پرش به محتوا

معراج‌نامه: تفاوت میان نسخه‌ها

۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۷ ژانویهٔ ۲۰۱۷
جز
جایگزینی متن - 'ه«' به 'ه «'
جز (جایگزینی متن - 'ابن سينا' به 'ابن سينا')
جز (جایگزینی متن - 'ه«' به 'ه «')
خط ۷۷: خط ۷۷:
بو على، براق را كه حضرت فرموده: «از خر بزرگ‌تر و از اسب كوچك‌تر بود» به عقل انسانى و عقل اول تأويل مى‌كند و مى‌گويد: از عقل انسانى بزرگ‌تر و از عقل اول كوچك‌تر بود.
بو على، براق را كه حضرت فرموده: «از خر بزرگ‌تر و از اسب كوچك‌تر بود» به عقل انسانى و عقل اول تأويل مى‌كند و مى‌گويد: از عقل انسانى بزرگ‌تر و از عقل اول كوچك‌تر بود.


اين جمله حضرت را كه«وقتى خواستم سوار شوم، سركشى كرد و جبرئيل يارى داد» تأويل مى‌كند به اينكه چون در عالم جسمانى بود، مانع شد از اينكه سوارش شوم، فلذا قوت قدسى مرا يارى داد...
اين جمله حضرت را كه «وقتى خواستم سوار شوم، سركشى كرد و جبرئيل يارى داد» تأويل مى‌كند به اينكه چون در عالم جسمانى بود، مانع شد از اينكه سوارش شوم، فلذا قوت قدسى مرا يارى داد...


[[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، در تأويل سه قدحى كه پيامبر(ص) به آنها اشاره دارد كه«در بدو ورودم به مسجد الاقصى، به من تعارف گرديد كه يكى قدح شراب بود، ديگرى آب و سومى شير و من خواستم قدح شراب را بگيرم، جبرئيل مانع شد و گفت قدح شير را بگير و بنوش»، مى‌گويد: منظور از اين سه قدح نورهاى روح حيوانى، روح طبيعى و روح ناطقه مى‌باشند كه شراب، به منزله روح حيوانى و آب، به منزله روح طبيعى و شير، به منزله روح ناطقه مى‌باشد.
[[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، در تأويل سه قدحى كه پيامبر(ص) به آنها اشاره دارد كه «در بدو ورودم به مسجد الاقصى، به من تعارف گرديد كه يكى قدح شراب بود، ديگرى آب و سومى شير و من خواستم قدح شراب را بگيرم، جبرئيل مانع شد و گفت قدح شير را بگير و بنوش»، مى‌گويد: منظور از اين سه قدح نورهاى روح حيوانى، روح طبيعى و روح ناطقه مى‌باشند كه شراب، به منزله روح حيوانى و آب، به منزله روح طبيعى و شير، به منزله روح ناطقه مى‌باشد.


اين فرمايش پيامبر(ص) را كه«سپس وارد مسجد شدم و با صداى مؤذن به نماز ايستادم و جميع ملائكه و انبياء در پشت سر من به جماعت ايستادند»، تأويل مى‌كند به اينكه چون از مطالعه تأمل حيوانى و طبيعى فارغ گشتم، به دماغ رسيدم.
اين فرمايش پيامبر(ص) را كه «سپس وارد مسجد شدم و با صداى مؤذن به نماز ايستادم و جميع ملائكه و انبياء در پشت سر من به جماعت ايستادند»، تأويل مى‌كند به اينكه چون از مطالعه تأمل حيوانى و طبيعى فارغ گشتم، به دماغ رسيدم.


از ديگر مسائلى كه در اين باب مطرح شده است مى‌توان به فرشتگانى كه حضرت با آنها ملاقات كرده و مباحثى بينشان رد و بدل شده و هم‌چنين سدرة المنتهى و... اشاره كرد. در نهايت اشاره‌اى دوباره، به مخفى كردن اين مسائل از نااهلان مى‌كند و رساله را به پايان مى‌رساند.
از ديگر مسائلى كه در اين باب مطرح شده است مى‌توان به فرشتگانى كه حضرت با آنها ملاقات كرده و مباحثى بينشان رد و بدل شده و هم‌چنين سدرة المنتهى و... اشاره كرد. در نهايت اشاره‌اى دوباره، به مخفى كردن اين مسائل از نااهلان مى‌كند و رساله را به پايان مى‌رساند.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش