کاسانی، احمد

    از ویکی‌نور
    (تغییرمسیر از مخدوم اعظم)
    احمد کاسانی؛ ‌
    NUR00000.jpg
    نام کاملاحمد کاسانی؛
    نام‌های دیگرخواجه احمد کاسانی؛
    لقبخواجگی احمد، مخدوم اعظم، دهبیدی؛
    نسبامام علی بن موسى الرضا(ع)؛
    نام پدرجلال‌الدین؛
    محل تولدکاسان؛، ازبکستان؛
    محل زندگیازبکستان؛
    رحلتد ۹۴۹ق؛
    مدفندهبید سمرقند؛
    فرزندانخواجۀ کلان، خواجه زکریا سمرقندی، خواجه عبدالولی سمرقندی، خواجه یادگار دهبیدی، خواجه اولیا و خواجه اسحاق ولی؛
    دیناسلام؛
    مذهب‌ تصوف (طریقۀ بیرامیه)؛
    پیشهاز بزرگان سلسلۀ خواجگان نقشبندیه؛
    اطلاعات علمی
    درجه علمیاز بزرگان سلسلۀ خواجگان نقشبندیه؛
    مشایخشیخ محمدزاهد قاضی؛ ‌
    معاصرینظهیرالدین بابر، ابوالغازی سلطان عبیدالله خان شیبانی؛
    برخی آثار1- سماعیه؛

    اَحْمَدِ کاسانی، فرزند جلال‌الدین (د ۹۴۹ق/ ۱۵۴۲م)، از بزرگان سلسلۀ خواجگان نقشبندیۀ ماوراءالنهر در اواخر سدۀ ۹ و اوایل سدۀ ۱۰ق.


    لقب

    او را خواجگی احمد و مخدوم اعظم نیز لقب داده‌اند و به مناسبت محل دفنش، دهبیدی نیز خوانده شده است.


    زادگاه، نسب

    وی از مردم کاسان بود، شهری در آن سوی رود سیحون ابتدای ترکستان و بعد از شهر چاچ، واقع در درۀ فرغانه که اکنون در جنوب ایالت نمنگان در شرق ازبکستان قرار دارد. نسبش را با ۱۴ واسطه به امام علی بن موسى الرضا(ع) رسانده‌اند.


    ریاست طریقت خواجگان

    وی بعد از آنکه از علوم بهرۀ کافی یافت، به حضور شیخ محمدزاهد قاضی، خلیفۀ خواجه عبیدالله احرار رسید و ۱۲ سال در خدمت او بود و در سایۀ تعالیم و افاضات او به درجات بالای تصوف نایل آمد. سپس در دهبید که در شمال سمرقند در آق دره واقع است، مقیم شد و به دعوت و ارشاد سالکان پرداخت و پیشوایی و ریاست طریقت خواجگان به او سپرده شد. مؤلفان نقشبندیه او را «قطب دوران و غوث زمانِ» خویش خوانده‌اند.

    وی مورد تکریم و احترام سلاطین و امرا نیز بود، چنانکه ظهیرالدین بابر که به نقشبندیه ارادت داشت، برای او هدایایی فرستاد و ابوالغازی سلطان عبیدالله خان شیبانی (د ۹۴۶ق/ ۱۵۳۹م) به او اخلاص و ارادت می‌ورزید. شیخ نیز نسبت به عبیدالله خان توجه و علاقۀ خاص داشت و در بسیاری از رسالات خود او را مدح گفته، چنانکه رسالۀ «چهار کلمه» را با ستایش او شروع کرده است و در «سلسلة الصدیقین» این سلطان را در ردیف مشایخ سلسلۀ خواجگان آورده، و رسالۀ «گل نوروزی» را به مناسبت پیوستن عبیدالله خان به گروه درویشان تألیف کرده است، و از رسالۀ «واقعۀ حقانیۀ» او چنین برمی‌آید که در لشکرکشی عبیدالله ازبک به خراسان جزو ملازمان وی بوده است. او با اینکه خود در رسالۀ «زبدةالسالکین» بنابر حدیث مشهور، بدترین علما را کسی می‌داند که به دیدار سلاطین و امرا رود، مقام سلطانی عبیدالله خان را فرع و تابع سیر و سلوک روحانی او می‌داند، و علاوه بر آنچه گفته شد، غالباً در رسائل خود اشعار و سخنان او را نقل کرده، و برخی از رباعیات عرفانی او را نیز جداگانه در رساله‌ای شرح کرده است.


    مدفن

    چنانکه گذشت، مدفن احمد در دهبید است و فرزند بزرگ او، محمد امین، مشهور به خواجۀ کلان (د ۱۰۰۵ق) نیز در کنار او به خاک سپرده شده است.


