۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
| خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
در درس دوم كه در بيان شرائط مجاهد و جهاد است شرط صبر، دوم هدايت تشريعى و سوم هدايت ايصا به مطلوب مىداند. | در درس دوم كه در بيان شرائط مجاهد و جهاد است شرط صبر، دوم هدايت تشريعى و سوم هدايت ايصا به مطلوب مىداند. | ||
در درس سوم، اطاعت از فرماندهى را لازم دانسته و موجب حفظ نظام اسلام بر مىشمرد و تمرد از فرمانده و خود محورى در ارتش و. .. را از گروهكها و افكار فاسد، مىداند كه از آغاز زمزمه شوم انحلال ارتش را سر مىدادند و از ابتدا با مخالفت و فرماندهى را شعار خود قرار داده بودند. | در درس سوم، اطاعت از فرماندهى را لازم دانسته و موجب حفظ نظام اسلام بر مىشمرد و تمرد از فرمانده و خود محورى در ارتش و... را از گروهكها و افكار فاسد، مىداند كه از آغاز زمزمه شوم انحلال ارتش را سر مىدادند و از ابتدا با مخالفت و فرماندهى را شعار خود قرار داده بودند. | ||
در جلسه پنجم كه درباره رافت و مهربانى بين همرزمان سخن رانده، بيان مىدارد كه خوشبختانه در لشگريان اسلام، اعم از ارتش، بسيج و سپاه مصداقى عدم رافت ديده نمى شود و آنچه تا به حال از اول پيروزى انقلاب اسلامى باعث پيشروى و پيروزى هاى متعدد و سيلى زدن به صدام شده، اتحاد و انفاق و وحدت و يگانگى بين نيروهاى اسلام بوده است. | در جلسه پنجم كه درباره رافت و مهربانى بين همرزمان سخن رانده، بيان مىدارد كه خوشبختانه در لشگريان اسلام، اعم از ارتش، بسيج و سپاه مصداقى عدم رافت ديده نمى شود و آنچه تا به حال از اول پيروزى انقلاب اسلامى باعث پيشروى و پيروزى هاى متعدد و سيلى زدن به صدام شده، اتحاد و انفاق و وحدت و يگانگى بين نيروهاى اسلام بوده است. | ||
ايشان در جلسه ششم كه مربوط به اخوت و برادرى است از پرهيز غيبت و دروغ سخن گفته و داستانى را از امام نقل مىكنند كه طلبهاى پشت سر يك مرجع غيبتى كرده بود، سه روز امام تب كردند و درس هاى خود را تعطيل نمودند و از منزل بيرون نيامدند و وقتى براى تدريس به كلاس حاضر شدند نفس مباركشان به شماره افتاد بود. .. | ايشان در جلسه ششم كه مربوط به اخوت و برادرى است از پرهيز غيبت و دروغ سخن گفته و داستانى را از امام نقل مىكنند كه طلبهاى پشت سر يك مرجع غيبتى كرده بود، سه روز امام تب كردند و درس هاى خود را تعطيل نمودند و از منزل بيرون نيامدند و وقتى براى تدريس به كلاس حاضر شدند نفس مباركشان به شماره افتاد بود... | ||
جلسه هفتم به توكل پرداخته و غرور را عامل شكست معرفى مىكند و بيان مىدارد كه اگر خداى نخواسته كسى از رزمندگان اسير گردد عاملى كه باعث حفظ اسرار و اطلاعات مىشود، توكل و اعتماد به حق تعالى است. در ادامه به علاج عجب و غرور پرداخته است. | جلسه هفتم به توكل پرداخته و غرور را عامل شكست معرفى مىكند و بيان مىدارد كه اگر خداى نخواسته كسى از رزمندگان اسير گردد عاملى كه باعث حفظ اسرار و اطلاعات مىشود، توكل و اعتماد به حق تعالى است. در ادامه به علاج عجب و غرور پرداخته است. | ||
ویرایش