۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' (علیه السلام)' به '(علیه السلام)') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
5-جحود و مخالفت با هر پديده نوين 6-ضعف منطق و برداشت نادرست از شش واژۀ قرآنى | 5-جحود و مخالفت با هر پديده نوين 6-ضعف منطق و برداشت نادرست از شش واژۀ قرآنى | ||
فصل دوم اين كتاب اشاره به كسانى دارد كه از قلب وهابيت شجاعانه بر عليه تندروىها و شبهات و عقايدى كه«محمد بن عبدالوهاب»از [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] | فصل دوم اين كتاب اشاره به كسانى دارد كه از قلب وهابيت شجاعانه بر عليه تندروىها و شبهات و عقايدى كه«محمد بن عبدالوهاب»از [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] گرفتند بهطور عاقلانه و مؤدبانه مورد نقد و بررسى قرار دادهاندو اين كتابها در داخل و خارج عربستان با استقبال پرشور مواجه شد.و از جمله كسانى كه در فصل دوم به نام و كتابشان اشاره شده«سيد محمد بن علوى»مىباشد كه كتاب«مفاهيم يجب عن تصحح»در نقد و بررسى عقايد وهابيت نوشته و همچنين كتاب[داعية و ليس نبيا]نوشته شيخ حسن بن فرحان با يكى از دانشمندان معروف اهل سنت عربستان در همين مورد مىباشد. | ||
نتيجه اين همه انتقادات شجاعانه و انزواى اجتماعى و بين المللى از رفتار و كردار سراسر خشونت وهابيت سلف اين بود كه هيئت كبار العلماء در جلسه 49 در طائف مورخ 1419/9/2 هجرى قمرى با بيش از 20 نفر از علماى طراز اول آنان از جمله عبدالعزيز بن عبداللّه بن باز تصميم بر اين گرفتند كه تكفير يك حكم شرعى است كه بايد معيارش از سوى خدا و رسول او تعيين گردد. | نتيجه اين همه انتقادات شجاعانه و انزواى اجتماعى و بين المللى از رفتار و كردار سراسر خشونت وهابيت سلف اين بود كه هيئت كبار العلماء در جلسه 49 در طائف مورخ 1419/9/2 هجرى قمرى با بيش از 20 نفر از علماى طراز اول آنان از جمله عبدالعزيز بن عبداللّه بن باز تصميم بر اين گرفتند كه تكفير يك حكم شرعى است كه بايد معيارش از سوى خدا و رسول او تعيين گردد. | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
اين كتاب،وهابيت را به 2 شاخۀ سلفى و متعصب و وهابى معتدل تقسيم كرده و اشاره به اين دارد كه با ظهور روبروز وهابيونى كه معتدل هستند و اصولشان اصول منطق و گفتمان است و به افكار ساير انديشمندان احترام مىگذارند ديگر عمر وهابيون سلفى و متعصب به پايان رسيده. | اين كتاب،وهابيت را به 2 شاخۀ سلفى و متعصب و وهابى معتدل تقسيم كرده و اشاره به اين دارد كه با ظهور روبروز وهابيونى كه معتدل هستند و اصولشان اصول منطق و گفتمان است و به افكار ساير انديشمندان احترام مىگذارند ديگر عمر وهابيون سلفى و متعصب به پايان رسيده. | ||
با اين بيان اولا صف وهابيون سلفى و متعصب را از وهابيون معتدل جدا كرده و ثانيا عوامل سقوط و شكست وهابيون سلف را بازگو مىكند و ثالثا جريانهايى كه از قبال وهابيت به وجود آمده تشريح مىكند.از مهمترين اصولى كه در افراطىگرى وهابيون شرط مىباشد بخش ضعف منطق و برداشت نادرست از شش واژه قرآنى مىباشد شاهكار مهم اين مذهب در مسئله توحيد و شرك است كه برگرفته از عقايد [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] | با اين بيان اولا صف وهابيون سلفى و متعصب را از وهابيون معتدل جدا كرده و ثانيا عوامل سقوط و شكست وهابيون سلف را بازگو مىكند و ثالثا جريانهايى كه از قبال وهابيت به وجود آمده تشريح مىكند.از مهمترين اصولى كه در افراطىگرى وهابيون شرط مىباشد بخش ضعف منطق و برداشت نادرست از شش واژه قرآنى مىباشد شاهكار مهم اين مذهب در مسئله توحيد و شرك است كه برگرفته از عقايد [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] دمشقى مىباشد. | ||
محمد بن عبدالوهاب در رساله«كشف الشبهات»در اين باره سخنى دارد كه خلاصهاش اينچنين است. | محمد بن عبدالوهاب در رساله«كشف الشبهات»در اين باره سخنى دارد كه خلاصهاش اينچنين است. |
ویرایش