ما و جهان اساطیری
ما و جهان اساطیری | |
---|---|
![]() | |
پدیدآوران | بهار، مهرداد (مصاحبهشونده)
گلشیری،هوشنگ (مصاحبهکننده) گلشیری، باربد (به کوشش) |
ناشر | نیلوفر |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1397 |
چاپ | سوم |
شابک | 6ـ760ـ448ـ964ـ978 |
موضوع | بهار,، مهرداد,، ۱۳۰۸ - ۱۳۷۳., -- مصاحبهها,آفرینش ,Creation, -- اساطیر, -- Mythology,a01 |
کد کنگره | BL ۳۰۳/۶/ب۹آ۵ ۱۳۹۷ |
ما و جهان اساطیری؛ گفتگوی هوشنگ گلشیری با مهرداد بهار تألیف هوشنگ گلشیری به کوشش باربد گلشیری، «ما كجای تاریخ خودمان هستیم»، این مسئلۀ محوری گفتگوی چندروزه هوشنگ گلشیری با مهرداد بهار است در خانه دكتر ملكمهرداد بهار، یك سال پیش از مرگ بهار و به احتمال زیاد در نیمۀ نخست سال 72.
گزارش کتاب
«ما كجای تاریخ خودمان هستیم»، این مسئلۀ محوری گفتگوی چندروزه هوشنگ گلشیری با مهرداد بهار است در خانه دكتر ملكمهرداد بهار، یك سال پیش از مرگ بهار و به احتمال زیاد در نیمۀ نخست سال 72. از تمام این گفتگوی مفصل درباره اساطیر و تاریخ و دیگر چیزها، تنها نوار آخر آن پیشترها در مجلۀ «زندهرود» چاپ شده است، زمانی كه نه بهار و نه گلشیری نبودند. مابقی گفتگوها بیكموكاست در این كتاب آمده است.
«ما و جهان اساطیری» با زمینۀ كار بهار روی اساطیر ایران و متعلقات و توابع آن و دلیل شیفتگیاش به اسطوره آغاز میشود. «وصلشدنم یك امر آگاهانه بود، نه اینكه زمینههای خیلی وسیع فرهنگی من را بكشاند به این ماجرا» و پیداست كه مقصود از زمینههای وسیع فرهنگی، نسب مهرداد بهار است كه میرسد به شاعر و روشنفكر نامی ایران؛ ملك الشعرای بهار. بعد خواندن شاهنامه از منظر تاریخ تحول جامعه و تاریخ اسطورههای ما و ریشههایش آغاز شده بود به قصد یافتن «ما»یی كه سرتاسر این كتاب گلشیری و بهار از آن حرف میزنند: «ما»ی فرهنگی.
تفاوت اسطوره و حماسه كه گاه در افواه یكی گرفته میشوند، نقطه عزیمت بحث گلشیری و بهار است. اینكه خط فارق اساسی این دو مفهوم، ازلیبودن اسطوره است و مقدس بودن آن و برعكس حماسه در اعصار كهن اتفاق میافتد؛ اما ازلی نیست و تقدسی ندارد و به لحاظ تقدم و تأخر تاریخی هم، اساطیر آغازینترند تا حماسه. كار اساطیر توجیهگری است، درست آنچه بهار بر آن میتازد و نقد خود را بر آن استوار میكند كه «ما تاریخگرا نیستیم و اثرات شومش را در زندگی اجتماعی میبینیم... همینجور تكرار تاریخ میكنیم، چرا؟ چون تاریخ را به یاد نداریم. تجربه تاریخ را حفظ نمیكنیم». افیون این تكرار همین توجیه است و ازلی پنداشتن روایات و اسطورهها. از نظر بهار عنصری كه بر فرهنگ ما فائق آمده، عدم توجه به تاریخ است. تاریخی كه توده مردم و تاریخسازان واقعی در آن باشند و تاریخ وقایع روز را بنویسند نه آنكه گذشته را به شكل حماسه درآورند و تاریخ بنامند. هرچه هست به تعبیر گلشیری حماسه و اساطیر و تاریخ، وسایل شناخت انساناند، شناخت گذشته، ولی بخش عقلگریز فرهنگ بشری یا هستی ما هستند. گلشیری سرآخر فشرده كلام را چنین صورتبندی می كند كه كار مهرداد بر اسطوره و حماسه و تاریخ نقطه مشخصی را نشانه میرود: عقلگریزترین بخش فرهنگی ما. «ما احتیاج داریم به اندكی هم عقل!» و مهمتر از همه این باور كه عقلگریزی ذاتی من ایرانی نیست، سرنوشت من نیست.
این گفتگوی مفصل كه در یازده فصل ترتیب داده شده، تلقی مهرداد بهار به اسطوره و اسطورهباوری را نشان میدهد و از میانههای متن بحث جدیتر شده و گلشیری هم مداخلۀ جدیتر میكند كه باور او به اسطوره و داستان را آشكار میكند. در تمام این جلسات فریدون مختاریان، دوست تاریخدان گلشیری نیز حضور داشته است. به گفتۀ مختاریان این جلسات خصوصی بوده است و بدواً کاری بوده که گلشیری در سر داشته. البته گلشیری میگوید که قرار است اینها را پیاده کند یا بهار میگوید که جملهای را باید بعداً تصحیح کند. پس بالمآل قرار بوده این گفتگو مکتوب به دست خوانندگانشان برسد.
در بخشی از گفتگو بهار دربارۀ اینکه آیا شاهنامه از روی خداینامه شکل گرفته، گفته است: «من معتقد نیستم که فردوسی شاهنامه را از روی خداینامه شکل بخشیده، یعنی به نظر من شاهنامه اصلاً ترجمۀ خداینامه نیست. برای اینکه شخصیت خاندان زال و رستم و اینها با این وسعت و با این اهمیت محوری اصلاً در نوشتههای پهلوی، که باید ملهم بوده باشند، قطعاً در خداینامه وجود ندارد. دیدگاههای شاهنامه نسبت به گشتاسب بهکلی غیر از خداینامهای است. خداینامۀ زردشتی بنا به نوشتههای زردشتی موجود همه از گشتاسب یک شخصیت متعالی شریف مطلق میسازند. در حالی که فردوسی او را به کلی به صورت موجودی حقیر درمیآورد و بسیار نکات کوچک دیگری از این جمله هست که میرساند فردوسی نباید به هیچوجه دنبالهرو خداینامه بوده باشد. به گمان من فردوسی خود دریای عظیم روایات حماسی است که واقعاً هم در خراسان بزرگ بوده، یعنی در افغانستان و ایران بوده. شکلش مال آنجاست». (ص 92)[۱]
پانویس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات