معرفت بشری؛ زیرساخت‌ها

معرفت بشری؛ زیرساخت‌ها (کاوشی در ژرفای معرفت‌شناسی3)، اثر محمد حسین‌زاده (معاصر) است. این کتاب جلد سوم از مجموعه کاوش در ژرفای معرفت‌شناسی است که به بررسی زیرساخت‌ها و مبانی بنیادین معرفت بشری، از جمله اقسام علم و دسته‌بندی مفاهیم، می‌پردازد.

معرفت بشری؛ زیرساخت‌ها
معرفت بشری؛ زیرساخت‌ها
پدیدآورانحسین‌زاده، محمد (نويسنده)
ناشرمؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره). انتشارات
مکان نشرایران - قم
سال نشر1390ش
چاپ2
شابک978-964-411-391-8
موضوعشناخت (فلسفه اسلامی) - شناخت - فلسفه
زبانفارسی
تعداد جلد1
کد کنگره
/ح5 ع85 55 BBR
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

ساختار

کتاب شامل مقدمه معاونت پژوهش، مقدمه نگارنده و 5 فصل اصلی است که به دنبال آن منابع و نمایه‌ها آمده‌اند.

سبک نگارش

نویسنده ضمن ارائه‌ی دیدگاه‌های حکمای مسلمان مانند صدرالمتألهین و شیخ اشراق، به بررسی و مقایسه رویکردهای معرفت‌شناختی متعدد پرداخته است[۱].

گزارش محتوا

مقدمه معاونت پژوهش بر اهمیت جستجوی حقیقت و نقش پژوهشگران در این مسیر تأکید دارد[۲]. مقدمه نگارنده با اشاره به اینکه این اثر دفتر سوم از سلسله مباحث معرفت‌شناسی است، به بررسی رویکردهای مختلف معرفت‌شناختی از جمله رویکردهای مطلق (مانند حکمت اسلامی) و رویکردهای محدود می‌پردازد و هدف از این مجموعه را فراهم‌آوردن یک نظام جامع در معرفت‌شناسی معرفی می‌کند[۳].

فصل اول: علم حضوری؛ این فصل به معرفی علم حضوری (دانش بی‌واسطه) و تمایز آن با علم حصولی (دانش باواسطه) می‌پردازد. ویژگی‌های اصلی علم حضوری شامل اتصال و پیوستگی وجودی بین عالم و معلوم، تجرد از ماده و عوارض آن و خطاناپذیری است. همچنین، بحث فقدان واسطه در علم حضوری مطرح می‌شود، زیرا معلوم بدون واسطه صورت و مفهوم ذهنی نزد عالم حاضر است. در نهایت، این فصل چگونگی تبدیل معرفت‌های حضوری (مانند ادراکات حسی یا شهودی) به معرفت‌های حصولی را از طریق قوه خیال بررسی می‌کند[۴].

فصل دوم: معرفت حصولی؛ ویژگی‌ها، اقسام و تمایزها این بخش با مقایسه‌ی علم حصولی با علم حضوری آغاز می‌شود و به بحث درباره‌ی اعتباری یا حقیقی بودن مقابلیت این دو می‌پردازد. ویژگی‌های معرفت حصولی، از جمله قابلیت اتصاف به صدق و کذب و خطاپذیری، موردبحث قرار می‌گیرند. بخش مهم دیگر، بحث حکایت علم حصولی است که به دو نوع حکایت ذاتی (کاشفیت) و بالعرض (صوری) تقسیم می‌شود[۵].

فصل سوم: مفاهیم؛ طبقه‌بندی و ویژگی‌ها؛ این فصل به بحث طبقه‌بندی مفاهیم و ویژگی‌های آن‌ها اختصاص دارد. ابتدا تاریخچه اقسام مفاهیم جزئی و کلی و کاربرد معقولات ثانی منطقی و فلسفی بررسی می‌شود. سپس مفاهیم به دو دسته‌ی حقیقی و غیرحقیقی (اعتباری) تقسیم می‌شوند. مفاهیم حقیقی شامل مفاهیم جزئی (حسی، خیالی، وهمی) هستند که مستقیماً از ادراکات یا واقعیات خارجی نشئت می‌گیرند. در مقابل، مفاهیم غیرحقیقی (قراردادی و ساختگی) مفاهیمی هستند که منشأ خارجی ندارند و صرفاً ساخته‌ی ذهن تلقی می‌شوند، گرچه ممکن است بر واقعیات خارجی انطباق یابند[۶].

فصل چهارم: مفاهیم بدیهی و نظری؛ معیار بداهت؛ این فصل به تعریف و نقد دیدگاه‌های موجود درباره‌ی مفاهیم بدیهی و نظری می‌پردازد و به دنبال آن به حقیقت تفکر و رابطه‌ی بدیهی و نظری با اندیشه پرداخته می‌شود. مفاهیم بدیهی به مفاهیمی اطلاق می‌شوند که برای درک آن‌ها نیازی به فکر و استدلال نیست، درحالی‌که مفاهیم نظری نیازمند کسب و استدلال هستند. نویسنده به بررسی معیارهای بداهت می‌پردازد؛ از جمله معیار شمول‌گرایی (عمومیت) و معیار نظریه بساطت که مفاهیم بدیهی را مفاهیم ساده و تجزیه‌ناپذیر می‌داند. همچنین، بر ضرورت ارجاع مفاهیم بدیهی به علم حضوری تأکید می‌شود[۷].

فصل پنجم: مفاهیم نظری و فرایند تعریف یا چگونگی صعود معرفتی از راه تعریف؛ این فصل فرایند صعود معرفتی (رسیدن به مجهول از طریق معلوم) را بررسی می‌کند و بر تعریف مفاهیم نظری تمرکز دارد. در این بحث، تعریف حقیقی، انواع و خاستگاه تعریف مطرح شده و نقدهایی بر نظام‌های تعریف مشائی و اشراقی ارائه می‌شود. هدف این بخش، ارائه‌ی یک تعریف درست از مفاهیم مجهول، بر اساس لوازم و عوارض ذاتی و غیرذاتی آن‌ها، از راه تحلیل و استدلال است. نتیجه‌گیری بحث بر این است که برای تعریف مفاهیم حقیقی غیرماهوی، به تعریف غیرماهوی نیاز است[۸].

پانویس

  1. ر.ک: متن کتاب، ص27- 28، ص 247-253
  2. مقدمه معاونت پژوهش، ص11- 14
  3. مقدمه نویسنده، ص15- 20
  4. متن کتاب، ص21- 42
  5. همان، ص45- 98
  6. همان، ص101- 150
  7. همان، ص153- 213
  8. همان، ص217- 267

منابع مقاله

مقدمه و متن کتاب.

وابسته‌ها