۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - ' »' به '» ') |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
|data-type='authorWritings'|[[«الفرقـــــــــان» فى تفـسير القـرآن بالقرآن و السّنّة «30 | |data-type='authorWritings'|[[«الفرقـــــــــان» فى تفـسير القـرآن بالقرآن و السّنّة «30 مجــــلداً» ]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده | ||
[[التفسير الموضــــوعى بين الكتاب و السّنّة « 30 | [[التفسير الموضــــوعى بين الكتاب و السّنّة « 30 مجـــلّداً» ]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده | ||
[[«البلاغ» في تفسير القرآن بالقرآن]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده | [[«البلاغ» في تفسير القرآن بالقرآن]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
وى در اينباره مىگويد: | وى در اينباره مىگويد: | ||
«آغاز تحصيلات حوزوى بنده در حدود سنۀ 1318 بوده و سنۀ 1320 وارد قم شدم، در دو، سه سال قبل از ورود به قم با مرحوم آیتالله آقاى شاهآبادى مأنوس شدم و انس با جلسات معارف و تفسير ايشان موجب شد كه وارد حوزه شوم... بحثها (ى ايشان) به قدرى عميق، دقيق، روحانى، معنوى و متحول كننده بود كه در همان سنين تحولى عظيم يافتم. در مجموع دو سه سال جلسات منزل و مسجد ايشان را مرتب پيگيرى مىكردم و مباحث ايشان را مىنوشتم و گاهى به خودشان ارائه مىدادم كه موجب تعجب ايشان مىگرديد. » | «آغاز تحصيلات حوزوى بنده در حدود سنۀ 1318 بوده و سنۀ 1320 وارد قم شدم، در دو، سه سال قبل از ورود به قم با مرحوم آیتالله آقاى شاهآبادى مأنوس شدم و انس با جلسات معارف و تفسير ايشان موجب شد كه وارد حوزه شوم... بحثها (ى ايشان) به قدرى عميق، دقيق، روحانى، معنوى و متحول كننده بود كه در همان سنين تحولى عظيم يافتم. در مجموع دو سه سال جلسات منزل و مسجد ايشان را مرتب پيگيرى مىكردم و مباحث ايشان را مىنوشتم و گاهى به خودشان ارائه مىدادم كه موجب تعجب ايشان مىگرديد.» | ||
==اساتيد == | ==اساتيد == | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
وى در اين زمينه ميفرمايد «آرى مجموع اين جلسات (كه در محضر اساتيد تهران شركت داشتم) موجب شد كه من وارد حوزه شوم. ولى با دو چشم، چشم اصلى راست، چشم قرآنى، و چشم (فرعى) چپ حوزوى وارد حوزۀ قم شدم... البته با چشم فرعى چپ به دروس فلسفه و ديگر دروس نگاه مىكردم. يعنى كل دروس حوزه، از فقه، اصول، حتى ادبيات، منطق، عرفان، فلسفه، عقايد و... را مىخواندم. با دقت هم درس مىخواندم، هم دريافت مىكردم و هم مىنوشتم، ولى همۀ اينها-بجز قرآن- در حاشيه بود. يعنى محور اصلى من قرآن بود. آنچه را كه با قرآن موافقت داشت قبول مىكردم و آنچه كه نداشت، هرگز. من فلسفه، اصول، فقه ادبيات، منطق، عرفان و همه چيز را قبول ندارم، مگر آنچه كه موافق با قرآن است. با اين دو چشم به حوزه نگاه مىكردم. يك چشم راست كه حوزه با آن موافق نبود كه چشم قرآنى باشد، (و ديگر) چشم چپ كه حوزه صد در صد مربوط به آن بود. مطالعه من در تفسير داراى دو بعد بود، يك بعد روايات و نظرات مفسران و بعد ديگر محور قرآن بود. فقط آنچه با قرآن موافق بود مورد قبول بود. | وى در اين زمينه ميفرمايد «آرى مجموع اين جلسات (كه در محضر اساتيد تهران شركت داشتم) موجب شد كه من وارد حوزه شوم. ولى با دو چشم، چشم اصلى راست، چشم قرآنى، و چشم (فرعى) چپ حوزوى وارد حوزۀ قم شدم... البته با چشم فرعى چپ به دروس فلسفه و ديگر دروس نگاه مىكردم. يعنى كل دروس حوزه، از فقه، اصول، حتى ادبيات، منطق، عرفان، فلسفه، عقايد و... را مىخواندم. با دقت هم درس مىخواندم، هم دريافت مىكردم و هم مىنوشتم، ولى همۀ اينها-بجز قرآن- در حاشيه بود. يعنى محور اصلى من قرآن بود. آنچه را كه با قرآن موافقت داشت قبول مىكردم و آنچه كه نداشت، هرگز. من فلسفه، اصول، فقه ادبيات، منطق، عرفان و همه چيز را قبول ندارم، مگر آنچه كه موافق با قرآن است. با اين دو چشم به حوزه نگاه مىكردم. يك چشم راست كه حوزه با آن موافق نبود كه چشم قرآنى باشد، (و ديگر) چشم چپ كه حوزه صد در صد مربوط به آن بود. مطالعه من در تفسير داراى دو بعد بود، يك بعد روايات و نظرات مفسران و بعد ديگر محور قرآن بود. فقط آنچه با قرآن موافق بود مورد قبول بود. | ||
به تهران كه رفتم تدريس تفسير قرآن شروع كردم و از دانشگاه ليسانس و دكترا در رشتۀ فلسفه و حقوق گرفتم. » | به تهران كه رفتم تدريس تفسير قرآن شروع كردم و از دانشگاه ليسانس و دكترا در رشتۀ فلسفه و حقوق گرفتم.» | ||
==آثار قرآنى== | ==آثار قرآنى== |
ویرایش