پرش به محتوا

تطبيقات الوافي في النحو و الصرف: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۵۱: خط ۵۱:
در مورد روش و محتواى كتاب حاضر، چند نكته گفتنى است:
در مورد روش و محتواى كتاب حاضر، چند نكته گفتنى است:


1. نويسنده در گذشته كتابى به نام «الوافي في النحو و الصرف» نوشته كه در سال 2001م، منتشر شده و بعد كتاب حاضر را براى تكميل آن و تمرين و ممارست بيشتر مخاطبان فراهم آورده است. او تأكيد كرده است كه دو كتاب مذكور، ثمره بيش از سى و دو سال تجربه تدريس زبان و ادبيات عربى در دانشگاه‌ها است. اين كتاب، مشتمل بر همه تمرين‌هايى است كه متناسب با بحث‌هاى كتاب «الوافي في النحو و الصرف» لازم است و همچنين بر طبق نظم و ترتيب آن كتاب تنظيم شده است <ref>تطبيقات الوافي، ص 7</ref>.
#نويسنده در گذشته كتابى به نام «الوافي في النحو و الصرف» نوشته كه در سال 2001م، منتشر شده و بعد كتاب حاضر را براى تكميل آن و تمرين و ممارست بيشتر مخاطبان فراهم آورده است. او تأكيد كرده است كه دو كتاب مذكور، ثمره بيش از سى و دو سال تجربه تدريس زبان و ادبيات عربى در دانشگاه‌ها است. اين كتاب، مشتمل بر همه تمرين‌هايى است كه متناسب با بحث‌هاى كتاب «الوافي في النحو و الصرف» لازم است و همچنين بر طبق نظم و ترتيب آن كتاب تنظيم شده است <ref>تطبيقات الوافي، ص 7</ref>.
 
#نويسنده براى آشنايى بيشتر خوانندگان با چگونگى آزمون نحوى، نمونه‌هايى از پرسش‌هاى امتحانى «دانشكده ادبيات و علوم انسانى دانشگاه لبنان» و «دانشكده اجتهاد و علوم اسلامى دانشگاه اسلامى لبنان» را نيز آورده است <ref>همان، ص 521 - 539</ref>. همچنين ايشان نمونه‌اى از پرسش‌هايى كه خودش براى دانشجويان طراحى كرده، ذكر نموده است. اين پرسش‌ها در سال تحصيلى 1998 - 1999 و 1999 - 2000م، براى دانشجويان قسمت شريعت دانشكده اجتهاد و علوم اسلامى دانشگاه لبنان طرح شده است <ref>همان، ص 541</ref>.
2. نويسنده براى آشنايى بيشتر خوانندگان با چگونگى آزمون نحوى، نمونه‌هايى از پرسش‌هاى امتحانى «دانشكده ادبيات و علوم انسانى دانشگاه لبنان» و «دانشكده اجتهاد و علوم اسلامى دانشگاه اسلامى لبنان» را نيز آورده است <ref>همان، ص 521 - 539</ref>. همچنين ايشان نمونه‌اى از پرسش‌هايى كه خودش براى دانشجويان طراحى كرده، ذكر نموده است. اين پرسش‌ها در سال تحصيلى 1998 - 1999 و 1999 - 2000م، براى دانشجويان قسمت شريعت دانشكده اجتهاد و علوم اسلامى دانشگاه لبنان طرح شده است <ref>همان، ص 541</ref>.
#نويسنده در مثال‌هايى كه براى تعليم و تمرين آورده، به‌وفور از آيات قرآن كريم نيز بهره برده و اين مطلب بر اعتبار، سودمندى و غناى مباحث كتاب افزوده است <ref>همان، ص 159، 349، 405، 406 و...</ref>.
 
#نويسنده در مواردى براى تمثيل از ادعيه استفاده كرده است؛ به‌طور نمونه ايشان در بحث منادا براى تمثيل از عبارت ذيل استفاده كرده است: «يا وارثَ علمِ الأولين و الآخرين» و البته كلمه «علم» در اين مثال، مضاف‌اليه و مجرور است، ولى به‌اشتباه (چاپى) منصوب شده است <ref>همان، ص 357</ref>.
3. نويسنده در مثال‌هايى كه براى تعليم و تمرين آورده، به‌وفور از آيات قرآن كريم نيز بهره برده و اين مطلب بر اعتبار، سودمندى و غناى مباحث كتاب افزوده است <ref>همان، ص 159، 349، 405، 406 و...</ref>.
#از جمله امتيازهاى اين كتاب، ترسيم جدول‌هاى آموزشى است كه نويسنده به‌وفور فراهم كرده و از اين نظر كمك مناسبى براى فهم بهتر مطالب بشمار مى‌رود <ref>همان، ص 12، 13، 23، 24، 36، 48، 53، 55، 56، 62، 63، 68، 73 و...</ref>. نويسنده همچنين گاه از نمودار نيز براى تسهيل مطالب استفاده كرده است <ref>همان، ص 425</ref>.
 
#جالب است كه نويسنده در ارائه پرسش‌هاى نمونه، بعد از طرح هفت پرسش يادآورى كرده است كه ترجيح دادم كه پرسش اخير (هشتم) را حذف كنم، ولى نوع پرسش حذف‌شده و علت اين موضوع را نيز توضيح نداده است <ref>همان، ص 528، پاورقى</ref>.
4. نويسنده در مواردى براى تمثيل از ادعيه استفاده كرده است؛ به‌طور نمونه ايشان در بحث منادا براى تمثيل از عبارت ذيل استفاده كرده است: «يا وارثَ علمِ الأولين و الآخرين» و البته كلمه «علم» در اين مثال، مضاف‌اليه و مجرور است، ولى به‌اشتباه (چاپى) منصوب شده است <ref>همان، ص 357</ref>.
#نويسنده در تمرينات و تطبيق‌هايى كه مطرح كرده، از اديبان و استادان مهم و معاصر زبان عربى مانند نقولا فياض، مى زياده، ميخائيل نعيمه، جبران خليل جبران، [[طه حسین|طه حسين]]، توفيق يوسف عوّاد، منفلوطى و آثار مهم آنها مثل «ظلمات و أشعة»، «جنّة الحيوان»، «الوعد الحقّ» و شخصيت‌هاى علمى و ادبى قديم مانند [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]]، [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]، [[ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین|ابوالفرج اصفهانى]] ، بيضاوى، متنبى، بُحترى، [[ابن‌مقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] و... و آثارى مانند «كليله و دمنه» و «[[الأغاني]]» و... استفاده كرده است <ref>همان، ص 345، 539، 533، 528، 526، 482، 432 و...</ref>. همچنين ايشان گاه به مقاله‌اى منتشرشده در مجلات علمى معاصر ارجاع داده است <ref>همان، ص 7</ref>.
 
#همچنين نويسنده در موارد بسيارى، از كتاب «نهج البلاغة» به‌عنوان شاهد مثال براى مباحث نحوى بهره برده است. اين نكته نيز بر ارزش و اتقان مباحث كتاب افزوده است <ref>همان، ص 44، 269، 197، 193، 361، 368، 408، 416، 424، 426</ref>؛ البته «نهج البلاغة» چند جلدى مورد استفاده قرار گرفته، ولى مشخصاتش معلوم نيست، به نظر مى‌رسد از شروح «نهج البلاغة» استفاده شده است.
5. از جمله امتيازهاى اين كتاب، ترسيم جدول‌هاى آموزشى است كه نويسنده به‌وفور فراهم كرده و از اين نظر كمك مناسبى براى فهم بهتر مطالب بشمار مى‌رود <ref>همان، ص 12، 13، 23، 24، 36، 48، 53، 55، 56، 62، 63، 68، 73 و...</ref>. نويسنده همچنين گاه از نمودار نيز براى تسهيل مطالب استفاده كرده است <ref>همان، ص 425</ref>.
#نويسنده در يكى از تمرينات كتاب به‌عنوان مثال اين بيت از قصيده معروف فرزدق در مدح حضرت امام سجاد(ع) را ذكر كرده است:{{شعر}}
 
{|''يُغضي حياء و يغضى من مهابته''|2=''فما يُكلم إلّا حين يَبتسم''}}{{پایان شعر}}
6. جالب است كه نويسنده در ارائه پرسش‌هاى نمونه، بعد از طرح هفت پرسش يادآورى كرده است كه ترجيح دادم كه پرسش اخير (هشتم) را حذف كنم، ولى نوع پرسش حذف‌شده و علت اين موضوع را نيز توضيح نداده است <ref>همان، ص 528، پاورقى</ref>.
 
7. نويسنده در تمرينات و تطبيق‌هايى كه مطرح كرده، از اديبان و استادان مهم و معاصر زبان عربى مانند نقولا فياض، مى زياده، ميخائيل نعيمه، جبران خليل جبران، [[طه حسین|طه حسين]]، توفيق يوسف عوّاد، منفلوطى و آثار مهم آنها مثل «ظلمات و أشعة»، «جنّة الحيوان»، «الوعد الحقّ» و شخصيت‌هاى علمى و ادبى قديم مانند [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]]، [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]، [[ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین|ابوالفرج اصفهانى]] ، بيضاوى، متنبى، بُحترى، [[ابن‌مقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] و... و آثارى مانند «كليله و دمنه» و «[[الأغاني]]» و... استفاده كرده است <ref>همان، ص 345، 539، 533، 528، 526، 482، 432 و...</ref>. همچنين ايشان گاه به مقاله‌اى منتشرشده در مجلات علمى معاصر ارجاع داده است <ref>همان، ص 7</ref>.
 
8. همچنين نويسنده در موارد بسيارى، از كتاب «نهج البلاغة» به‌عنوان شاهد مثال براى مباحث نحوى بهره برده است. اين نكته نيز بر ارزش و اتقان مباحث كتاب افزوده است <ref>همان، ص 44، 269، 197، 193، 361، 368، 408، 416، 424، 426</ref>؛ البته «نهج البلاغة» چند جلدى مورد استفاده قرار گرفته، ولى مشخصاتش معلوم نيست، به نظر مى‌رسد از شروح «نهج البلاغة» استفاده شده است.
 
9. نويسنده در يكى از تمرينات كتاب به‌عنوان مثال اين بيت از قصيده معروف فرزدق در مدح حضرت امام سجاد(ع) را ذكر كرده است:
 
{| class="wikitable poem"
|-
! «يُغضي حياء و يغضى من مهابته !! فما يُكلم إلّا حين يَبتسم»
|}.
 
و بعد به تجزيه و تركيب آن پرداخته است <ref>همان، ص 217.</ref>
و بعد به تجزيه و تركيب آن پرداخته است <ref>همان، ص 217.</ref>
 
#نويسنده در نثرى كه خودش نوشته و در اين كتاب براى تمرين هم مطرح كرده، چگونگى زندگى ادبى‌اش را بيان كرده و چنين نوشته است كه تلاش ادبى خودم را در زمانى كه در كلاس هفتم بودم با نگارش داستان كوتاه آغاز كردم و محفوظاتم از قرآن كريم و «نهج البلاغة» و سرچشمه‌هاى اشعار عربى، سرمايه فرهنگى مرا تشكيل داد و سبب نشاط علمى من شد و... <ref>همان، ص 392</ref>.
10. نويسنده در نثرى كه خودش نوشته و در اين كتاب براى تمرين هم مطرح كرده، چگونگى زندگى ادبى‌اش را بيان كرده و چنين نوشته است كه تلاش ادبى خودم را در زمانى كه در كلاس هفتم بودم با نگارش داستان كوتاه آغاز كردم و محفوظاتم از قرآن كريم و «نهج البلاغة» و سرچشمه‌هاى اشعار عربى، سرمايه فرهنگى مرا تشكيل داد و سبب نشاط علمى من شد و... <ref>همان، ص 392</ref>.
#نويسنده افزون بر بهره‌گيرى از آثار اديبان و شاعران، گاهى قطعاتى را كه خودش به‌صورت نثر نوشته است، به‌عنوان متونى براى تمرين مطالب كتاب مطرح كرده است <ref>همان، ص 15، 252، 423، 392 و 389</ref>.
 
#نويسنده در پاورقى‌هاى كتاب، گاهى لغت يا عبارت يا جمله‌اى را معنا كرده <ref>همان، ص 426، پاورقى 2، 3 و 4؛ ص 432، پاورقى 2 و 3</ref> و گاه منابع مطالب نقل‌شده را آورده <ref>همان، ص 427؛ ص 432، پاورقى 1 و ص 437، پاورقى 3</ref> و گاهى نام شاعرى را آورده كه در متن، بيتى از او نقل و به آن استشهاد شده <ref>همان، ص 437، پاورقى 5</ref> يا گونه‌اى ديگر از تجزيه و تحليل صرفى يا نحوى را غير از آنچه در متن ذكر شده، بيان كرده <ref>همان، ص 445، پاورقى 1 و 496، پاورقى 1 و 2</ref> و گاهى در يك پاورقى افزون بر بيان لغت و معناى كلى جمله و عبارت به ذكر منابع مطالب نيز پرداخته <ref>همان، ص 450، پاورقى 1 و 2</ref> و ديگرگاه، اعراب جملات را بيان كرده <ref>همان، ص 480، پاورقى 1</ref> و گاه براى آشنايى با وجوه اعرابى ديگر غير از آنچه در متن آمده، به كتاب‌هاى مرجع مانند تفاسير ارجاع داده <ref>همان، ص 485، پاورقى 1</ref> و گاهى مرجع يك ضمير را آشكار كرده <ref>همان، ص 503، پاورقى 2</ref> و گاهى با بيان نحوه ديگرى از اعراب غير از آنچه در متن آمده، با ذكر منبع، نام اديب و نظريه‌پردازى را كه نظر ديگرى ابراز كرده، آورده است <ref>همان، ص 512، پاورقى 1</ref>.
11. نويسنده افزون بر بهره‌گيرى از آثار اديبان و شاعران، گاهى قطعاتى را كه خودش به‌صورت نثر نوشته است، به‌عنوان متونى براى تمرين مطالب كتاب مطرح كرده است <ref>همان، ص 15، 252، 423، 392 و 389</ref>.
#هرچند كتاب حاضر، مستند است و نويسنده از منابع متعددى استفاده كرده، ولى با تأسف، در پايان كتاب فقط فهرست مطالب آمده و فهرست منابع ذكر نشده و مشخصات آثار مورد استفاده در هيچ جا معلوم نشده است.
 
#چگونگى نگارش و انتشار كتاب حاضر از نظر دقت و صحت و روشمندى بسيار ستودنى است و اشتباهات معنوى در آن مشاهده نشد و اشتباهات لفظى و چاپى نيز در آن به‌ندرت يافت مى‌شود.
12. نويسنده در پاورقى‌هاى كتاب، گاهى لغت يا عبارت يا جمله‌اى را معنا كرده <ref>همان، ص 426، پاورقى 2، 3 و 4؛ ص 432، پاورقى 2 و 3</ref> و گاه منابع مطالب نقل‌شده را آورده <ref>همان، ص 427؛ ص 432، پاورقى 1 و ص 437، پاورقى 3</ref> و گاهى نام شاعرى را آورده كه در متن، بيتى از او نقل و به آن استشهاد شده <ref>همان، ص 437، پاورقى 5</ref> يا گونه‌اى ديگر از تجزيه و تحليل صرفى يا نحوى را غير از آنچه در متن ذكر شده، بيان كرده <ref>همان، ص 445، پاورقى 1 و 496، پاورقى 1 و 2</ref> و گاهى در يك پاورقى افزون بر بيان لغت و معناى كلى جمله و عبارت به ذكر منابع مطالب نيز پرداخته <ref>همان، ص 450، پاورقى 1 و 2</ref> و ديگرگاه، اعراب جملات را بيان كرده <ref>همان، ص 480، پاورقى 1</ref> و گاه براى آشنايى با وجوه اعرابى ديگر غير از آنچه در متن آمده، به كتاب‌هاى مرجع مانند تفاسير ارجاع داده <ref>همان، ص 485، پاورقى 1</ref> و گاهى مرجع يك ضمير را آشكار كرده <ref>همان، ص 503، پاورقى 2</ref> و گاهى با بيان نحوه ديگرى از اعراب غير از آنچه در متن آمده، با ذكر منبع، نام اديب و نظريه‌پردازى را كه نظر ديگرى ابراز كرده، آورده است <ref>همان، ص 512، پاورقى 1</ref>.
 
13. هرچند كتاب حاضر، مستند است و نويسنده از منابع متعددى استفاده كرده، ولى با تأسف، در پايان كتاب فقط فهرست مطالب آمده و فهرست منابع ذكر نشده و مشخصات آثار مورد استفاده در هيچ جا معلوم نشده است.
 
14. چگونگى نگارش و انتشار كتاب حاضر از نظر دقت و صحت و روشمندى بسيار ستودنى است و اشتباهات معنوى در آن مشاهده نشد و اشتباهات لفظى و چاپى نيز در آن به‌ندرت يافت مى‌شود.


==پانويس ==
==پانويس ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش