مبانی نشانهشناسی
مبانی نشانهشناسی تألیف رولان بارت، با ترجمه صادق رشیدی و فرزانه دوستی، این کتاب یکی از منابع بنیادی در حوزۀ نشانهشناسی است. رولان بارت در این کتاب مفاهیم کلیدی نشانهشناسی را به صورت مبنایی بررسی کرده است.
مبانی نشانهشناسی | |
---|---|
![]() | |
پدیدآوران | بارت، رولان (نویسنده)
رشیدی، صادق (مترجم) دوستی، فرزانه (مترجم) |
ناشر | علمی و فرهنگی |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1397 |
شابک | 1ـ459ـ436ـ600ـ978 |
موضوع | نشانهشناسی,معنی شناسی |
کد کنگره | P ۹۹/ب۲م۲ ۱۳۹۷ |
ساختار
کتاب در چهار بخش تدوین شده است.
گزارش کتاب
واقعیت این است که اگرچه ایدههای سوسور بسیار وسیع بودهاند، اما نشانهشناسی همچنان دانشی نوپاست. دلیلش خیلی ساده است. سوسور که عمدۀ نشانهشناسان در این حوزه به او اقتدا میکنند، فکر میکرد زبانشناسی تنها بخشی از دانش نشانهها را تشکیل میدهد. اما حالا قریب به یقین باید گفت که در زندگی اجتماعی امروز، نظامهای نشانهای دامنهداری وجود دارند که خارج از حیطۀ زبان انساناند. تا اینجا دلمشغولی نشانهشناسی، رمزگانهای نهچندان فایدهمند، مثل رمزگان بزرگراه بوده است. در حال حاضر اگر ما به سمت نظامهایی برویم که دلالت جامعهشناختی آنها خیلی سطحی است، دوباره با زبان مواجه میشویم. درست است که اشیاء، تصاویر و الگوهای رفتاری دلالتمند هستند، و دلالتمندی آنها در سطحی کلان مطرح است، اما هرگز مستقل نبودهاند؛ بلکه هر نظام نشانهشناختی به نوعی با زبان آمیخته است. مثلاً جایی که با محتوای تصویری مواجهیم، معنا با پیام زبانشناختی تصدیق میشود (که معمولا در سینما، تبلیغات، کمیک استریپ، عکاسی مطبوعاتی و ... اتفاق میافتد) و بنابراین، دستکم بخشی از پیام آیکونیک از منظر روابط ساختاری، یا حشو میشود یا در نظام زبانی مستحیل میشود. در مورد مجموعه اشیاء (پوشاک و خوراک) هم تا زمانی میتوان آنها را نظام برشمرد که از ساحت زبان عبور کرده باشند؛ زبانی که دالها را (از میان فهرست نامها) برگزیند و به مدلولها (براساس کارکرد یا علت) نامی عطا کند: به رغم توسعۀ بازنمودهای تصویری، اکنون ما حتی بیش از پیش به یک تمدن وابسته به نوشتار دچاریم. و سرانجام آنکه درک یک نظام تصویری و ابژههایی که مدلولهای مستقل از زبان داشته باشند، هر چه بیشتر ناممکن میشود. برای درک دلالتهای محتوا، ناچار از فردی کردن زبان هستیم: هیچ معنایی که تعین یافته نباشد امکان وجود ندارد و جهان مدلولها چیزی جدا از جهان زبان نیست.
پس در بدو برخورد با محتوای غیرزبانی، نشانهشناسی دیر یا زود در مسیر خود ناچار به یافتن یک زبان (به مفهوم عامه کلمه است) که هم نقش الگو را ایفا کند و هم اجزای سازنده، تقویتی یا مدلول آن را فراهم کند. حتی در این حالت هم، چنین زبانی دقیقاً زبانِ زبانشناس نیست: زبانی ثانویه است که واحدهای آن دیگر واج و تکواج نیستند، بلکه پارههای بزرگتری از گفتماناند که بر اشیاء یا بخشهایی که معنیشان شالودۀ زبان را میسازد و در عین حال مستقل از آن وجود ندارد، دلالت میکنند. بنابراین شاید غایت نشانهشناسی آن است که در علم فرازبانشناسی که مواد تشکیلدهندهاش اسطوره، روایت و نشریاتاند یا از سوی دیگر همۀ چیزهایی که شفاهی، تمدن ما را ساختهاند (در جراید، آگهیها، مصاحبهها، مکالمات یا شاید حتی زباندرونی که قانون تخیل بر آن حکم میراند) ادغام شود. حالا باید با امکان وارونگی ادعای سوسور روبرو شویم: زبانشناسی بخشی از دانش عمومی نشانهها نیست، حتی بخش ممتاز آن هم نیست، بلکه نشانهشناسی است که بخشی از زبانشناسی را تشکیل میدهد. آن بخشی است که واحدهای بزرگ دلالتمند گفتمان را در بر میگیرد.
شکی نیست که نشانهشناسی یک روز باید شخصیت خود را عوض کند، اما قبل از آنکه شکل معینی به خود بگیرد، ابتدا باید از پس آزمون خودش برآید، ممکنها و غیرممکنهای خود را بشناسد و این تنها در صورت کندوکاوی هم نابجاست و هم شتابزده. نابجاست، چون دانش نشانهشناسی در حال حاضر تنها رونوشتی از دانش زبانشناسی است؛ شتابزده است، چون این دانش را باید بیدرنگ، لااقل در پروژهای که با اشیاء غیرزبانی سرو کار دارد، به کار بست.
هدف از «عناصر» ارائه شده در اینجا، استخراج مفاهیم تحلیل از بدنۀ زبانشناسی است؛ مفاهیمی کلی بر بر فرض اولیه، برای شروع پژوهشی نشانهشناختی کفایت میکنند. این عناصر گردآورده قرار نیست در مسیر پژوهش دستنخورده باقی بمانند؛ نشانهشناسی هم ملزم نیست هموره از الگوی زبانشناختی دقیقی پیروی کند. ما فقط مجموع اصطلاحاتی را پیشنهاد و شرح میدهیم، با این امید که فتح بابی (هرچند گذرا) بر مطالعۀ حجم انبوه و ناهمجنس دادههای معنادار باشد. در واقع آنچه ادعای انجامش را داریم دستیابی به اصل دستهبندی پرسشهاست.
در نتیجه عناصر نشانهشناسی تحت چهار عنوان کلی وام گرفته از زبانشناسی ساختگرا دستهبندی میشوند: 1. زبان و گفتار؛ 2. مدلول و دال؛ 3. همنشین و نظام؛ 4. دلالت صریح و دلالت ضمنی.
این کتاب یکی از منابع بنیادی در حوزۀ نشانهشناسی است. رولان بارت در این کتاب مفاهیم کلیدی نشانهشناسی را به صورت مبنایی بررسی کرده است. اگرچه کتاب جزء منابع کلاسیک نشانهشناسی به شمار میرود، همچنان یکی از منابع آموزشی قابل توجه در نشانهشناسی است.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات