مورد اللطافة في من ولي السلطنة و الخلافة

مورد اللطافة في من ولي السلطنة و الخلافة، اثر يوسف بن تغرى بردى، با تحقيق نبيل محمد عبدالعزيز، درباره خلفا و سلاطين اسلامى، به زبان عربى است.

مورد اللطافة في من ولی السلطنة و الخلافة
مورد اللطافة في من ولي السلطنة و الخلافة
پدیدآورانعبدالعزیز، نبیل‌ محمد (مصحح) ابن‌ تغری‌ بردی‌، یوسف‌ بن‌ تغری‌ بردی‌ (نویسنده)
ناشردار الکتب المصریة
مکان نشرقاهره - مصر
سال نشر1977 م
چاپ1
شابک977-19-3206-3
زبانعربی
تعداد جلد2
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

ساختار

كتاب، در دو جلد تنظيم شده است. جلد اول، مشتمل بر مقدمه محقق، زندگى‌نامه كوتاهى از پيامبر(ص)، ذكر خلفاى پس از آن حضرت تا زمان مؤلف و ذكر تعدادى از خلفاى فاطمى مصر است. جلد دوم، حاوى ذكر بقيه خلفاى مصر، شامل: دولت بنى‌ايوب كرد و ملوك ترك است.

گزارش محتوا

در مقدمه، ابتدا زندگى‌نامه مختصرى از نویسنده ذكر و در ادامه، به نسخ خطى موجود از كتاب، اشاره شده است[۱]

نویسنده در جلد اول، نخست از مولد پيامبر، اسامى وى، غزوات او، اولاد، ازواج، كاتبان، خدام و مؤذن‌هاى آن حضرت ياد كرده است، سپس از خلفاى پس از حضرت رسول(ص)؛ يعنى ابوبكر، عمر، عثمان، حضرت على(ع)، حضرت امام حسن(ع)، خلفاى اموى، خلفاى عباسى و تعدادى از خلفاى مصر (از المعزلدين‌الله تا العاضدبالله) سخن گفته است[۲]

نویسنده از امام حسن(ع)، با احترام زياد ياد كرده و گفته است: فضايل آن حضرت فراوان است و اين مختصر را گنجايش ذكر همه آنها نيست[۳]

اين در حالى است كه وى، يزيد بن معاويه را فردى فاسق، كم‌دين، متهتك و غير صالح براى خلافت دانسته و پس از بررسى اقوال پيرامون جواز و عدم جواز لعن او نوشته است: اصحاب شافعى ما، لعن بر قاتلين حسين يا آمران به قتل او يا اجازه‌دهندگان قتل او يا راضيان به قتل او را جايز دانسته‌اند[۴]

ديگر خلفاى اموى كه وى از ايشان نام برده، عبارتند از: معاوية بن يزيد، عبدالله بن زبير بن عوام، مروان بن حكم، عبدالملك بن مروان، وليد بن عبدالملك، سليمان بن عبدالملك، عمر بن عبدالعزيز، يزيد بن عبدالملك، هشام بن عبدالملك، وليد بن يزيد، يزيد بن وليد، ابراهيم بن وليد و مروان بن محمد[۵]

نویسنده در بخشى ديگر، گوشه‌هايى مختصر از تاريخ خلفاى بنى عباس را بيان كرده است كه اولين ايشان، سفاح، عبدالله بن محمد بن على بن عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب بود. مادر وى، رائطه حارثيه نام داشت[۶]

پس از مرگ او، برادرش ابوجعفر منصور به خلافت رسيد. نویسنده براى وى صفاتى همچون: فحل بنى عباس (از لحاظ هيبت، شجاعت، دورانديشى، رأى و جبروت)، تارك لهو و طرب و... ذكر كرده است[۷]

خلفاى ديگرى كه وى از آن‌ها نام برده است، عبارتند از: مهدى، موسى الهادى، رشيد بن مهدى، امين محمد بن رشيد، مأمون، المتوكل‌على‌الله، المستعين‌بالله، المعتضدبالله، المستكفى‌بالله، القائم‌بأمرالله،..[۸]

در بخش آخر از جلد اول، پيرامون خلفاى فاطمى مصر سخن به ميان آمده است. اولين آن‌ها، المعزلدين‌الله، ابوتميم، معد بن منصور اسماعيل بن القائم‌بأمرالله محمد بن مهدى عبيدالله بود كه در روز جمعه، بيست و نهم شوال سال 341ق، به خلافت رسيد[۹]

ديگر خلفاى فاطمى كه نویسنده از ايشان نام برده است، عبارتند از: الحاكم‌بأمرالله، الظاهرلإعزازدين‌الله، المستنصربالله، المستعلي‌بالله، الآمربأحكام‌الله، الحافظلدين‌الله، الظافربالله، الفائزبنصرالله و العاضدبالله[۱۰]

جلد دوم، به ذكر تاريخ بقيه حاكمان مصر، اعم از كرد و ترك اختصاص يافته است. اولين حاكم كرد، اسدالدين شيركوه (البته در مورد اين شخص، اختلاف وجود دارد؛ برخى وى را از امرا و برخى ديگر او را از وزرا، دانسته‌اند) و آخرين آنها ام‌خليل صالحيه بوده است. چنان‌كه نخستين حاكم ترك، عزالدين اى‌بك و آخرينشان ابوالنصر قايتباى محمودى معرفى شده است[۱۱]

وضعيت كتاب

فهرست مطالب هر جلد، در انتهاى همان جلد و فهرست‌هاى: «منابع و مآخذ»، «اعلام»، «امم، شعوب، فرق و جماعات»، «اماكن و شهرها»، «الفاظ اصطلاحى» و «آيات و روايات» در انتهاى جلد دوم آمده است.

در پاورقى‌ها، علاوه بر ذكر منابع، توضيحاتى پيرامون برخى از كلمات و اعلام مذكور در متن، داده شده است.

پانويس

  1. ر.ک: مقدمه محقق، ص1-26
  2. ر.ک: متن كتاب، ج1، ص5-301
  3. ر.ک: همان، ص62
  4. ر.ک: همان، ص66
  5. ر.ک: همان، ص70-110
  6. ر.ک: همان، ص115
  7. ر.ک: همان، ص119
  8. ر.ک: همان123-266
  9. ر.ک: همان، ص268
  10. ر.ک: همان، ص268-297
  11. ر.ک: همان، ج2، ص1-181

منابع مقاله

مقدمه و متن كتاب.

وابسته‌ها