نهادهای علمی در تمدن ایرانی ـ اسلامی و قرون وسطی مسیحی
نهادهای علمی در تمدن ایرانی ـ اسلامی و قرون وسطی مسیحی | |
---|---|
پدیدآوران | سیاهپوش، سید ابوتراب (نویسنده) |
ناشر | پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | ۱۳۹۸ش |
چاپ | يکم |
کد کنگره | |
نهادهای علمی در تمدن ایرانی ـ اسلامی و قرون وسطی مسیحی تألیف سید ابوتراب سیاهپوش؛ موضوع این کتاب مطالعه تطبیقی درباره مدارس، نهادها و مراکز فرهنگی و آموزشی در تمدن اسلامی و دیرها، صومعهها، مدارس جامع کلیسایی و دانشگاهها در قرون وسطی مسیحی است.
ساختار
کتاب با یک مقدمه و پیشینیه طرح پژوهشی آغاز و از سه بخش تشکیل شده، در پایان هم پس از خلاصهگیری و نتیجهگیری، منابع و فهرست اعلام ذکر شده است.
عناوین هر یک از بخشهای کتاب عبارتند از:
بخش اول: درآمد
سپیده دم معارف یونانی
مدارس قرون اولیه میلادی و نقش مسیحیت
سپیده دم معارف ایرانی
حیات فکری در آغاز قرون وسطی مسیحی
بخش دوم: درآمد
تمدن و مسیحیت غربی در آغاز قرون وسطی
ظهور اسلام
بررسی سیمای آموزشی اسلامی
مدارس و سرنوشت علم در تمدن اسلامی
اعتلای علم و معرفت در اسلام
سرنوشت علم و نهضت ترجمه بعد از نهاد بیت الحکمه (از قرن چهارم تا پنجم هجری)
بخش سوم: درآمد
آغاز زوال علم در اسلام
رنسانس کارولنژی و شکلگیری مدارس (جدید) در غرب مسیحی
مدارس عالی جدید و پیدایش دانشگاهها در قرون دهم و یازدهم میلادی در غرب مسیحی
پیدایش و ظهور دانشگاهها و برنامه آموزشی آنها در قرون یازدهم و دوازدهم میلادی
نقش دانشگاهها در حیات علمی غرب مسیحی از قرن دوازدهم تا چهاردهم میلادی
گزارش محتوا
موضوع این کتاب مطالعه تطبیقی درباره مدارس، نهادها و مراکز فرهنگی و آموزشی در تمدن اسلامی و دیرها، صومعهها، مدارس جامع کلیسایی و دانشگاهها در قرون وسطی مسیحی است. در این پژوهش دو هدف کلان مورد نظر است:
چرا از دل نهادهای دینی ـ فرهنگی و مراکز علمی در اسلام، اعم از مدارس و مساجد جامع، بیت الحکمه، مکتبهای ترجمه، دارالحکمهها و دارالعلمها، دانشگاه شکل نگرفت و تأسیس نشد.
با فرض بر این که موقف و ساحت علمی در تمدن اسلامی در دورهای از تاریخ بسیار غنی و بینظیر بوده و انباشتی از معارف علمی از این ناحیه به غرب مسیحی منتقل گردیده و راه را برای انقلاب علمی و دسترسی به علوم نوین گشوده، چرا خود از انجام این امر ناتوان بوده است؟ علم در تمدن اسلامی واژهای کلیدی است. اگر بخواهیم تمدن اسلامی را تنها با یک واژه وصف و معرفی کنیم، واژهای که سیمای متمایز این تمدن را به بهترین وجه جلوهگر سازد، شاید هچ واژهای مناسبتر و گویاتر از علم نیابیم. بدیهی است هیچ گوشهای از سرزمین و جامعه اسلامی و هیچ شاخهای از حیات فکری و معنوی و اجتماعی نیست که از سلطه و سیطره این واژه بیرون باشد.
اگر از سده هشتم تا اواخر سده یازدهم میلادی فرهنگ لاتین تقریبا به طور کامل زیر سلطه فرهنگ اسلامی و معارف علمی آن قرار داشت و به قول سارتون، مسلمانان در آن روزگار ملاک و معیار تمدن بودند و فعالیت آنان در هر زمینهای برتر بود و مردان ممتاز عرصه علم همه مسلمان بودند و تأثیر ترجمه آثار آنان تحول عظیمی در اندیشههای علمی غرب لاتین پدید آورد، هر محقق منصفی را به این فکر وا میدارد که در قرن پنجم و ششم هجری بر علم و سرنوشت نهادهای علمی در اسلام چه گذشت که از ادامه راه باز ماندند و زمینگیر شدند؟
با این تفاسیر و اشارههای اندک، هدف عمده این طرح یعنی ناتوانی در حفظ نهادهای موجود و تأسیس نهادها و مراکز جدید برای مراقبت از دانش و دانشمندان و به عبارتی، تأمین محل امن و مطمئنی برای حراست از ساحت علم، در ساختار تأسیسات فرهنگ اسلامی و گشودن راه به سوی انقلاب علمی و دستیابی به علم نوین، ضرورت پژوهش بسیار پیچیده و دشواری به درازای طول تاریخ علم از میراث کلاسیک یونان ـ روم، مصر و هند و ... تا تمدن اسلامی و مشغله علمی در قرون وسطی مسیحی و سرانجام احیای علم در اروپا را میطلبد.[۱]
پانويس
منابع مقاله
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران