۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
در فصل دوم، پیشینه فقه الحدیث بررسى شده است. هدف نویسنده در این فصل، آن است که خواننده: | در فصل دوم، پیشینه فقه الحدیث بررسى شده است. هدف نویسنده در این فصل، آن است که خواننده: | ||
#با سابقه پژوهشها در زمینه فقه الحدیث آشنا گردد؛ | |||
#سیر افزایش و کاهش تحقیقات در عرصه فقه الحدیث را دریابد؛ | |||
#پدیدآورندگان و عالمان برجسته دانش فقه الحدیث را بشناسد؛ | |||
#با برخى از کتابهاى شرح حدیث و یارىدهنده به دانش فقه الحدیث آشنا شود و بنیانگذاران شیوه فهم و نقد حدیث را بشناسد <ref>همان، ص23</ref>. | |||
کوششهاى دانشمندان مسلمان در زمینه فقه الحدیث، در سه حوزه شرح حدیث، نقد حدیث و حل اختلاف اخبار و نیز تدوین رسالههاى مستقل، قابل بررسى است. این دانش با تلاش پاسداران سنت پیامبر(ص) آغاز شد و راویان با مراجعه به امامان(ع) و اصحاب بزرگ آنان به فهم و حل روایات همت گماشتند. پس از دوره حضور، تلاشهاى محدثان طى تدوین جوامع کوچک و بزرگى همچون «[[المحاسن]]»، «[[الکافی]]»، «[[من لایحضره الفقیه]]»، «[[تهذیب الأحکام]]» و «[[الاستبصار]]» نمایان شد. گردآورى موضوعى حدیث و به دست دادن احادیث مشابه و مرتبط، دستاورد بزرگ این دوره است <ref>همان، ص54</ref>. | کوششهاى دانشمندان مسلمان در زمینه فقه الحدیث، در سه حوزه شرح حدیث، نقد حدیث و حل اختلاف اخبار و نیز تدوین رسالههاى مستقل، قابل بررسى است. این دانش با تلاش پاسداران سنت پیامبر(ص) آغاز شد و راویان با مراجعه به امامان(ع) و اصحاب بزرگ آنان به فهم و حل روایات همت گماشتند. پس از دوره حضور، تلاشهاى محدثان طى تدوین جوامع کوچک و بزرگى همچون «[[المحاسن]]»، «[[الکافی]]»، «[[من لایحضره الفقیه]]»، «[[تهذیب الأحکام]]» و «[[الاستبصار]]» نمایان شد. گردآورى موضوعى حدیث و به دست دادن احادیث مشابه و مرتبط، دستاورد بزرگ این دوره است <ref>همان، ص54</ref>. | ||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۲: | ||
در فصل اول، به بررسى موانع فهم متن پرداخته شده است. این موانع عبارتند از: | در فصل اول، به بررسى موانع فهم متن پرداخته شده است. این موانع عبارتند از: | ||
#اشتراک لفظى: واژههاى چند معنایى در هر زبان، مشکلاتى را در فهم آنها پدید مىآورد. استفاده از قرینهها و توجه به احادیث هممضمون، به حل این مشکل کمک مىکند. | |||
#تحول زبان: گاه معناى یک واژه، متروک و معنایى دیگر جانشین آن مىشود. غفلت از این تحول، موجب مىشود معناى امروزین را به جاى معناى گذشته آن، که ممکن است مربوط به دهها قرن پیش باشد، بگذاریم. نویسنده معتقد است مراجعه به کتب لغت کهن و غریب الحدیث و نیز گردآورى همه قرینهها مىتواند از این غفلت پیشگیرى کند. | |||
#خلط معناى لغوى و اصطلاحى: معناى اصطلاحى، حالتى خاص از تحول معنایى واژه است که فقط نزد گروه خاصى به وقوع پیوسته است. این معنا، گاه تفاوت چشمگیرى با معناى اصلى دارد و انس با آن، معناى حقیقى و لغوى واژه را از یاد آشنایان با اصطلاح، مىبرد. این مبحث، با بحث حقیقت شرعیه و علم اصول ارتباط دارد. | |||
#خلط معناى فارسى و عربى: واژههاى مشترک زبان عربى و فارسى فراواناند؛ اما گاه معناى آن در عربى با فارسى متفاوت و این موجب فهم نادرست از احادیث مشتمل بر این واژهها مىشود. | |||
#نادیده گرفتن حروف: حروف به ویژه حروف تعدى و جر، در زبان عربى نقش مهمى دارند و همراهى آنها با واژهها، گاه موجب تغییر معناى واژه مىشوند. برخى افعال با حروف متعدد به کار مىروند و معناى هر یک با دیگرى متفاوت است. | |||
#تصحیف و تحریف. | |||
#تقطیع نادرست <ref>همان، ص233- 234</ref>. | |||
در فصل دوم، موانع فهم مقصود بیان شده است. این موانع، عبارتند از: تتبع ناقص؛ پیشفرض ذهنى؛ پیروى از اهوا و آراء؛ برخورد گزینشى؛ سادهانگارى؛ بسته ذهنى (جمود)؛ اخباریگرى؛ خلط جرى و تطبیق با تفسیر؛ قرار گرفتن در جاى نامناسب؛ نادیده گرفتن آهنگ سخن <ref>همان، ص255</ref>. | در فصل دوم، موانع فهم مقصود بیان شده است. این موانع، عبارتند از: تتبع ناقص؛ پیشفرض ذهنى؛ پیروى از اهوا و آراء؛ برخورد گزینشى؛ سادهانگارى؛ بسته ذهنى (جمود)؛ اخباریگرى؛ خلط جرى و تطبیق با تفسیر؛ قرار گرفتن در جاى نامناسب؛ نادیده گرفتن آهنگ سخن <ref>همان، ص255</ref>. |
ویرایش