نبوت و ولایت از دیدگاه ابن عربی
نبوت و ولایت از دیدگاه ابن عربی | |
---|---|
پدیدآوران | شوتکیویچ، میشل (نویسنده) باغستانی، اسماعیل (مترجم) |
ناشر | هرمس |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1401 |
شابک | 7ـ990ـ363ـ964ـ978 |
موضوع | ابن عربی، محمدبن علی، ۵۶۰ - ۶۳۸ق. -- نظریه درباره اولیاء,rabiB-al Ibn -- Saints Muslim on Views,ابنعربی، محمدبن علی، ۵۶۰ - ۶۳۸ق. -- نقد و تفسیر,rabiB - al Ibn -- interpretation and Criticism,اولیا -- کیش پرستش -- تاریخ,aintsB Muslim -- Cult -- History,تصوف -- عقاید,ufismB -- Doctrines |
کد کنگره | BP ۲۸۳/الف۲۴خ۹ |
نبوت و ولایت از دیدگاه ابن عربی تألیف میشل (علی) شوتکیویچ، مترجم اسماعیل باغستانی؛ این کتاب در زمرۀ معدود کتابهایی است که تبیین و توضیح مفهوم ولایت و گشودن بسیاری از رازهای این مفهوم کانونی در نوشتههای ابن عربی را طی تحلیل علمی کاملاً دقیقی بر عهده گرفته است. نویسنده با حضور منحصربهفرد و خاصش در قلمرو میراث شیخ اکبر توانسته است صفحات فراوانی را روشن سازد که در نظر بسیاری از دانشمندان و پژوهندگان تاریک و مجهول مینموده است.
ساختار
کتاب در ده فصل به نگارش درآمده است.
گزارش کتاب
مشکل میراث مکتوب ابن عربی دو امر است: نخست دایرةالمعارفیبودن و تنوع قلمروها و زمینههای معرفتی آن و پراکندگیاش در میان صدها تألیف از مجلدات ضخیم گرفته تا کتابهایی در حجم متوسط تا رسالههای کوچک و از آثار چاپی گرفته تا دستنویس و از آنچه انتسابشان به ابن عربی محرز است تا آنچه انتسابشان به او مشکوک یا منحول است. دوم پیچیدگی فوقالعادهای که در ورای زیباترین و دقیقترین تعبیرات از حیث زبانی یا دلالی روی پنهان کرده است، چیزی که در ذهن خواننده دو گمان متناقض با یکدیگر به وجود میآورد: گاه به آنچه او میگوید حسنظن پیدا میکند و پس از تأویلی سهل و آسان یا مصنع آن را به اصول و قواعد متعارف اسلامی بازمیگرداند و گاه خواننده نمیتواند به آن حسنظن نشان دهد که در این صورت بر برخی از موارد آن درنگ میکند، سویهها و سایههایی از شک و تردید دربارۀ آن موارد بر ذهنش متراکم میشوند و در نهایت به این نتیجه میرسد که این یا آن نوشتۀ ابن عربی با این یا آن اصل از اصول اسلام تصادم یا تعارض دارد.
این کتاب در زمرۀ معدود کتابهایی است که تبیین و توضیح مفهوم ولایت و گشودن بسیاری از رازهای این مفهوم کانونی در نوشتههای ابن عربی را طی تحلیل علمی کاملاً دقیقی بر عهده گرفته است. نویسنده با حضور منحصربهفرد و خاصش در قلمرو میراث شیخ اکبر توانسته است صفحات فراوانی را روشن سازد که در نظر بسیاری از دانشمندان و پژوهندگان تاریک و مجهول مینموده است.
در واقع این کتاب اثر محققانۀ دستاولی است در بررسی تاریخی و تشریحی یکی از مهمترین مفاهیم در قلمرو عرفان و تصوف، یعنی مفهوم «ولایت» و ابعاد مختلف آن بهویژه موضوع «ختم ولایت» و ارتباط آن با «نبوت» از دیدگاه ابن عربی به قلم استاد میشل (علی) شوتکیویچ، یکی از بزرگترین متخصصان عرفان ابن عربی در سطح جهانی در عصر کنونی. اصل کتاب به زبان فرانسوی است و اهمیت و شهرتش موجب شده به چند زبان از جمله انگلیسی و ایتالیایی و عربی و ترکی ترجمه شود.
در درآمد کتاب، نویسنده سیری دارد بر پیشینۀ آشنایی غربیان، کسانی مانند فلوگل، نیکلسون، پالاسیوس، ماسینیون، کربن، ایزوتسو و چیتیک با تصوف ابن عربی و پژوهشهایی که دربارۀ آثار و اندیشههای ابن عربی انجام دادهاند و رویکردها و محاسن و معایب کارهایشان. سپس به ذکر مقاطع برجستۀ زندگانی ابن عربی میپردازد. در ادامه نویسنده پس از بیان موضع فکری و عقیدتی مسلمانان دربارۀ اولیا و اشاره به جلوههای تکریم و تعظیم آنان بهویژه از سوی عموم مردم، یادآور میشود ولایت و تصوف/ عرفان از هم جدا نیستند و در حقیقت تصوف و عرفان مولود وجود ولایت و اولیاست و از آن تغذیه میکند و آسمانی است که ستارۀ هدایت اولیا در آن طالع میشود. به دنبال این نویسنده به بررسی پدیدهای بهشدت وابسته به مفهوم ولایت، یعنی پدیدۀ «زیارت» مقابر بزرگان دین و اولیا و ریشههای تاریخی آن در صدر اسلام میپردازد و طعن و رد تند ابن تیمیه بر این پدیده و نیز نقدهای صوفیه و شیعه را بر دیدگاه او یادآور میشود.
نویسنده فصل اول را با یکی از رؤیاهای ابن عربی آغاز میکند که طی آن وی انبیا را یکایک به همراه اتباعشان مشاهده کرده است. از این رؤیا هم جایگاه روحانی وی معلوم میشود و هم آشکار میشود که او از همان آغاز اعتقاد به این داشته است که اولیا منفصل از انبیا نیستند و ولایت به هیچوجه از نبوت مستقل نیست، بلکه تابع و دنبالۀ آن است و ولی بر قدم نبی است و در علم و عمل و حال از او تبعیت میکند. نویسنده در ادامه بهتفصیل وارد مباحث لغوی واژۀ «ولی» و «ولایت» شده و ریشه و معانی آن را بررسی میکند.
در فصل دوم، نویسنده به پیجویی نخستین کاربردهای لفظ و مفهوم ولایت در آثار صوفیه میپردازد و این اندیشه را نزد دانشمندان مسلمان دنبال میکند تا به نوشتههای ابن عربی میرسد. در این پیجویی به این نتیجه میرسد که برخی از دانشمندان مسلمان واژههای ولی و ولایت را منحصراً هممعنی مؤمن و ایمان گرفتهاند و آن را دارای معنی تولیت نشمردهاند، هرچند مخالف کرامات و خوارق عادات و علوم الهامی نبودهاند. سپس نویسنده متعرض نظر کسان دیگری چون ابن تیمیه، شریف جرجانی و ابن عجیبه در این زمینه میشود.
در فصل سوم، نویسنده به تعریف مفهوم ولایت و اشکال و صور و کارکردهای آن از دیدگاه ابن عربی میپردازد. نویسنده این مفهوم را اولاً بر اساس متنهای متضمن مفهوم ولی و ولایت صورتبندی میکند و سپس با استفاده از متنهای دیگری که این مفهوم را در قالب واژههای دیگری آوردهاند به تکمیل این صورتبندی میپردازد. مهمترین متن در این زمینه «فصوص الحکم» است.
فصل چهارم کتاب اختصاص به تبیین مفهوم «حقیقت محمدیه» دارد. نویسنده فصل را با این سخن ابن عربی آغاز میکند که همۀ انبیای مقدم بر حضرت رسول(ص) نایبان او در عالم خلق بودهاند و حضرتش به صورت روح مجرد وجود و حضور داشته تا نوبت به ظهور جسمانیاش در این عالم رسیده است که دیگر حکمی برای نایبان باقی نمیماند.
فصل پنجم با ذکر این عقیدۀ ابن عربی آغاز شده که حضرت رسول(ص) جامع همۀ اشکال و صور نبوت است و از همینرو شخص او همۀ مزایای اختصاصی هریک از آنان را در وجود خود جمع دارد. به این ترتیب ولیای هم که وارث روحانی یکی از انبیاست، از حقیقت محمدیه وجه مخصوص به نبی مورث را ارث برد.
سوتکبویچ پس از بررسی ماهیت ولایت و هویت ولی و گونهها و سرمشقهای مختلف اولیا، در فصل ششم وارد بحث جغرافیای ولایت میشود؛ به این دلیل که هر ولیای به حسب مرتبۀ ولایتش مرکز و منطقهای از جغرافیای زمین را به خود اختصاص میدهد و از آنجا به انجام دادن مأموریت و ایفای نقشی که بر عهده دارد میپردازد. نویسنده در این فصل با تقریر و توضیح قسمتی از «فتوحات» به تشریح جغرافیای حضور اولیا میپردازد.
فصل هفتم را نویسنده با توضیح منازل و مراتب رجال الهی از دیدگاه ابن عربی آغاز میکند. به این منظور سراغ باب هفتادوسوم «فتوحات» میرود که ابن عربی طی آن حدود هشتاد طبقه از طبقات رجال روحانی را میشناساند. در این فصل نویسنده به پیروی از ابن عربی، ابدال هفتگانه را مورد بررسی قرار میدهد، کسانی که به امر الهی نگهبانان هفت اقلیماند.
شوتکیویچ پس از ترسیم جغرافیای کرۀ ولایت و ذکر طول و عرض آن در هفت فصل گذشته، در فصل هشتم به موضوع مهم و اساسی ختم/ خاتم ولایت یا ختم/ خاتمهای ولایت میپردازد. نویسنده با ذکر نقلقولهای مفصل از آثار ابن عربی، سه خاتم را نوشتههای او شناسایی میکند: خاتم ولایت عامه، خاتم ولایت محمدیه، و خاتم الاولاد و به تشریح آنها میپردازد.
فصل نهم به موضوع شناسایی شخص خاتم ولایت فارغ از کارکرد و مأموریتش میپردازد. خاتم ولایت عامه چنانکه از نوشتههای ابن عربی برمیآید، شخص حضرت عیسی است؛ اما دربارۀ شخص خاتم ولایت محمدیه باید گفت با وجود اشارات متعدد به وی، در هر مورد گویی این شخص مورد اشاره با مورد دیگر فرق دارد، به گونهای که خواننده متحیر میشود. گاه بان عربی میگوید در فاس با شخصی دیدار کرده است که خاتم ولایت محمدیه بوده، گاهی هم خود را خاتم ولایت محمدیه دانسته است.
در فصل پایانی کتاب اصول و مقدماتی که در فصول گذشته مجال بیان یافته، از رهگذر نقل و تفسیر فقراتی از «رسالة الانوار» و شرح مجهولالمؤلف آن به نتیجه میرسد. نویسنده بحثش را با این نکته آغاز میکند که دیدگاه ابن عربی دربارۀ ولایت بر سه مفهوم اصلی وراثت و نیابت و قربت مبتنی است. قربت در حقیقت حاقّ مفهوم و معنای ولایت است که در این فصل روشن میشود.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات