۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '( ' به '(') |
جز (جایگزینی متن - 'ه«' به 'ه «') |
||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
پيام ابوسعيد، نفى خودخواهى و نفسپرستى است؛ نفسى كه سرچشمه همه پليدىهاست؛آن هم نه از راه نفى زندگى و زيبايىهاى آن، بلكه از طريق تهذيب و تربيت نفس. بهطور كلى پيام ابوسعيد، درس انساندوستى، خوشبينى، شادى، اميد، ترك تعصب، آزادگى، هوشيارى و روشنبينى، ديگران را بر خود مقدم داشتن، راستى با حق و دوستى با خلق خداست. | پيام ابوسعيد، نفى خودخواهى و نفسپرستى است؛ نفسى كه سرچشمه همه پليدىهاست؛آن هم نه از راه نفى زندگى و زيبايىهاى آن، بلكه از طريق تهذيب و تربيت نفس. بهطور كلى پيام ابوسعيد، درس انساندوستى، خوشبينى، شادى، اميد، ترك تعصب، آزادگى، هوشيارى و روشنبينى، ديگران را بر خود مقدم داشتن، راستى با حق و دوستى با خلق خداست. | ||
مؤلف«اسرار التوحيد» اين همه را نه در قالب كلماتى خشك و بىروح و به طريق پند و اندرز، بلكه در ضمن حكايتهاى شيرين، بيان و ابلاغ مىكند، البته در اين کتاب از كرامات و خوارق عادات ابوسعيد نيز سخن رفته است كه خواننده مىتواند، آنها را ناديده انگارد و از كنار آنها به آسانى بگذرد، اما | مؤلف«اسرار التوحيد» اين همه را نه در قالب كلماتى خشك و بىروح و به طريق پند و اندرز، بلكه در ضمن حكايتهاى شيرين، بيان و ابلاغ مىكند، البته در اين کتاب از كرامات و خوارق عادات ابوسعيد نيز سخن رفته است كه خواننده مىتواند، آنها را ناديده انگارد و از كنار آنها به آسانى بگذرد، اما آنچه «اسرار التوحيد» را جان و جلوه و جمال مىبخشد، حكايتهايى است كه حاوى جوهر آموزشهاى انسانى ابوسعيد است. ابوسعيد، نه تنها با مسلمانان و همكيشان خود، كه با تمامى خلق خدا بر سر مهر است. براى او قلب، ملاك كارهاست و راحت رساندن به خلق را نزديكترين راه رسيدن به خدا مىداند. | ||
در اينجا مناسب است منتخباتى از کتاب آورده شود تا جنبه عرفانى ابوسعيد بيشتر معلوم گردد: | در اينجا مناسب است منتخباتى از کتاب آورده شود تا جنبه عرفانى ابوسعيد بيشتر معلوم گردد: | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
پرسيدند كه صوفىاى چيست، گفت: آنچه در سر دارى، بنهى و آنچه در كف دارى، بدهى و آنچه بر تو آيد نجهى. | پرسيدند كه صوفىاى چيست، گفت: آنچه در سر دارى، بنهى و آنچه در كف دارى، بدهى و آنچه بر تو آيد نجهى. | ||
هفتصد پير از پيران در طريقت سخن گفتهاند؛ اول، همان گفت كه آخر، اما عبارت مختلف بود و معنى يكى بود | هفتصد پير از پيران در طريقت سخن گفتهاند؛ اول، همان گفت كه آخر، اما عبارت مختلف بود و معنى يكى بود كه «التصوف ترك التكلف» و هيچ تكلف تو را بيش از تويى نيست كه چون به خويشتن مشغول شدى، از او بازماندى و صدها عبارت ديگر كه همگى مبين آن است كه شخص بايد از خودپرستى آزاد گردد؛ يعنى پرستش خود را كه شهوت و جاهطلبى و تحقير ديگران و غرور، شعار آن است، ترك گويد و حقيقت خود را كه در واقع مظهر خداست و از شائبه شهوت پاك است، دريابد. | ||
ستيزگى و نفاق و شقاق و جنگ هفتاد و دو ملت، همه، از خودپرستى و نشناختن نفس پيش آمده است، پس به موجب اين تعليم بايد رجوع به نفس كرده و در اصلاح حال خويش كوشيده و آئينه ضمير را از آلودگىها پاك نمود و در واقع جهاد اكبر همين است. اين نوع رجوع به حقيقت نفس و تهذيب آن از آلودگىها و تربيت آن، به واسط مطالعه و تأمل و انديشه و ذكر و رياضت ممكن است. | ستيزگى و نفاق و شقاق و جنگ هفتاد و دو ملت، همه، از خودپرستى و نشناختن نفس پيش آمده است، پس به موجب اين تعليم بايد رجوع به نفس كرده و در اصلاح حال خويش كوشيده و آئينه ضمير را از آلودگىها پاك نمود و در واقع جهاد اكبر همين است. اين نوع رجوع به حقيقت نفس و تهذيب آن از آلودگىها و تربيت آن، به واسط مطالعه و تأمل و انديشه و ذكر و رياضت ممكن است. |
ویرایش