۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - ': ==' به '==') |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
== معرفى اجمالى | == معرفى اجمالى== | ||
"ميزان العمل"، از آثار سودمند امام [[غزالی، محمد بن محمد|ابوحامد غزالى]] (طوس 450- 505ق همان جا) است كه در آن، حقيقت سير و سلوك اخلاقى و عرفانى و سعادتجويى و راز موفقيت در اين زمينه را به زبان عربى توضيح داده است. كتاب حاضر را دكتر سليمان دنيا، تصحيح و با افزودن مقدمهاى عالمانه به زبان عربى جديد در مورد انديشههاى او در زمينه سعادت و حقيقت منتشر كرده است. | "ميزان العمل"، از آثار سودمند امام [[غزالی، محمد بن محمد|ابوحامد غزالى]] (طوس 450- 505ق همان جا) است كه در آن، حقيقت سير و سلوك اخلاقى و عرفانى و سعادتجويى و راز موفقيت در اين زمينه را به زبان عربى توضيح داده است. كتاب حاضر را دكتر سليمان دنيا، تصحيح و با افزودن مقدمهاى عالمانه به زبان عربى جديد در مورد انديشههاى او در زمينه سعادت و حقيقت منتشر كرده است. | ||
== ساختار كتاب | == ساختار كتاب== | ||
كتاب حاضر، از مقدمه مصحح و مقدمه نويسنده و متن اصلى (شامل دهها بحث) تشكيل شده است. روش نويسنده در اين اثر، تركيبى (نقلى- عقلى) است و نويسنده افزون بر آيات و روايات از تحليل و استدلال نيز بهره گرفته است. مصحح در مقدمهاش كه آن را در پانزدهم شعبان 1380 در مصر نوشته- با تفصيل شرح داده است: غزالى در جستجوى حقيقت بود و آن را در نزد متكلمان، فيلسوفان، معلمان (اهالى تعليم) جستجو كرد ولى نيافت و سرانجام به سوى صوفيان رفت و در آنجا كاويد و به مقصود رسيد. مقصود غزالى از حقيقت، رسيدن به پاسخ اين سه پرسش جاودانه بود كه بايد هر انسانى از خودش بپرسد: "من أين أتى؟ و لما ذا أتى؟ و إلى أين يعود؟" از كجا آمدهام؟ آمدنم بهر چه بود؟ به كجا مىروم آخر ننمايى وطنم؟! (ر.ك: مقدمه كتاب، ص7- 176) زبان و ادبيات كتاب حاضر، عربى قديم است ولى مصحح مقدمهاش را به زبان عربى جديد نوشته است. | كتاب حاضر، از مقدمه مصحح و مقدمه نويسنده و متن اصلى (شامل دهها بحث) تشكيل شده است. روش نويسنده در اين اثر، تركيبى (نقلى- عقلى) است و نويسنده افزون بر آيات و روايات از تحليل و استدلال نيز بهره گرفته است. مصحح در مقدمهاش كه آن را در پانزدهم شعبان 1380 در مصر نوشته- با تفصيل شرح داده است: غزالى در جستجوى حقيقت بود و آن را در نزد متكلمان، فيلسوفان، معلمان (اهالى تعليم) جستجو كرد ولى نيافت و سرانجام به سوى صوفيان رفت و در آنجا كاويد و به مقصود رسيد. مقصود غزالى از حقيقت، رسيدن به پاسخ اين سه پرسش جاودانه بود كه بايد هر انسانى از خودش بپرسد: "من أين أتى؟ و لما ذا أتى؟ و إلى أين يعود؟" از كجا آمدهام؟ آمدنم بهر چه بود؟ به كجا مىروم آخر ننمايى وطنم؟! (ر.ك: مقدمه كتاب، ص7- 176) زبان و ادبيات كتاب حاضر، عربى قديم است ولى مصحح مقدمهاش را به زبان عربى جديد نوشته است. | ||
== گزارش محتوا | == گزارش محتوا== | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
3. نويسنده در مورد نشانه اولين منزل از منازل مسافران به سوى خداى تعالى نوشته است: بدان كه پوينده راه خداى تعالى اندك است و مدعيان، بسيار. و ما دو علامت را به شما مىشناسانيم تا با آن خود و ديگران را بسنجى. نشانه اول: اين است كه همه افعال اختياريش را با ميزان شرع بسنجد و بر حسب آن محدود سازد زيرا پيمودن اين راه ممكن نيست مگر بعد از آنكه همه مكارم شريعت را متصف شود و اين ممكن نيست مگر بعد از تهذيب اخلاق و ... نشانه دوم: بايد در هر حالى با خدا حضور قلب داشته باشد؛ حضورى ضرورى بدون تكلف و بلكه لذت حضورش را بزرگ و مغتنم بشمارد و به درگاه الهى به خاطر اين كشف، خضوع و خشوع كند و هرگز از آن در هيچ حالى جدا نشود هر چند مشغول به ضرورتهاى بدنى مانند خوردن و آشاميدن و ... باشد. ... (ر.ك: همان، ص399- 402) | 3. نويسنده در مورد نشانه اولين منزل از منازل مسافران به سوى خداى تعالى نوشته است: بدان كه پوينده راه خداى تعالى اندك است و مدعيان، بسيار. و ما دو علامت را به شما مىشناسانيم تا با آن خود و ديگران را بسنجى. نشانه اول: اين است كه همه افعال اختياريش را با ميزان شرع بسنجد و بر حسب آن محدود سازد زيرا پيمودن اين راه ممكن نيست مگر بعد از آنكه همه مكارم شريعت را متصف شود و اين ممكن نيست مگر بعد از تهذيب اخلاق و ... نشانه دوم: بايد در هر حالى با خدا حضور قلب داشته باشد؛ حضورى ضرورى بدون تكلف و بلكه لذت حضورش را بزرگ و مغتنم بشمارد و به درگاه الهى به خاطر اين كشف، خضوع و خشوع كند و هرگز از آن در هيچ حالى جدا نشود هر چند مشغول به ضرورتهاى بدنى مانند خوردن و آشاميدن و ... باشد. ... (ر.ك: همان، ص399- 402) | ||
== وضعيت كتاب | == وضعيت كتاب== | ||
متأسفانه براى كتاب حاضر، فهرستهاى فنى و فهرست منابع نيز فراهم نشده ولى در پايان كتاب فهرست تفصيلى مطالب ذكر شده است. اين كتاب، مستند است و نويسنده ارجاعات و استناداتش را به صورت پاورقى آورده ولى با تأسف، نام و نشان آيات و سور قرآنى مورد نظر در متن يا پاورقى ذكر نشده است! (مثلاً ر.ك: همان، ص190- 194 و ...) يكى از مطالب جالب مصحح چنين است: ... و اما آنچه شايع است كه برخى از دانشمندان مدعى فلسفه مىگويند كه ما الحاد را بر ايمان ترجيح مىدهيم!؛ رأى اينان ارزشى ندارد چون آنان وارد مباحث مىشوند كه با آن آشنا نيستند و چقدر راست و درست است آنچه فيلسوف انگليسى فرانسيس بيكن گفته است: اندكى فلسفه، انسان را به الحاد نزديك مىكند ولى ژرفنگرى در فلسفه او را به دين برمىگرداند. (مقدمه كتاب، ص58) مقدمهاى كه دكتر سليمان دنيا نوشته به زبان عربى جديد است به اين معنا كه واژگان و اصطلاحاتى در آن هست كه در عربى قديم نبوده است مانند "علم الجيولوجيا" (همان، ص42) به معناى علم زمينشناسى، "علماء الفيزياء" (همان، ص45) به معناى فيزيكدانان و "فرانسيس بيكون الفيلسوف الانجليزى" (همان، ص58) به معناى فرانسيس بيكن فيلسوف انگليسى و ... | متأسفانه براى كتاب حاضر، فهرستهاى فنى و فهرست منابع نيز فراهم نشده ولى در پايان كتاب فهرست تفصيلى مطالب ذكر شده است. اين كتاب، مستند است و نويسنده ارجاعات و استناداتش را به صورت پاورقى آورده ولى با تأسف، نام و نشان آيات و سور قرآنى مورد نظر در متن يا پاورقى ذكر نشده است! (مثلاً ر.ك: همان، ص190- 194 و ...) يكى از مطالب جالب مصحح چنين است: ... و اما آنچه شايع است كه برخى از دانشمندان مدعى فلسفه مىگويند كه ما الحاد را بر ايمان ترجيح مىدهيم!؛ رأى اينان ارزشى ندارد چون آنان وارد مباحث مىشوند كه با آن آشنا نيستند و چقدر راست و درست است آنچه فيلسوف انگليسى فرانسيس بيكن گفته است: اندكى فلسفه، انسان را به الحاد نزديك مىكند ولى ژرفنگرى در فلسفه او را به دين برمىگرداند. (مقدمه كتاب، ص58) مقدمهاى كه دكتر سليمان دنيا نوشته به زبان عربى جديد است به اين معنا كه واژگان و اصطلاحاتى در آن هست كه در عربى قديم نبوده است مانند "علم الجيولوجيا" (همان، ص42) به معناى علم زمينشناسى، "علماء الفيزياء" (همان، ص45) به معناى فيزيكدانان و "فرانسيس بيكون الفيلسوف الانجليزى" (همان، ص58) به معناى فرانسيس بيكن فيلسوف انگليسى و ... | ||
== منابع مقاله | == منابع مقاله== | ||
ویرایش