    فرزندان

    از اولاد وی علاوه بر خواجۀ کلان، خواجه زکریا سمرقندی، خواجه عبدالولی سمرقندی، خواجه یادگار دهبیدی، خواجه اولیا و خواجه اسحاق ولی را نام برده‌اند، اما شاید بتوان گفت که خواجه اسحاق ولی از بقیه مهم‌تر بوده است. خواجه اسحاق (د ۱۰۰۷ق) در زمان مرگ پدر خردسال بود، لکن بر اثر تربیت شیخ لطف‌الله جستی مراحل سلوک تصوف را پیمود تا خود به ارشاد طالبان مشغول شد و مورد احترام و اعتقاد خاص مردم قرار گرفت.


    اصحاب برجسته و خلفا

    ۴ تن را اصحاب برجسته و خلفای احمد کاسانی خوانده‌اند: شیخ دوست صحاف، شیخ خرد، شیخ لطف‌الله ارجاکتی (یا جستی) و شیخ محمد اسلام جویباری (د ۹۷۱ق)، و ظاهراً شیخ محمد جویباری مهم‌تر از بقیۀ اصحاب شیخ بوده است. ازجمله پیروان او محمد خواجگی امکنگی و سعید سکوبی را نیز نام برده‌اند.


    ذکر خواجگان

    احمد کاسانی طریقۀ خواجگان را جامع تمام طریقه‌ها دانسته، و در بیشتر آثارش، آداب و شرایط این طریقه را شرح و توضیح داده است. در تعلیمات او تکرار «ذکر» اهمیت خاص دارد و بیشتر از همه، ذکر لا اله الاّ الله مورد توجه اوست و رسالۀ ذکر قلبی و تلقین را در بیان انتقال ذکر از پیامبر(ص) به مشایخ نوشته است. او ذکر خواجگان را بر ۳ وقوف دانسته است: ۱. وقوف عددی، یعنی شمرده گفتن ذکر؛ ۲. وقوف زمانی، یعنی حضور در هنگام حبس کردن و برآوردن نفس و مابین دم و بازدم؛ ۳. وقوف قلبی، یعنی در زمان گفتن... الاّ الله دل خود را به خدا مشغول داشتن. رسالۀ «چهار کلمۀ» او شرح و بیان ۴ رکن طریقۀ نقشبندی است: ۱. هوش در دم (که همان وقوف زمانی است)؛ ۲. نظر بر قدم (ضبط توجه و نظر)؛ ۳. سفر در وطن (سیر انفسی و مراقبۀ احوال درونی)؛ ۴. خلوت در انجمن (اشتغال دل به حق در میان جمع).


    آثار

    1-ذکر قلبی و تلقین، در بیان انتقال ذکر از پیامبر(ص) به مشایخ؛

    2-سماعیه، احمد کاسانی در پاسخ به اعتراضات علمای متشرع بر احوال مشایخ در وقت سماع، رساله‌ای به نام «سماعیه» تألیف کرده، و در آن برای سماع دو فایده برشمرده است: اول آنکه ملالت و قبضی که در دل‌ها و احوال سالکان طریق از کثرت معاملات روی می‌دهد، با استماع اصوات طیبه و اشعار مشوقه از ایشان مرتفع می‌شود؛ فایده دوم آنکه حجاب‌هایی که در پی استیلای صفات نفس بر سالک ظاهر می‌شود، مرتفع می‌گردد.

    احمد کاسانی بیش از ۳۰ رساله در تصوف و عرفان به زبان فارسی نوشته است که مجموعه‌هایی از آن در کتابخانه‌های فردوسی و رودکی در شهر دوشنبۀ تاجیکستان، ابوریحان بیرونی در تاشکند، پتنه، گنج بخش و موزۀ ملی در پاکستان و فرهاد معتمد در تهران موجود است.


    شرح احوال و مقامات شیخ

    در شرح احوال و مقامات شیخ احمد، کتاب‌هایی نوشته شده است: انیس الطالبین از قاسم بن محمد صفایی کاتب که نفیسی او را از مریدان کاسانی دانسته است؛ جامع المقامات که نوه‌اش ابوالبقا فرزند خواجه بهاءالدین نوشته است؛ سلسلة الصادقین و انیس العاشقین، از دوست محمدبن نوروز احمد کشی؛ کتاب دیگری نیز از مؤلفی ناشناس با عنوان مقامات حضرت مخدوم اعظم نوشته شده است[۱]. ‌

    پانویس

    1. جلالی‌مقدم، مسعود، ‌ج7، ص80-79

    منابع مقاله

    جلالی‌مقدم، مسعود، دائر‌ه‌المعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائر‌ه‌المعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377.

    وابسته‌ها