مقياس الرواة
مقیاس الرواة | |
---|---|
پدیدآوران | سیفی مازندرانی، علی اکبر (نویسنده) |
ناشر | جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم، مؤسسة النشر الإسلامي |
مکان نشر | قم - ایران |
چاپ | 1 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
مقياس الرواة، با نام كامل «مقياس الرواة في كليات علم الرجال»، اثر علىاكبر سيفى مازندرانى در موضوع قواعد علم رجال[۱] به زبان عربى است كه نویسنده در 25 ربيعالاول سال 1421 از نوشتن آن فارغ شده است[۲].
ساختار
اين كتاب يك جلدى از يك مقدمه و متن در 15 قسمت تدوين شده است.
گزارش محتوا
گزارش اجمالى از قسمتهاى پانزدهگانه آن بدين ترتيب است:
- در بخش نخست، به مبادى دانش رجال پرداخته شده و در آن از تعريف علم رجال و موضوع و مسائل آن، وجه تمايز و جداگونگى رجال از درايه و تراجم، علت نياز به علم رجال و سير تحقيق در اسناد و روايات سخن رفته است.[۳]
- اين قسمت در اصول و جوامع رجالى نگارش يافته و از هر كتاب در ابتدا گزارش محتوايى آورده شده و سپس نقاط قوت و ضعف آن بررسى شده است.
- طبقات روات و نقش اساسى آن در اعتبار احاديث از مهمترين مباحث اين اثر است كه در كتب ديگر كمتر توجه شده است. در اين بخش از تعريف طبقه، فايده علم طبقات، ضوابط شناسايى طبقات و راه شناخت آن، كتبى كه درباره طبقات نوشته شده است، تعيين طبقه راويان و محدثان، سخن به ميان آمده است.[۴]
- در اين فصل، به مشايخى پرداخته شده كه سخنشان در جرح و تعديل راويان، اصل انگاشته مىشود.
- بخش پنجم اين كتاب در موضوع مدرک حجيت قول رجاليان و ادله اقوال و نقد آنها، ترتيب يافته است.
- در اين قسمت، بحث از ضوابط جرح و تعديل و حكم تعارض جرح و تعديل و اينكه آيا در جرح و تعديل، ذكر سبب شرط هست يا نه و چندى ديگر، است.
- در فصل هفتم، امارات عدالت و وثاقت قرار دارند. اينكه مراد از ثقه بودن در رجال چيست؟ و از وكالت از امام(ع)، تصحيح سند، شيوخ اجازه و فرق آن با شيوخ روايت، ترحم و ترضى و چيزهاى ديگرى كه از نشانههاى عدالت و وثاقت راوى هستند، سخن به ميان آمده است.
- در بخش توثيقات عامه به اصحاب اجماع و بررسى و نقد اصل دعوى اجماع و خاستگاه آن، توثيقات كسانى كه در روايت كامل الزيارات هستند، توثيق على بن ابراهيم، توثيق صدوق و رجال احاديث مقنع و تعدادى ديگر پرداخته شده است.[۵]
- توثيقات خاصه در اين قسمت آمده است. الفاظ استعمالشده در بيان حال راويان، الفاظ تعديل و توثيق، الفاظى كه در صراحت و بر دلالتشان اتفاق هست و الفاظى كه مورد اختلافند و الفاظ مدح و ذم و نشانههاى آن دو، به بحث گذارده شده است.[۶]
- از ديگر بحثهاى نيكو و جديد كتاب، بحث از قاعده تبديل سند است. در اين قسمت، از مفاد اين قاعده، موارد تطبيق آن و برطرف كردن شبهات آن، سخن رفته است.
- ضابطه شناخت اسمهاى مشترك هم از ديگر فصلهاى اين اثر است، كه در كتب ديگر كمتر آمده است.
- در اين قسمت، از تولد، وفات و مدت حيات پيامبر(ص) و امامان(ع)، كنيه و القابى كه در اسناد احاديث نسبت به آنها استفاده شده، وكلا و سفراى امام عصر(ع) و تعريف صحابى، تابعى و مخضرم و موالى سخن رفته است.
- در بحث مصطلحات واردشده در كتب رجالى و روايى، به شرح اصطلاح كتاب و اصل، مصنف، نوادر، مشيخه، جوامع و مجامع و مستدرك و مستخرج پرداخته است.
- در اين بحث كه دربردارنده اصول روايى تدوينشده در عصر ائمه(ع) است، شاهد مباحثى مانند: تقدم شيعه بر عامه در جمع و تدوين احاديث، اولين كسانى كه از شيعه به تصنيف اصول دست زدند، اهتمام و سعى اصحاب امامان(ع) بر تدوين احاديث و اصول اربعمائه و ديگر اصول روايى هستيم.
- در بخش پايانى كتاب، مصادر اصلى كتب و جوامع روايى قرار گرفته است. اين مصادر در ابتدا گزارش شده و از نویسنده آنها سخن گفته شده و به نقش و جايگاه آن پرداخته شده است.
در مجموع، اين كتاب از نيكوترين آثارى است كه در موضوع رجال در چند سال اخير تدوين يافته است. قلم روان، تنظيم و تبويب منطقى، پرهيز از شرحها و بسطهاى ملالآور، غناى علمى مباحث، تتبع دقيق و بسيارى ديگر، از عوامل و اسبابى است كه بر محاسن و مزاياى اين اثر تأكيد و فزونى مىبخشند[۷].
مؤلف در ذيل بحث طبقات به تعداد روات اشاره مىكند و مىگويد: علامه مامقانى در كتاب «تنقيح المقال» تعداد روات را 13365 نفر و سيد خويى در معجم رجالش 13853 نفر مىداند؛ البته اين بدون محاسبه كنيهها و القاب است، وگرنه تعداد به 15676 نفر مىرسد، ولى مكررات در هريك از اسما و كنيهها و لقبها فراوان است.
از اين ميان، علامه مامقانى تعداد 1328 نفر را ثقه و 1665 نفر را حسن و 46 نفر را موثق و بقيه را مابين ضعيف و مجهول و مهمل دانسته است.
مؤلف در پايان اين بحث مىگويد: تعداد ثقات و ممدوحين با اختلاف مبانى در ملاك توثيق و تعديل و معيار در اعتبار روايت راوى، مختلف مىشود[۸].
وضعيت كتاب
پاورقىها به مستندسازى محتواى كتاب اختصاص يافته است.
پانويس
- ↑ مقدمه، ص5
- ↑ متن كتاب، ص393
- ↑ متن کتاب، ص9
- ↑ همان، ص55
- ↑ همان، ص175
- ↑ همان، ص213
- ↑ هزار، علىرضا، ص195 تا 197
- ↑ ر.ک: متن كتاب، ص76