۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' (ص)' به '(ص)') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
شيخ طوسى در رجال خود او را از اصحاب دو امام بزرگوار امام باقر(ع) و امام صادق(ع) معرفى مىكند و مىفرمايد: او در حديث و قرائت قرآن دانشمند بزرگى بوده و تأليفات متعددى دارد. | شيخ طوسى در رجال خود او را از اصحاب دو امام بزرگوار امام باقر(ع) و امام صادق(ع) معرفى مىكند و مىفرمايد: او در حديث و قرائت قرآن دانشمند بزرگى بوده و تأليفات متعددى دارد. | ||
آیتالله | آیتالله خويى (ره) نيز در معجم خود نظر شيخ طوسى را مبنى بر اينكه مقاتل از اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بوده نقل نموده و مىفرمايد: او از امام صادق(ع) روايت كرده است و حسن بن محبوب از او روايت مىنمايد. ابن نديم در الفهرست او را از متأخران زيديه به شمار مىآورد و تأليفاتى را به وى نسبت مىدهد. | ||
آنرى لائوست موقعيت او را در جهان تسنن چنين خلاصه مىكند: «نويسندگان سنى از او به انحاء مختلف سخن گفتهاند، گاهى به شدت به او تاختهاند و گاهى هم، به مناسبت از ثقه بودن او ياد كردهاند؛ از شرحى كه خطيب بغدادى دربارۀ او مىآورد، چنين برمىآيد كه در مقاتل دو شخصيت وجود دارد كه محافل سنى مذهب كهن دربارۀ آنها به نحوى بسيار متفاوت داورى كردهاند. او از يك سو مفسر قرآن است و از سوى ديگر محدّث. از آن جهت كه مفسر است، از چند استثناء كه بگذريم، بر روى هم گواهى گواهانى كه خطيب بغدادى نقل مىكند، بيشتر ستايشآميز است. در درجۀ اول سخن معروف شافعى است كه گفته است: همۀ مردم وامدار سه كساند، مقاتل در تفسير و... (همگان در تفسير ريزهخوار نعمت مقاتل بن سليمان هستند.) از [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] كه در قضاوتهاى خود همواره سخت محتاط بود دربارۀ مقاتل پرسيدهاند در جواب گفته است: «او كتابهايى نوشته است كه دربارۀ آنها چون و چرا كردهاند، ولى به عقيدۀ من تا اندازهاى از علم قرآن آگاه بوده است.» ابن مبارك (متوفى 180) هم كه حنفى متمايل به تصوف بوده است، گفته: «چه عالى مىبود تفسير مقاتل اگر خودش هم مرد ثقهاى بود.» ابن مبارك در اين عبارت دو انتقادى را كه از مقاتل مفسر كردهاند خلاصه مىكند، از يك سو او را سرزنش مىكردند كه با مسيحيان و يهوديان مشورت مىكند و اظهارنظرهاى آنها را در زمينۀ تفسير مىپذيرد. و از سوى ديگر مىگفتند او از تفسيرهاى اسلاف خود، غير مستقيم (بلا سماع) و بدون ذكر اسناد، اقتباس مىكند. | آنرى لائوست موقعيت او را در جهان تسنن چنين خلاصه مىكند: «نويسندگان سنى از او به انحاء مختلف سخن گفتهاند، گاهى به شدت به او تاختهاند و گاهى هم، به مناسبت از ثقه بودن او ياد كردهاند؛ از شرحى كه خطيب بغدادى دربارۀ او مىآورد، چنين برمىآيد كه در مقاتل دو شخصيت وجود دارد كه محافل سنى مذهب كهن دربارۀ آنها به نحوى بسيار متفاوت داورى كردهاند. او از يك سو مفسر قرآن است و از سوى ديگر محدّث. از آن جهت كه مفسر است، از چند استثناء كه بگذريم، بر روى هم گواهى گواهانى كه خطيب بغدادى نقل مىكند، بيشتر ستايشآميز است. در درجۀ اول سخن معروف شافعى است كه گفته است: همۀ مردم وامدار سه كساند، مقاتل در تفسير و... (همگان در تفسير ريزهخوار نعمت مقاتل بن سليمان هستند.) از [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] كه در قضاوتهاى خود همواره سخت محتاط بود دربارۀ مقاتل پرسيدهاند در جواب گفته است: «او كتابهايى نوشته است كه دربارۀ آنها چون و چرا كردهاند، ولى به عقيدۀ من تا اندازهاى از علم قرآن آگاه بوده است.» ابن مبارك (متوفى 180) هم كه حنفى متمايل به تصوف بوده است، گفته: «چه عالى مىبود تفسير مقاتل اگر خودش هم مرد ثقهاى بود.» ابن مبارك در اين عبارت دو انتقادى را كه از مقاتل مفسر كردهاند خلاصه مىكند، از يك سو او را سرزنش مىكردند كه با مسيحيان و يهوديان مشورت مىكند و اظهارنظرهاى آنها را در زمينۀ تفسير مىپذيرد. و از سوى ديگر مىگفتند او از تفسيرهاى اسلاف خود، غير مستقيم (بلا سماع) و بدون ذكر اسناد، اقتباس مىكند. | ||
مفسران بعدى از اين بابت كمتر متوقع بودند و به همين سبب است كه مثلا ثعلبى (متوفى 427 ه) و [[بغوی، حسین بن مسعود|بغوى]] | مفسران بعدى از اين بابت كمتر متوقع بودند و به همين سبب است كه مثلا ثعلبى (متوفى 427 ه) و [[بغوی، حسین بن مسعود|بغوى]] (متوفى 510) هيچ ترديدى روا نمىدارند، در اينكه مقاتل را در زمرۀ ثقات در تفسير و در كنار ابن عباس و قتاده و مجاهد و حسن بصرى به شمار آورند. از همه پرمعنىتر روش ملطى (متوفى 377) است كه بخش بزرگى از كتاب «تفسير المتشابه» مقاتل را در تنبيه خود نقل كرده است. برخى ديگر نيز مانند قشيرى و خرگوشى يا كراميان، غالبا بىهيچ پردهپوشى سخنان او را در آثار خود آوردهاند. | ||
وضع مقاتل در مقام يك محدث به گونهاى ديگر است، صاحب تاريخ بغداد كه به نظر نمىآيد با مقاتل مخالف باشد، تنها گواهيهايى را ذكر مىكند كه حمله به اوست و در آنها او دروغگو و جاعل خوانده شده است. البته به ندرت محدثانى مىتوان يافت كه آنها را جاعل نخوانده باشند. | وضع مقاتل در مقام يك محدث به گونهاى ديگر است، صاحب تاريخ بغداد كه به نظر نمىآيد با مقاتل مخالف باشد، تنها گواهيهايى را ذكر مىكند كه حمله به اوست و در آنها او دروغگو و جاعل خوانده شده است. البته به ندرت محدثانى مىتوان يافت كه آنها را جاعل نخوانده باشند. |
ویرایش