لمعات نوری در شرح افاضات منطقی شیخ اشراق

    از ویکی‌نور
    لمعات نوری در شرح افاضات منطقی شیخ اشراق
    لمعات نوری در شرح افاضات منطقی شیخ اشراق
    پدیدآورانجمال‌زاده، عبدالرضا (نویسنده)
    عنوان‌های دیگرحکمه الاشراق. برگزيده. شرح شرح افاضات منطقي شيخ اشراق
    ناشرنصايح
    مکان نشرايران - قم
    چاپ1
    موضوعاشراقيان

    سهروردی، یحیی بن حبش، 549؟ - 587ق. - نقد و تفسير سهروردی، یحیی بن حبش، 549؟ - 587ق. حکمه الاشراق - برگزيده - نقد و تفسير فلسفه اسلامى - متون قدیمی تا قرن 14

    منطق - متون قدیمی تا قرن 14
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BBR‎‏ ‎‏771‎‏ ‎‏/‎‏ج‎‏8‎‏ل‎‏8
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    لمعات نوری در شرح افاضات منطقی شیخ اشراق، تألیف عبدالرضا جمال‎زاده، ترجمه، شرح و بررسی بخش منطق کتاب «حكمة الإشراق» یحیی بن حبش سهروردی، معروف به شیخ اشراق (متوفی 587ق) است.

    نیمه اول این کتاب، به بررسی زندگانی، آثار و افکار سهروردی اختصاص یافته است.

    ساختار

    کتاب، مشتمل بر مقدمه مؤلف و دو بخش است: در بخش اول با نام زیست‌نامه حکیم سهروردی، منزلت علمی و آثار او مورد بررسی قرار گرفته است. در بخش دوم با عنوان منطق در منظر شیخ اشراق، در ضمن سه مقاله، بخش منطق کتاب «حكمة الإشراق» شرح شده و دیدگاه‌های منطقی او مطرح شده است.

    گزارش محتوا

    نویسنده در مقدمه اثر، سبب نگارش کتاب را این‌گونه توصیف می‌کند: «سالیان متمادی، شخصیت عظیم عرفانی و فلسفی حکیم عارف سهروردی و آثار و سیره علمی و عملی او آتشی بر جانم افکنده بود و عطشی در دل خود احساس می‌کردم و خواهان آشنایی هرچه بیشتر با مکتب الهی او – که آمیزه‌ای از حکمت ذوقی و استدلالی بود - ‎شده بودم و در این عرصه، کتابی که به‌تنهایی روح مرا آرامش دهد و عطش مرا برطرف کند، نیافتم و از طرفی دیدم این حکیم بزرگ و مقتول در راه عقیده، همانند بسیاری از بزرگان دیگر آن‌گونه که سزاوار است معرفی نشده‌اند؛ هرچند خود را شایسته هیچ‎گونه شرح و توصیفی بر مقام شیخ نمی‌دیدم، اما از باب «ما لا يدرك كله لا يترك كله» و با بضاعت مزجات خود به معرفی شیخ بزرگ در دو مجلد پرداختم». او سپس با اشاره به مباحث این دو جلد، انتشار جلد دوم اثرش را به بعد موکول می‌کند: «مجلد اول به زیست‌نامه و کلیات و آراء منطقی شیخ اختصاص دارد و در زمینه منطق به ترجمه و شرح اجمالی منطق از کتاب «حكمة الإشراق» پرداخته‌ام و مجلد دوم را به آراء فلسفی و کلامی او اختصاص داده‌ام، که با عنایت و فضل الهی به‌زودی در معرض دید قرار خواهد گرفت»[۱].

    نویسنده در اولین بخش کتاب، پس از اشاره مختصر به زندگانی شیخ اشراق، زیست‌نامه او را در منظر مریدش مطرح کرده و می‌نویسد: «گرچه شرح حال او در بسیاری از کتب رجال اسلامی و سیره و تراجم و تاریخ فلسفه آمده است، اما حکیم شهرزوری که خود از اعاظم حکما است، مانند مریدی که خود از حالات درونی مراد و استاد خودش خبر دارد، چهره معنوی و صوری او را به قلم آورده و به گفته استاد حسین نصر، شاید بهترین شرح حیات سهروردی همان کتاب شهرزوری باشد و شاید در تاریخ رجال اسلامی بی‌نظیر باشد»؛ لذا شرح حال او را عیناً نقل می‌کند[۲].

    ترجمه متن حکیم شهرزوری، به قلم مقصودعلی تبریزی است و از مجموعه مصنفات شیخ اشراق نقل شده است[۳].

    نویسنده، معتقد است که جایگاه و مقام علمی و عملی سهروردی، اندیشمندان را به ستودن و ارج‎گذاری به او واداشت و سبب قتل او را نیز فراهم آورد[۴].

    وی حکمت اشراق را حکمت مبتنی بر تابش و روشنایی و از کهن‎ترین و ابتدایی‌ترین گونه‌های شناخت آدمی دانسته؛ چراکه از نخستین لحظه‌هایی که آدمی به مرحله تمیز و تشخیص و تفکر گام نهاده، چنین حکمتی نیز در جان و روان او پدید آمده است[۵].

    وجه تسمیه فلسفه اشراق و مآخذ و منابع فلسفه اشراق، از جمله مباحث دیگر کتاب است. منابع فلسفه اشراق، در چهار دسته منطق و فلسفه مشاء، فلسفه یونانی، حکمت ایران باستان یا حکمت مشارقه و آثار صوفیه به‌عنوان مآخذ فلسفه اشراق مورد بررسی قرار گرفته است[۶].

    گرچه سهروری از منابع مختلف بهره برده است، اما هرگز نباید پنداشت که او نوعی مکتب التقاطی تأسیس کرده است. سهروردی خود را کسی می‌داند که آنچه را که «الحكمة اللدنية» و «الحكمة العتيقة» نامیده، از نو حالت وحدتی بخشیده است[۷].

    ضرورت بحث از حکمت اشراق، مطلب دیگری است که به آن پرداخته شده است. مؤلف در پاسخ به این سؤال که چرا باید از فیلسوفی سخن بگوییم که هشت قرن از حیات او می‌گذرد؟ چنین می‌نویسد:

    1. همان ‎گونه که از مباحث این حکمت به‎ دست می‌آید، با آشنایی و مطالعه و مباحثه پیرامون آن، به هر دو حکمت «بحثی و استدلالی» و «ذوقی و کشفی» آشنا خواهیم شد.
    2. این حکمت، موجب صفای باطن و پاکی درون خواهد شد که البته نیل به این هدف در سایه عمل به وصایای شیخ و آنچه در کلام او آمده است، می‌باشد.
    3. وقوع هر حادثه‌ای در هر مقطع و برهه‌ای از روزگار، انسان کنجکاو را به جستجو در زوایای آن فرامی‌خواند و یقیناً تأسیس و رواج حکمت اشراق که در طول پنج قرن یکه‌تاز میدان فلسفی بوده است، این جستجوگری را شکوفا می‌سازد.
    4. برای فهم حکمت متعالیه حکیم عظیم‌الشأن ملاصدرا که آمیزه‌ای از مکاتب مختلف فلسفی، از جمله حکمت اشراق است، فهم این مکتب و حکمت ذوقی و الهی لازم است[۸].

    دانشمندان مختلف، از کتاب‌های سهروردی طبقه‌بندی‌های مختلفی به‌دست داده‌اند. ماسینیون، هانری کربن و سید حسین نصر، از جمله این افراد هستند؛ مثلاً کربن تقسیمی چهارگانه و نصر با اختلاف اندکی پنج دسته و طبقه برای کتاب‌های شیخ اشراق ارائه می‌دهند[۹].

    در انتهای مباحث بخش اول کتاب، آثار سهروردی به‌اجمال مورد بررسی قرار گرفته است. در بخشی از این بررسی‌ها چنین می‌خوانیم: «از مباحث مختلف در این کتاب [تلویحات سهروردی] و کتب دیگر شیخ اشراق چنین به ‎دست می‌آید که شیخ معتقد است طالب حق باید نخست در حکمت بحثی می‌پرداخته و سپس به حکمت ذوقی بپردازد؛ لذا برای شاگردان و پیروان خود ابتدا به تعلیم حکمت بحثی می‌پرداخته و سپس آنها را وارد مباحث اشراقی می‌کرده است»[۱۰].

    در بخش دوم کتاب، منطق در منظر شیخ اشراق مورد بررسی قرار گرفته است. سهروردی مقصود خود را در کتاب «حكمة الإشراق»، در دو قسمت مورد بحث و کنکاش قرار داده است: قسمت اول، در ضوابط فکر است؛ یعنی قواعد و قوانینی که به‌واسطه آن می‌توان فکر صحیح و سالم را از فکر فاسد و ناسالم تمیز داد؛ یعنی پیرامون منطق و کیفیت حل مغالطات و بعضی از قواعد مهمی که در قسمت دوم، یعنی مبحث انوار مورد بررسی قرار می‌گیرد و قسمت منطق در سه مقاله ارائه می‌شود: مقاله اول: معارف و تعریف؛ مقاله دوم: استدلالات و مبادی آنها؛ مقاله سوم: مغالطات و بعضی حکومات بین سخنان اشراقی و مشایی.

    قسمت دوم، در انوار الهیه و آنچه وابسته به آن است..[۱۱].

    شیوه شارح در توضیح این مباحث، همانند شیوه رایج که بخشی از عبارات متن ذکر شده و سپس شرح می‌شود نیست. نویسنده، ترجمه دیدگاه سهروردی را در یک مبحث مطرح و سپس دیدگاه شارحان حکمت اشراق، مانند شهرزوری را نیز مطرح می‌کند.

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب در ابتدای کتاب و فهرست منابع اثر در انتهای آن ذکر شده است.

    توضیح برخی از الفاظ و اصطلاحات کتاب به پاورقی منتقل شده است[۱۲].

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه، ص2-1
    2. ر.ک: متن کتاب، ص10
    3. ر.ک: همان، ص16، پاورقی 2
    4. ر.ک: همان، ص17
    5. ر.ک: همان، ص22
    6. ر.ک: همان، ص26-29
    7. ر.ک: همان، ص29
    8. ر.ک: همان، ص35
    9. ر.ک: همان، ص‎45 و 47
    10. ر.ک: همان، ص59
    11. ر.ک: همان، ص101
    12. ر.ک: همان، ص124، پاورقی 1 و 2

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها