّح و عدم همكارى افراد مؤثّر، روبرو بود. پيداست با چنين موقعيّتى نمىتوان با فرزند ابوسفيان به علّت گشادهدستى در بخشش بيتالمال به سران قبايل و ساير راحتطلبان، مبارزه كرد. از اينرو امام در ابتدا به نبرد با طغيانگر شام اقدام كرد، امّا به دليل سستى و بىنظمى سپاهيان و كمى دوستان بااخلاص و نيز اقدامات معاويه براى تطميع سران سپاه امام، جز واگذارى قدرت به معاويه چارهاى نديد. امام با اين اقدام، از ريخته شدن خون مسلمانان جلوگيرى و ياران اندك خويش را حفظ كرد. از اين پس امام به روشنگرى افكار مسلمانان پرداخت و تلاش كرد تا ضمن آگاه ساختن شيعيان از اوضاعى كه به برقرارى صلح منجر شد، آنان را براى ادامه مبارزه در موقعيّت جديد آماده كند <ref>همان، ص 43</ref>. | #نويسنده تأكيد كرده است كه: حسن بن على(ع) وارث اوضاعى بود كه از يك سو عافيتطلبان، اشراف و بزرگان قبيلههاى كوفه و از سوى ديگر كينهتوزان نسبت به اسلام و اشراف اموى مستقر در شام، ايجاد كرده بودند. [[امام على(ع)]] در جامعهاى كه بيشتر افراد آن دچار ترديد شده، سستى و انزوا را پيشه خود ساخته بودند، با سه مشكل بزرگ همچون نداشتن ياور، مواجهه با دشمنى حيلهگر و مسلّح و عدم همكارى افراد مؤثّر، روبرو بود. پيداست با چنين موقعيّتى نمىتوان با فرزند ابوسفيان به علّت گشادهدستى در بخشش بيتالمال به سران قبايل و ساير راحتطلبان، مبارزه كرد. از اينرو امام در ابتدا به نبرد با طغيانگر شام اقدام كرد، امّا به دليل سستى و بىنظمى سپاهيان و كمى دوستان بااخلاص و نيز اقدامات معاويه براى تطميع سران سپاه امام، جز واگذارى قدرت به معاويه چارهاى نديد. امام با اين اقدام، از ريخته شدن خون مسلمانان جلوگيرى و ياران اندك خويش را حفظ كرد. از اين پس امام به روشنگرى افكار مسلمانان پرداخت و تلاش كرد تا ضمن آگاه ساختن شيعيان از اوضاعى كه به برقرارى صلح منجر شد، آنان را براى ادامه مبارزه در موقعيّت جديد آماده كند <ref>همان، ص 43</ref>. | ||
#نويسنده يادآور شده است كه همزمان با قيام توّابين، قيام بزرگترى به رهبرى مختار بن ابى عبيده ثقفى و كمك گروه ديگرى از شيعيان، در كوفه در حال شكلگيرى بود. اين حركت پس از شكست قيام توّابين، قدرت و نيروى بيشترى يافت؛ زيرا باقيمانده توّابين به آن پيوستند و مختار به زودى با جلب نظر و همكارى ابراهيم بن مالك اشتر، فرزند فرمانده سپاه و يار صميمى على(ع)، قدرت خويش را بين شيعيان كوفه تحكيم بخشيد. مختار از شيعيان و طرفداران امام حسين(ع) در كوفه بود. به گزارش [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]، مسلم بن عقيل در ابتداى ورود به كوفه، بر مختار وارد شد و عبيدالله بن زياد حاكم اموى كه از همكارى وى با مسلم مطّلع شد، او را دستگير و مجروح ساخت و به زندان انداخت. اما پس از چندى به خواهش عبدالله بن عمر، شوهر خواهر مختار و فرمان يزيد بن معاويه، از زندان عبيدالله آزاد شد و رهسپار حجاز گرديد و همزمان با قيام توّابين، وارد كوفه شد. <ref>همان، ص 55- 56</ref>. | #نويسنده يادآور شده است كه همزمان با قيام توّابين، قيام بزرگترى به رهبرى مختار بن ابى عبيده ثقفى و كمك گروه ديگرى از شيعيان، در كوفه در حال شكلگيرى بود. اين حركت پس از شكست قيام توّابين، قدرت و نيروى بيشترى يافت؛ زيرا باقيمانده توّابين به آن پيوستند و مختار به زودى با جلب نظر و همكارى ابراهيم بن مالك اشتر، فرزند فرمانده سپاه و يار صميمى على(ع)، قدرت خويش را بين شيعيان كوفه تحكيم بخشيد. مختار از شيعيان و طرفداران امام حسين(ع) در كوفه بود. به گزارش [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]، مسلم بن عقيل در ابتداى ورود به كوفه، بر مختار وارد شد و عبيدالله بن زياد حاكم اموى كه از همكارى وى با مسلم مطّلع شد، او را دستگير و مجروح ساخت و به زندان انداخت. اما پس از چندى به خواهش عبدالله بن عمر، شوهر خواهر مختار و فرمان يزيد بن معاويه، از زندان عبيدالله آزاد شد و رهسپار حجاز گرديد و همزمان با قيام توّابين، وارد كوفه شد. <ref>همان، ص 55- 56</ref>. | ||
#مورّخان در فضيلت حسين بن على بن الحسن بن الحسن ابن الحسن بن على بن ابى طالب(ع) (قتيل فخ)، روايات چندى را از پيامبر(ص) نقل كردهاند كه پيامبر بر فضيلت و يارى او تأكيد كردهاند. [[ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین|ابوالفرج اصفهانى]] | #مورّخان در فضيلت حسين بن على بن الحسن بن الحسن ابن الحسن بن على بن ابى طالب(ع) (قتيل فخ)، روايات چندى را از پيامبر(ص) نقل كردهاند كه پيامبر بر فضيلت و يارى او تأكيد كردهاند. [[ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین|ابوالفرج اصفهانى]]|[[ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین|ابوالفرج اصفهانى]] فضايلى از حسين بن على بهويژه سخاوت او بيان كرده است. قيام وى در ماههاى آخر خلافت هادى عباسى 169ق رخ داد. در اين سال خليفه فردى به نام عبدالعزيز بن عبدالله، از نوادگان خليفه دوم را بر مدينه حاكم ساخت. وى نسبت به آل ابىطالب به شدّت سخت گرفت و آنان را تحت تعقيب و شكنجه قرار داد. حسين بن على كه از شيوه حاكم به تنگ آمده بود، با گروهى از طرفداران علويان در مدينه قيام كرد و به مؤذّن دستور داد در اذان صبح به شيوه شيعيان عبارت «حىّ على خير العمل» را بگويد. حاكم به محض شنيدن اذان از مدينه فرار كرد. در همين زمان گروهى از سپاهيان خليفه از حج بازگشتند. سرداران خليفه، موسى بن عيسى، محمد بن سليمان و حماد تركى با سپاهيان از حج برگشته، با كمك حاكم مدينه بر ياران اندك حسين بن على در محلّ فخ، بين مكّه و مدينه، تاختند و موفّق شدند، حسين بن على و يارانش را به قتل برسانند؛ سپس خانه و نخلستانهاى وى و يارانش را در مدينه سوزاندند و اموال آنها را ضبط كردند. [[ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین|ابوالفرج اصفهانى]] نام بسيارى از بزرگان علويان و راويانى كه با حسين بن على قيام كردند را آورده است <ref>همان، ص 89- 90</ref>. | ||
#نويسنده در مورد مذهب دولت آل بويه بحث كرده و سرانجام به اين نتيجه رسيده است كه به هرحال از مجموع گزارشها چنين برمىآيد كه آل بويه، شيعى مذهب و مروّج و مؤيّد مذهب شيعه امامى بودهاند و وضعيت اجتماعى و محيطى مؤثّرى را براى آزادى و قدرت يافتن امامى مذهبان در حوزه زير فرمان خويش فراهم آورده بودند<ref>همان، ص 133- 136</ref>. | #نويسنده در مورد مذهب دولت آل بويه بحث كرده و سرانجام به اين نتيجه رسيده است كه به هرحال از مجموع گزارشها چنين برمىآيد كه آل بويه، شيعى مذهب و مروّج و مؤيّد مذهب شيعه امامى بودهاند و وضعيت اجتماعى و محيطى مؤثّرى را براى آزادى و قدرت يافتن امامى مذهبان در حوزه زير فرمان خويش فراهم آورده بودند <ref>همان، ص 133- 136</ref>. | ||
#ادعايى منفى نسبت به نويسنده كتاب حاضر مطرح شده است به اين صورت: «تاريخنگارى مرحوم خواجويان متأثر از بينشى است كه كل تاريخ اسلام را در قالب تضاد قبايلى عرب جنوبى و شمالى تجزيه و تحليل مىنمايد» <ref>لؤلؤئى، كيوان، شماره 41، ص 64</ref>.، ولى اين تحليل كه بيانگر پيشفرض و مبناى تاريخنگارى دكتر خواجويان و اشارهاى گذرا به «نظريه شكافها» است؛ به استناد معتبر تاريخى نياز دارد و البته اين مدّعى ظاهراً تاكنون با روش علمى به اثبات نرسيده است. == وضعيت كتاب == | #ادعايى منفى نسبت به نويسنده كتاب حاضر مطرح شده است به اين صورت: «تاريخنگارى مرحوم خواجويان متأثر از بينشى است كه كل تاريخ اسلام را در قالب تضاد قبايلى عرب جنوبى و شمالى تجزيه و تحليل مىنمايد» <ref>لؤلؤئى، كيوان، شماره 41، ص 64</ref>.، ولى اين تحليل كه بيانگر پيشفرض و مبناى تاريخنگارى دكتر خواجويان و اشارهاى گذرا به «نظريه شكافها» است؛ به استناد معتبر تاريخى نياز دارد و البته اين مدّعى ظاهراً تاكنون با روش علمى به اثبات نرسيده است. == وضعيت كتاب == | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
آدرس منابع، ارجاعات، و توضيحات مفيدى در پاورقى كتاب آمده است. | آدرس منابع، ارجاعات، و توضيحات مفيدى در پاورقى كتاب آمده است. | ||
==پانویس == | |||
<references /> | |||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == |
ویرایش