شطری از اوایل امور عامه؛ شرح منظومه حکمت سبزواری: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' .' به '.'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.')
خط ۴۹: خط ۴۹:
#با توجه به آنكه از طرفى [[قشقایی، جهانگیر|جهانگيرخان قشقايى]] از استادان درجه يك عصر خويش در رشته معقول بوده و سبب انتقال ميراث علمى و فلسفى به نسل بعد شده و از طرفى ديگر هيچ اثر مكتوبى از ايشان جز چند تعليقه بر برخى از متون درسى باقى نمانده؛ به نظر مى‌رسد اثر حاضر براى آشنايى با آراى ايشان، بسيار مغتنم و راهگشا خواهد شد.
#با توجه به آنكه از طرفى [[قشقایی، جهانگیر|جهانگيرخان قشقايى]] از استادان درجه يك عصر خويش در رشته معقول بوده و سبب انتقال ميراث علمى و فلسفى به نسل بعد شده و از طرفى ديگر هيچ اثر مكتوبى از ايشان جز چند تعليقه بر برخى از متون درسى باقى نمانده؛ به نظر مى‌رسد اثر حاضر براى آشنايى با آراى ايشان، بسيار مغتنم و راهگشا خواهد شد.
#مقدمه و توضيحات آقاى صدوقى‌سها اگر چه شايد از نظر فلسفى نكته جديدى نداشته باشد ولى بى هيچ ترديدى از نظر آشنايى با تاريخ فلسفه و سرگذشت و چگونگى پيدايش انديشه‌هاى حكماى اسلامى، بس ارزشمند است.
#مقدمه و توضيحات آقاى صدوقى‌سها اگر چه شايد از نظر فلسفى نكته جديدى نداشته باشد ولى بى هيچ ترديدى از نظر آشنايى با تاريخ فلسفه و سرگذشت و چگونگى پيدايش انديشه‌هاى حكماى اسلامى، بس ارزشمند است.
#يكى از نكته‌هاى تاريخى، چگونگى توفيق [[قشقایی، جهانگیر|جهانگيرخان قشقايى]] در ترويج فلسفه اسلامى است كه در مقدمه شرح داده شده است. جناب صدوقى‌سها به نقل از استاد [[همایی، جلال‌الدین|جلال‌الدين همائى]] چنين نوشته است: «[[قشقایی، جهانگیر|جهانگيرخان قشقايى]] . .. به قول شاگردان و اصحاب فهميده و برگزيده‌اش، مصداق انسان كامل بود. وفور عقل و درايت و فضيلت حسن اخلاق و مقام قدس و نزاهت و تقوى و ديانت او مسلّم جميع طبقات بود. وى نه تنها فلسفه را در اصفهان از تهمت خلاف شرع و بدنامى كفر و الحاد نجات داد بلكه چندان به اين علم رونق و اهميّت بخشيد كه فقهاء و متشرّعان نيز آشكارا با ميل و رغبت روى به درس نهادند و آن را مايه فضل و مفاخرت مى‌شمردند. غالباً، وقت درس حكمت و فلسفه را ما بين دو درس فقه و اصول از قبيل شرح لمعه و قوانين يا درس حديث از قبيل وافى و اصول كافى قرار داده بود و به اين تدبير فلسفه را در لقمه فقه و اصول و حديث پيچيده، به خورد طلّاب مى‌داد. به اين تعبيه عاقلانه، تعليم و تعلّم فلسفه را كه در سابق به سلطه زعماى روحانى محدود و مقيّد بلكه از مجامع علمى محرمانه و مختفى بود، كاملاً علنى و آزاد بلكه بسيار رايج و مرغوب ساخت به‌طورى‌كه جمهور فضلاء و طلّاب علوم حتّى طبقه‌اى كه در خطّ فقاهت و امامت شرعى بودند به تحصيل فلسفه و فنون رياضى و هيئت شائق و راغب شدند و دانستن اين علوم را جزو مزايا و فضايل بارز علمى محسوب داشتند و حال آنكه در قديم تحصيل اين علوم را تضييع عمر و جرم و گناه فاحش مى‌شمردند» <ref>مقدمه مصحح، ص 15- 25</ref>.
#يكى از نكته‌هاى تاريخى، چگونگى توفيق [[قشقایی، جهانگیر|جهانگيرخان قشقايى]] در ترويج فلسفه اسلامى است كه در مقدمه شرح داده شده است. جناب صدوقى‌سها به نقل از استاد [[همایی، جلال‌الدین|جلال‌الدين همائى]] چنين نوشته است: «[[قشقایی، جهانگیر|جهانگيرخان قشقايى]]... به قول شاگردان و اصحاب فهميده و برگزيده‌اش، مصداق انسان كامل بود. وفور عقل و درايت و فضيلت حسن اخلاق و مقام قدس و نزاهت و تقوى و ديانت او مسلّم جميع طبقات بود. وى نه تنها فلسفه را در اصفهان از تهمت خلاف شرع و بدنامى كفر و الحاد نجات داد بلكه چندان به اين علم رونق و اهميّت بخشيد كه فقهاء و متشرّعان نيز آشكارا با ميل و رغبت روى به درس نهادند و آن را مايه فضل و مفاخرت مى‌شمردند. غالباً، وقت درس حكمت و فلسفه را ما بين دو درس فقه و اصول از قبيل شرح لمعه و قوانين يا درس حديث از قبيل وافى و اصول كافى قرار داده بود و به اين تدبير فلسفه را در لقمه فقه و اصول و حديث پيچيده، به خورد طلّاب مى‌داد. به اين تعبيه عاقلانه، تعليم و تعلّم فلسفه را كه در سابق به سلطه زعماى روحانى محدود و مقيّد بلكه از مجامع علمى محرمانه و مختفى بود، كاملاً علنى و آزاد بلكه بسيار رايج و مرغوب ساخت به‌طورى‌كه جمهور فضلاء و طلّاب علوم حتّى طبقه‌اى كه در خطّ فقاهت و امامت شرعى بودند به تحصيل فلسفه و فنون رياضى و هيئت شائق و راغب شدند و دانستن اين علوم را جزو مزايا و فضايل بارز علمى محسوب داشتند و حال آنكه در قديم تحصيل اين علوم را تضييع عمر و جرم و گناه فاحش مى‌شمردند» <ref>مقدمه مصحح، ص 15- 25</ref>.
#استاد سيد حسن مشكان طبسى (متوفاى 1327ش) وضعيت علمى فرهنگى حوزه علميه اصفهان در دوران حكيم [[قشقایی، جهانگیر|جهانگيرخان قشقايى]] را چنين گزارش كرده است: زمانى كه من وارد اصفهان شدم علوم رياضى و طبيعى بالمرّة متروك و مهجور بود و علوم ادبى بى‌مايه و ضعيف، و مدارس با همه ازدحامى كه ديده مى‌شد توجّهى به اين علوم نداشتند و همه همّت‌ها متوجّه فقه و اصول بود، و با اين حال تجدّد هم به اندازه كمى به مدارس اصفهان راه يافته بود. رسم تكفير بالمرّة منسوخ نشده بود لكن زياد هم اتّفاق نمى‌افتاد. آن وحشتى كه در زمان حاجى كلباسى از علوم عقلى داشته‌اند به مساعى امثال ملّاعلى نورى و [[قشقایی، جهانگیر|جهانگيرخان قشقايى]] في الجملة به انس تبديل شده بود و به هر جهت به شرط مواظبت بر نماز جماعت و حضور در مجلس روضه و تحصيل فقه و اصول، در ايّام تحصيل، خواندن اين‌گونه علوم كه طلّاب آن زمان علوم غريبه مى‌ناميدند در اوقات فراغت ممكن بود. كم‌كم طرفداران اين علوم زياد شدند و گوش‌ها قدرى به سنخ استدلال فلاسفه و رياضيّون آشنا شد تا آنجا كه پس از سه سال جهانگيرخان از حجره مدرسه صدر بيرون آمد و در شبستان مسجد جارچى براى عدّه‌اى كه قريب يك‌صدوسى نفر مى‌شدند شرح منظومه درس گفت و كسى اعتراض نكرد <ref>همان، ص 16- 17</ref>.
