مبانی دستور شناختی
مبانی دستور شناختی | |
---|---|
![]() | |
پدیدآوران | لانگاکر، رونالد (نویسنده) میرزابیگی، جهانشاه (مترجم) |
ناشر | آگاه |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1397 |
شابک | 2ـ400ـ416ـ964ـ978 |
کد کنگره | |
مبانی دستور شناختی تألیف رونالد لانگاکر، ترجمه جهانشاه میرزابیگی؛ دستور شناختی یک چارچوب نظری است که ساختار زبان را بهمثابه محصولِ شناخت و برهمکنش اجتماعی توصیف میکند.
ساختار
کتاب از دو بخش و هشت فصل تشکیل شده است.
گزارش کتاب
دستور شناختی یک چارچوب نظری است که ساختار زبان را بهمثابه محصولِ شناخت و برهمکنش اجتماعی توصیف میکند. برای یک جنبش وسیع و در حال رشد به نام زبانشناسی شناختی، که به نوبۀ خود بخشی از یک سنتِ «نقشگرا» است، نقشی مرکزی بازی میکند. ایدۀ اصلی این است که دستور معنیدار است (نه یک نظام صوری مستقل) و فقط در ارتباط با تأثیر مفهومی و نقش ارتباطی خود میتواند به صورت گویایی توصیف شود. وقتی حوالی سه دهه پیش این دیدگاه برای نخستین بار مطرح شد، یک چالش بنیادی در مقابل سنتِ نظریۀ غالب به حساب میآمد. این گفته هنوز تا حدی درست است، اما خود رشته قدری تکامل یافته است، اکنون بسیاری از ایدههای پایه یا به صورتِ وسیع پذیرفته شدهاند یا دستکم ارزش بررسی پیدا کردهاند. امروز زبانشناسی شناختی انباشته از نظریهها، روشها و رویکردهای شناختی ـ نقشی تأثیر خود را به صورت روزافزونی بر دیدگاهی از زبان که توسطِ زبانشناسان، دیگر پژوهشگران و عامۀ مردم پرورانده میشود اعمال میکنند.
این کتاب پاسخی است به نیاز معرفی یک دستور شناختی که به صورت معقولی جامع، روزآمد و دسترسپذیر باشد. این نیاز اولین بار با انتشار «دستورِ شناختی: یک مقدمۀ پایه» (د ش م پ) در سال 2008 مورد توجه قرار گرفت. این کتاب را میتوان د ش م پِ سَبُک (یا کوچولو) در نظر گرفت. یک کار جدید نیست، تا حدی مبتنی است بر نیمۀ اول د ش م پ (بخشهای 1 و 2)، که به خاطر یکدستی فقط با تغییرات اندکی تجدید چاپ شده است. د ش م پ، با هدفِ مخاطب گسترده و پرداختن به موضوعات متنوع، خیلی طولانی است و در مواردی برای خوانندگان بالقوه خیلی فنی است. با این حال، سازمان آن زمینههای مختلف و سطوح علایق مختلف را در خود جا میدهد: بخشهای 1 و2 کمتر مشکلاند و مستقلاً میتوانند ماهیت نظریه و مفاهیم توصیفی پایۀ آن را ارائه بدهند. نتیجه همین کتابی است که در پیشرو دارید: «مبانی دستورِ شناختی (م د ش).
م د ش، که مناسبِ یک نیمسالِ تحصیلی است، مقدمهای کمتر دشوار بر دستور شناختی برای خوانند ارائه میدهد. برای گسترۀ وسیعی از خوانندگان مناسب و دسترسپذیر است و برای زبانشناسان حاوی نظریهای است که در عین اختصار جامع است. برای خوانندگانی که میخواهند چارچوب را در سطح عمیقتری بکاوند، کمبودِ منابع وجود ندارد، که از جمله میتوان به چند تحلیلِ عام موجود اشاره کرد: دو جلد «مبانی دستورِ شناختی» (1987،1991)، «مفهوم، تصویر و نماد» (1990)؛ و «پژوهشهایی در دستورِشناختی» (2009).
همچنین بخشهای 3 و4 د ش م پ نیز موجود است که با به کاربردن آن در گسترۀ وسیعی از پدیدههای دستوری پایه، کفایت توصیفی چارچوب آشکار میشود. فصل 9 «ریشه» را توصیف میکند: نشانههای دستوری در این باره که چگونه هستیهای توصیف شده در زبان به گوینده، شنونده و رویداد گفتار پیوند میخورند. گروههای اسمی از طریق حرفِ تعریفها و اشاریها؛ بندها از طریق زمان و افعال وجهی ارتباط برقرار میکنند. دیگر جنبههای ساختارِ اسمی و وجهی در فصلهای 10 و 11 مطالعه میشوند. در فصل 10 توصیفکنندهها، طبقهبندها، شمار، جنس، صرف، اشتقاق و در فصل 11 توصیف معنایی فاعل و مفعول، نقشِ معنایی آنها در رویدادِ بند، تناوب واک (در ارتباط با انتخاب آنها) و ادغام عناصر بند بهعنوان جزئی از فعل مورد بحث قرار میگیرد. فصل 12 جملههای مرکب را مورد بررسی قرار میدهد: همپایگی و انواع مختلف وابستگی. جالبترین آنها عبارتهایی هستند که مفهومسازهای چندگانه را فرامیخوانند، که هر کدام بخشی از محتوای کلی را از دیدِ خود دریافت میکند. بحث فصل 13 گفتمان است: چگونه به دستور وصل میشود؛ وابستگیِ آن به «بستر مفهومی» مشترک؛ «گونهها»ی گفتمان؛ و تشکیل ساختهای مفهومی پیچیده از طریق گفتمان. سرانجام فصل 14 دو جنبۀ عام شناخت را میکاورد که برای فهم دستور مرکزی هستند. اولی پویایی است: ساختارهای زبان، که در پردازش فعالیت نهفتهاند، نه ایستا هستند و نه لحظهای ـ در طول زمان شکل میگیرند و تجلی زمانی آنها اهمیت مرکزی دارد. دومی خلاصی است: در حالی که شناخت ریشه در برهمکنشهای حسی ـ حرکتی دارد، بخش عمدهای از ذهن ما از این نوع تجربیات فراتر میرود. ظرفیتهایی که به این خلاصی میانجامند نیز به دستور منجر میشوند، که از این رو برای تحلیل مفهومی مهماند.
برای درک کامل دستور شناختی و ارزیابی درستِ آن محتوای این فصلهای «حذفشده» ضروری هستند. در عین حال، این فصلهای حذف شده محتوای این کتاب را پیش فرض میگیرند، که وقتی مستقل چاپ شود راحتتر درک میشود. همانگونه که عنوان کتاب میرساند، مبانی دستور شناختی (م د ش) مبانی را پوشش میدهد. بخش 1 مرور چارچوب است و یک دیدگاه مفهومی از معنی شناختی ارائه میدهد. بخش 2 نشان میدهد که چگونه یک معنی مفهومی توصیفِ نمادی دستور ا امکانپذیر میسازد: دستور، مثلِ واژگان (که با آن یک پیوستار تشکیل میدهد)، مبتنی بر روابط نمادی بین معنی و ساختهای آوایی است و بنابراین ذاتاً با معنی است. این دو بخش علیرغم جداشدن از یک کار بزرگتر، یک مقدمۀ منسجم و خودکفا تشکیل میدهند که یک درک اولیۀ خوب از نظریه، کارایی آن و وحدتی که به آن میرسد به دست میدهد.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات