۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'آية اللّه ' به 'آیتالله') |
جز (جایگزینی متن - 'ه«' به 'ه «') |
||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
باب سىام كتاب، مفقود مىباشد و تا كنون يافت نشده است؛ تنها [[علامه مجلسى]]، در«[[بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار(ع)|بحار الانوار]]» بخشى از آن را در جلد 17، ص 425 - 444، حديث 43 به بعد، نقل كرده و مشخصات برخى از فصلهاى اين باب را نيز بيان نموده است. همچنين در ج 73، ص 108، ح 109، باب حبّ الدنيا و ذمّها و نيز ج 77، ص 302 تا 303، از اين كتاب نقل نموده است. | باب سىام كتاب، مفقود مىباشد و تا كنون يافت نشده است؛ تنها [[علامه مجلسى]]، در«[[بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار(ع)|بحار الانوار]]» بخشى از آن را در جلد 17، ص 425 - 444، حديث 43 به بعد، نقل كرده و مشخصات برخى از فصلهاى اين باب را نيز بيان نموده است. همچنين در ج 73، ص 108، ح 109، باب حبّ الدنيا و ذمّها و نيز ج 77، ص 302 تا 303، از اين كتاب نقل نموده است. | ||
مرحوم صاحب«[[رياض العلماء و حياض الفضلاء|رياض العلماء]]»، در كتاب خود، جلد 4، ص 253، تصريح كرده كه تمامى نسخههايى كه ديده، فاقد باب سىام بوده است و جالب توجّه اينكه [[علامه مجلسى]]، در«[[بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار(ع)|بحار الانوار]]» از بابهاى بيست و نهگانه كتاب، هيچ مطلبى نقل نكرده و شايد بدين علّت كه آن را | مرحوم صاحب«[[رياض العلماء و حياض الفضلاء|رياض العلماء]]»، در كتاب خود، جلد 4، ص 253، تصريح كرده كه تمامى نسخههايى كه ديده، فاقد باب سىام بوده است و جالب توجّه اينكه [[علامه مجلسى]]، در«[[بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار(ع)|بحار الانوار]]» از بابهاى بيست و نهگانه كتاب، هيچ مطلبى نقل نكرده و شايد بدين علّت كه آن را مشابه «غرر الحكم» يا شبيه نسخهاى از آن مىديده، ولى از باب سىام كه ديگر شبيه غرر نمىباشد، نقل نموده و شايد به دليل بىدقّتى مؤلف، در نقل، تنها به ذكر نمونههايى از آن اكتفا كرده است. با در نظر گرفتن اين نكته كه مؤلف، آنجا كه با پس و پيش نمودن احاديث«غرر الحكم»، حديث نقل مىكند، از محدوده كلمات امير المؤمنين(ع) خارج نشده و در آنجا كه گاهى از«خصال» [[شيخ صدوق]] و غيره مطلب نقل كرده، كلمات امير المؤمنين و غير آن را آورده است، حدس قوى اين است كه باب سىام كه خارج از محدوده غرر بوده، معجونى از كلمات امير مؤمنان و ديگران، حتّى غير معصومين بوده است. | ||
نكته ديگرى كه اينجا بايد يادآور شويم، اين است كه برخى به اشتباه، اين كتاب را بزرگترين مجموعه كلمات قصار امير مؤمنان(ع) مىدانند، درحالى كه غرر الحكم با داشتن 11050 حديث، حدود هزار كلمه بيشتر از اين كتاب دارد و جمع كلمات بابهاى 29گانه، 10253 عدد است و ما بقى از باب سىام مىباشد كه در نسخه حاضر موجود نيست؛ وانگهى هر چه كتاب«عيون الحكم» دارد، از غرر است و اندكى، از«خصال» و غيره مىباشد. | نكته ديگرى كه اينجا بايد يادآور شويم، اين است كه برخى به اشتباه، اين كتاب را بزرگترين مجموعه كلمات قصار امير مؤمنان(ع) مىدانند، درحالى كه غرر الحكم با داشتن 11050 حديث، حدود هزار كلمه بيشتر از اين كتاب دارد و جمع كلمات بابهاى 29گانه، 10253 عدد است و ما بقى از باب سىام مىباشد كه در نسخه حاضر موجود نيست؛ وانگهى هر چه كتاب«عيون الحكم» دارد، از غرر است و اندكى، از«خصال» و غيره مىباشد. | ||
يكى از اشكالاتى كه بر اين كتاب و بر«غرر الحكم» وارد است، اين است كه در تهيه كلمات قصار، تنها به ظاهر و كميت و سجع و قافيه و بالابردن آمار توجه شده و چندان توجهى به معنى و كيفيت نشده است و گاهى به خاطر آوردن كلمهاى كه اولش آن حرف مورد نظر باشد، كلام را تقطيع كرده و بهصورت ناقص مىآورند و حتى گاهى آيات قرآن را به اشتباه جزو كلمات قصار آوردهاند و ديگر مواردى كه اينجا چندان جاى بحث از آن نمىباشد و بايد در | يكى از اشكالاتى كه بر اين كتاب و بر«غرر الحكم» وارد است، اين است كه در تهيه كلمات قصار، تنها به ظاهر و كميت و سجع و قافيه و بالابردن آمار توجه شده و چندان توجهى به معنى و كيفيت نشده است و گاهى به خاطر آوردن كلمهاى كه اولش آن حرف مورد نظر باشد، كلام را تقطيع كرده و بهصورت ناقص مىآورند و حتى گاهى آيات قرآن را به اشتباه جزو كلمات قصار آوردهاند و ديگر مواردى كه اينجا چندان جاى بحث از آن نمىباشد و بايد در مقدمه «غرر الحكم» مورد دقت و پىگيرى قرار گيرد. | ||
مؤلف، در مقدمه، به بيان منابع پرداخته و هشت منبع را ذكر كرده است، اما متأسفانه پس از بررسى دقيق، مشخص شد كه نزديك به صددرصد مطالب كتاب(البته 29 باب موجود)، از«غرر الحكم» گرفته شده؛ گاهى از يك حكمت، دو حكمت ساخته و يا به عكس. | مؤلف، در مقدمه، به بيان منابع پرداخته و هشت منبع را ذكر كرده است، اما متأسفانه پس از بررسى دقيق، مشخص شد كه نزديك به صددرصد مطالب كتاب(البته 29 باب موجود)، از«غرر الحكم» گرفته شده؛ گاهى از يك حكمت، دو حكمت ساخته و يا به عكس. |
ویرایش