#استاد سيد حسن مشكان طبسى (متوفاى 1327ش) وضعيت علمى فرهنگى حوزه علميه اصفهان در دوران حكيم [[قشقایی، جهانگیر|جهانگيرخان قشقايى]] را چنين گزارش كرده است: زمانى كه من وارد اصفهان شدم علوم رياضى و طبيعى بالمرّة متروك و مهجور بود و علوم ادبى بى‌مايه و ضعيف، و مدارس با همه ازدحامى كه ديده مى‌شد توجّهى به اين علوم نداشتند و همه همّت‌ها متوجّه فقه و اصول بود، و با اين حال تجدّد هم به اندازه كمى به مدارس اصفهان راه يافته بود. رسم تكفير بالمرّة منسوخ نشده بود لكن زياد هم اتّفاق نمى‌افتاد. آن وحشتى كه در زمان حاجى كلباسى از علوم عقلى داشته‌اند به مساعى امثال ملّاعلى نورى و [[قشقایی، جهانگیر|جهانگيرخان قشقايى]] في الجملة به انس تبديل شده بود و به هر جهت به شرط مواظبت بر نماز جماعت و حضور در مجلس روضه و تحصيل فقه و اصول، در ايّام تحصيل، خواندن اين‌گونه علوم كه طلّاب آن زمان علوم غريبه مى‌ناميدند در اوقات فراغت ممكن بود. كم‌كم طرفداران اين علوم زياد شدند و گوش‌ها قدرى به سنخ استدلال فلاسفه و رياضيّون آشنا شد تا آنجا كه پس از سه سال جهانگيرخان از حجره مدرسه صدر بيرون آمد و در شبستان مسجد جارچى براى عدّه‌اى كه قريب يك‌صدوسى نفر مى‌شدند شرح منظومه درس گفت و كسى اعتراض نكرد <ref>همان، ص 16- 17</ref>.
#[[قشقایی، جهانگیر|جهانگيرخان قشقايى]] ارتباطى وثيق با نهج‌البلاغه داشت و درس نهج‌البلاغه او درس فلسفه بود كه در كمال اتقان بيان مى‌شد و مسائل اخلاقى و حكمى نهج‌البلاغه با موضوعات فلسفى تجزيه و تحليل مى‌گرديد و مرحوم خان كه از نظر اخلاق عاليه انسانى و عقائد دينى، نمونه كاملى بود و در ادب و فلسفه و معارف اسلامى استادى مسلم شناخته مى‌شد، بهتر از هركس نهج‌البلاغه را تدريس مى كرد. يكى از شاگردانش گزارش داده است كه اولين روزى كه به درس ايشان حاضر شدم، اين عبارت را خواند: «يعلم عجيج الوحوش في الفلوات و اختلاف النّينان في البحار الغامرات و معاصي العباد في الخلوات» و بعد وارد بحث در موضوع علم بارى به جزئيّات شد <ref>همان، ص 28</ref>.
#[[قشقایی، جهانگیر|جهانگيرخان قشقايى]] ارتباطى وثيق با نهج‌البلاغه داشت و درس نهج‌البلاغه او درس فلسفه بود كه در كمال اتقان بيان مى‌شد و مسائل اخلاقى و حكمى نهج‌البلاغه با موضوعات فلسفى تجزيه و تحليل مى‌گرديد و مرحوم خان كه از نظر اخلاق عاليه انسانى و عقائد دينى، نمونه كاملى بود و در ادب و فلسفه و معارف اسلامى استادى مسلم شناخته مى‌شد، بهتر از هركس نهج‌البلاغه را تدريس مى كرد. يكى از شاگردانش گزارش داده است كه اولين روزى كه به درس ايشان حاضر شدم، اين عبارت را خواند: «يعلم عجيج الوحوش في الفلوات و اختلاف النّينان في البحار الغامرات و معاصي العباد في الخلوات» و بعد وارد بحث در موضوع علم بارى به جزئيّات شد <ref>همان، ص 28</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش