نشانهشناسی فرهنگ، هنر و ادبیات
نشانهشناسی فرهنگ، هنر و ادبیات: مجموعه مقالات نخستین همایش بینالمللی نشانهشناسی دانشگاه شهید بهشتی تألیف جمعی از نویسندگان به کوشش مرضیه اطهاری نیکعزم؛ نشانهشناسی دانشی است که در قرن بیستم پایهگذاری شده و به عنوان رشتهای مطرح میشود که به مطالعۀ تولید معنا، پویایی درونی متون و بررسی ساختارهای معنادار میپردازد که از اهداف نشانهشناسی مکتب پاریس است.
| نشانهشناسی فرهنگ، هنر و ادبیات | |
|---|---|
| پدیدآوران | جمعی از نویسندگان (نویسنده) اطهاری نیکعزم، مرضیه (به کوشش) |
| ناشر | خاموش |
| مکان نشر | تهران |
| سال نشر | 1398 |
| شابک | 3ـ44ـ6036ـ622ـ978 |
| کد کنگره | |
ساختار
کتاب در پنج فصل تدوین شده است.
گزارش کتاب
نشانهشناسی دانشی است که در قرن بیستم پایهگذاری شده و به عنوان رشتهای مطرح میشود که به مطالعۀ تولید معنا، پویایی درونی متون و بررسی ساختارهای معنادار میپردازد که از اهداف نشانهشناسی مکتب پاریس است.
ملاقات میان نشانه ـ معناشناسان اروپایی و ایرانی که از مدتها پیش و به واسطۀ این رشته شکل گرفته است، این بار هم دارای بُعد عاطفی و فکری چشمگیری بود؛ غرابت و قرابت به طرز عجیبی به هم پیوند خوردند. آیا عمق تاریخی فرهنگ ایران است که ورای مسائل روز، موجب میشود مسافر اروپایی نشانههای موجود در آداب و رسوم روزمره را، همانند نشانههای مجود در بناها و هنرهای ایرانی، به دیده تحسین بنگرد؟ یا بُعد مفهومی نشانه ـ معناشناسی است که نوعی جدایی و فاصلۀ معنایی مرتبط با پدیدهها و متون را شکل میدهد؟ رابطههای «همگرایانه» که به صورت خاموش، نشانه ـ معناشناسی ایرانیان و اروپاییان را به هم پیوند میدهد، شاید قابل تشخیص نباشند ولی بهسادگی یک لبخند و بهروشنی، میتوان تفاهم و نیروی با هم سهیمشدن آنها را دید.
همایش اکتبر 2017 با عنوان «نشانهشناسی فرهنگ، هنر و ادبیات» که مقالات آن در این کتاب گردآوری شده، نمونۀ چشمگیری از این پیوند است. این رویداد بزرگ که از چند هفته قبل از آن با برگزاری کارگاههای آموزشیپژوهشی آغاز شده بود، توانست تعداد درخور توجهی از دانشجویان و مدرسان و محققان این حوزه را گرد هم آورد و از آخرین تحقیقات و پژوهشهای نشانه ـ معناشناسی باخبر سازد.
این رشته که غالباً در دانشگاههای اروپایی در حاشیه قرار دارد، در مرکز توجه دانشگاه ایرانی قرار گرفت و انرژی و اشتیاق زیادی به همراه آورد. متخصصان ایرانی، فرانسوی، بلژیکی و ایتالیایی نتایج تحقیقات خود را در سه بخشی که در این مجموعه میبینید به اشتراک گذاشتند و یک برخورد فرهنگی واقعی میان آثار ایرانی و اروپایی به چشم میخورد. در این باره، میتوان به پیوند میان دو بیابان وسیع در اثر ژان ماری گوستاو لوکلزیو و محمود دولتآبادی اشاره کرد. ابزارهای تحلیل نشانه ـ معناشناختی، روابط منطقی و مستدل را تضمین میکند و گفتوگو را پربارتر میسازد. بدینسان، سه حوزۀ گستردۀ فرهنگی در به روزترین شکل خود بررسی شده: ادبیات، تصویر و در نهایت روابط میان معنا و جامعه که با پرسشهای جدیدی دربارۀ دوگانۀ سنتی «فرهنگ و طبیعت» همراه هستند؛ دوگانهای که گرماس و کورتز در کتاب «نشانهشناسی، واژهنامۀ استدلالی نظریۀ زبان» آنها را تحلیل کردهاند و در واقع جزء اولین مقولات پایهای دنیای معناشناسی اجتماعی است.
سه حوزۀ نشانهشناسی ادبیات، نشانهشناسی دیداری و جامعه ـ نشانهشناسی، ستون کلاسیک نشانهشناسی را شکل میدهند و تضمینی هستند برای استحکام و داوم این رشته که در عین حال هم تاریخی و هم علمی و هم نهادی میباشد. آنچه در این کتاب نوآوری محسوب میشود، این است که این سه حوزه براساس چشماندازهای عمیقاً جدید نشانهشناسی معاصر، تحلیل شدهاند. ولی به طور کلی یک مفهوم، جهتگیریهای کاملاً متنوع دورۀ پساگرماسی را به صورت موجز بیان میکند: جریان پدیدارشناسی؛ به عبارت دیگر در نظر گرفتن بعد حسی ـ احساسی در تحلیلها.
بیشک، از زمان نشانه ـ معناشناسی ساختاری، در سال 1966، گرماس پسزمینۀ پدیدارشناختی را ترسیم کرده بود که بر روی آن شبکههای معنایی، مؤلفهها و واحدهای معنایی و امکان تحلیل آنها شکل گرفت. اما خود ساختار به منزلۀ رابطۀ افتراقی و طبقهبندی شده، تضمینکنندۀ انسجام معناست؛ معنایی که با روند زایشی معنی به اوج خود میرسد و به صورت عینی بروز مییابد. پارمتر «ذهنیت» با دقت خاصی کنار گذاشته شده بود، زیرا همانند پدیدهای بینظم اصل اعتبار را در هم میشکست و همواره آمادۀ ظاهرشدن بود؛ بنابراین بهتر بود دربارۀ آن احتیاط کرد. در هر صورت، بازگشت واضح و بحق پدیدارشناسی بهویژه با چاپ اخرین اثر گرماس، در باب «نقصان معنا» شکل قطعی یافت. میتوان گفت از آن پس لنگرگاه نظریۀ معنا در ادراک و همچنین در نظر گرفتن بیواسطۀ تجربۀ حس ـ احساسی، با روشی متفاوت، به صورت قاعده در نشانه ـ معناشناسی درآمدند.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات