فلسفة التأويل (دراسة فی تأويل القرآن عند محييالدين بن عربي)
فلسفة التأويل (دراسة فی تأویل القرآن عند محییالدین بن عربی) | |
---|---|
پدیدآوران | ابوزید، نصر حامد (نویسنده) |
ناشر | المرکز الثقافي العربي |
مکان نشر | لبنان - بيروت |
سال نشر | 1998م. |
چاپ | چاپ چهارم |
موضوع | ابن عربي، محمد بن علي، 560 - 638ق. - نظريه درباره تاويل
تاويل - جنبههاي مذهبی - اسلام هرمنوتيک |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /الف2ف8 / 91/2 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
فلسفة التأويل (دراسة فی تأويل القرآن عند محييالدين بن عربي)، عنوان اثری است یکجلدی به زبان عربی از نصر حامد ابوزید با موضوع فلسفه و عرفان نظری. ابوزید در این اثر به بیان فلسفه تأویل در نگاه محیالدین عربی پرداخته است. گویا فهم این مطلب، یاریگر فهم بسیاری از مطالب دیگری است که ابن عربی به آن پرداخته است.
ساختار
کتاب یک جلد دارد و حاوی مقدمه، تمهید، محتوای مطالب در 3 باب اصلی میباشد که هرکدام دارای فصلهایی است. منابع کتاب در 4 بخش مجزا بهصورت ذیل ذکر شده است: منابع درجه اول و اصلی، منابع ثانوی و فرعی، منابع ترجمه شده به عربی، منابع لاتین (غیرعربی).[۱]
گزارش محتوا
این بحث، از یک جنبه، امتداد دروسی است که نویسنده پیش از پرداختن به مسأله «قضیه مجاز در قرآن نزد معتزله» به آن پرداخته است و در آنجا نتیجه گرفته که مجاز در دست متکلمان به سلاحی برای رفع توهم تناقض میان آیات قرآن از یکجهت و میان قرآن و ادله عقل از جهت دیگر، تبدیل شده است. این نتیجه، اساسی است که پژوهشگر را به سعی در کشف منطقه دیگری از مناطق فکر دینی، یعنی منطقه تصوف، میکشاند تا در فکر و متن دینی و کُنه طبیعت دین و مناقشه در معضلاتی که به آن دچار میشود، اندیشه کند و شاید این، به دلیل استکمال دو جنبه اصلی در میراث اسلامی نیاز باشد؛ جنبه عقلی (چنانچه معتزله به آن تمسک میکنند) و جنبه ذوقی (نزد صوفیه).[۲]
بر نویسنده است که سعی در کشف از فلسفه تأویل نزد ابن عربی در جوانب متعدد وجودی و معرفتیش نماید؛ زیرا فهم تأویل نص جز از طریق این دو جنبه اصلی، امکان ندارد. ازاینرو این بحث به 3 باب و یک تمهید تقسیم شده است. نویسنده در تمهید به عمق مسأله تأویل بهصورت عام و آنچه ممکن است تأویل در تصحیح بسیاری از مفاهیم و تصورات میراث اسلامی مستقر در اذهان ما برای آن مفید باشد، پرداخته است. وی همچنین در تمهید بحث، به اهمیت ابن عربی بهصورت خاص پرداخته است و علاوه بر آن از طریق نظریه خودش در مفهوم تأویل در صحبتهای پیشین درباره ابن عربی، مناقشه کرده است.[۳]
در باب اول کتاب از تأویل و وجود صحبت میشود. سعی نویسنده در این باب بر تحلیل مراتب مختلف وجود از عالم خیال مطلق به عالم حس و شهادت از طریق مرور در دو عالم امر و خلق است. ازاینرو مباحث این باب در چهار فصل مطرح میگردد؛ فصل اول درباره خیال مطلقی است که وسائط الوهیت و حقیقت حقایق و عماء و حقیقت محمدیه را منتظم میکند. فصل دوم اهتمام به نشان دادن عالم امر دارد؛ همان عالمی که عقل اول و نفس کلی و طبیعت و هباء را انتظام میبخشد. سعی نویسنده در فصل سوم به بیان مرتبه سوم از مراتب وجود یعنی مرتبه عالم خلق است که عرش و کرسی و فلک اطلس و فلک بروج را انتظام میبخشد. و فصل چهارم از عالم ملک و شهادت که عالم کون و استحاله است، بحث میکند.[۴]
بیان مطالب در این باب، صرفاً مجرد یک بیان توصیفی نیست بلکه نویسنده در آن سعی کرده به تحلیل این موارد و مراتب در ارتباط متقابل طبیعی و روحی آن؛ یعنی از دو جنبه ظاهری و باطنیش بپردازد. نویسنده معتقد است کشفیات این تحلیل در حدی است که امید است راهنمای تصورات ابن عربی در بسیاری از مفاهیم و مصطلحاتش در متن قرآنی باشد؛ همان چیزی که بر ارتباط متقابل میان مفسر و نص تأکید دارد.[۵]
بر این اساس باب دوم کتاب باید مختص تأویل و انسان باشد و این امر از طریق تحلیل مراحل سهگانه در تصور ابن عربی درباره ارتباط انسان با وجود، کاوش میشود. مرحله اول درباره ارتباط انسان با عالم است و این همان موضوع فصل اول از این باب را تشکیل میدهد. در این فصل، سعی نویسنده به تحلیل جوانب تشابه و اختلاف میان انسان و عالم از جهت ظاهر است؛ ظاهری که با حقایق هستی متماثل است و وی را در دنیای صغیرش در بر گرفته است. فصل دوم، متوجه بیان جنبه باطن در انسان و مماثلت با حقایق الوهیت است؛ از این حیث که وی بر صورت الهی خلق شده، و در حقیقت و باطنش حقایق کل اسمای الهی _که در ایجاد عالم مورد توجه است- جمع است. نویسنده از طریق این تحلیل در دو جنبه ظاهری و باطنی یا کیهانی و الهی انسان، متعرض فصل سوم در بیان معضل معرفت انسانی میشود و متعرض تأکید ابن عربی بر اینکه معرفت جز با تجاوز از ظاهر انسان _که همان ظاهر هستی است_ در راه وصول به باطن روح الهی وی از خلال رحلت خیالی، حاصل نمیشود. هنگامیکه تجاوز از ظاهر به باطن انسان تکمیل شد، وی میتواند وجود را هرگونه که دوست دارد تأویل کند همانطور که به همانقدر قادر به فهم حقیقت وحی الهی و مراحل متعددش خواهد شد. ازاینرو، فصل چهارم و آخرین فصل از این باب به تحلیل ارتباط میان حقیقت و شریعت از طریق این رحلت تأویلی _که وجود و متن را باهم، انتظام میبخشد_ اختصاص یافته است.[۶]
سومین و آخرین باب کتاب، از 3 فصل تشکیل شده است. فصل اول سعی در تحلیل ارتباط میان قرآن و وجود و تماثل مستویات متن قرآنی با مراتب چهارگانه وجود _که در باب اول کتاب توضیح یافتند_ و تماثلش با مراتب عارفان _که در باب دوم کتاب توضیح یافت_ دارد. این تماثل و مشابهت میان قرآن و وجود نزد ابن عربی بر این اساس استوار است که وجود همان کلمات عینی الهی است و قرآن همان کلمات لفظی الهی است و عارف متحقق، قادر بر فهم کلمات الهی در دو مرتبه وجودی و لفظی آن میباشد. این تصور ما را به این امر رهنمون میشود که به فصل دوم این باب درباره لغت و وجود گام بنهیم. سعی نویسنده در این بخش تحلیل بیان مفهوم لغت نزد ابن عربی در دو جنبه الهی و انسانی آن است با آغاز از مرحله صوتی لغت و پایان در مرتبه ترکیب. نویسنده در تحلیل جنبه دلالی بر تأکید ابن عربی بر ذاتیت ارتباط میان دال و مدلول در لغت در جنبه الهی آن، متمرکز شده است؛ این ارتباط را کسی جز صوفی نمیتواند کشف کند. با اکتشاف این مطلب، قرآن در نور وجودی شاملتری، دیده میشود. فصل سوم و آخرین فصل این باب درباره قضایای تأویل است. نویسنده در این فصل، تنزیه و تشبیه، محکم و متشابه، جبر و اختیار، و ثواب و عقاب را تحلیل کرده است. این موارد، صرفاً نمونههایی هستند که نمیتوان مدعی شد که همه جوانب تطبیقی تأویل قرآن در اندیشه ابن عربی را شامل میشود و نویسنده کتاب معتقد است، هیچ تحقیق و کتابی نمیتواند بهتنهایی به بیان همه این جوانب بپردازد. وی برای اختیار این مطالب بر محوریت این قضایا در فکر دینی _از یکجهت_ و اینکه این قضایا قضایایی هستند که از میانه ابواب بحث و فصول سابق این کتاب آشکار نشدهاند _از جهت دیگر_ تکیه کرده است.[۷]
در نهایت، چیزی که خواننده از این کتاب انتظار دارد این است که این مباحث، فلسفه تأویل نزد ابن عربی را آشکار سازد بدون پرداختن بهتفصیل بیشتر و مسائل پراکنده که وی را از هدف اصلی دور میکند. همچنین نویسنده کتاب امیدوار است که هوشیاری و فهم معضل تأویل و ارتباط متقابل میان مفسر و نص، خواننده را از اندیشههای ایدئولوژیک در تفسیر عام ابن عربی، و فلسفه تأویل بهصورت خاص، دور بدارد.[۸]
وضعیت کتاب
فهرستهای منابع و محتوای مطالب به ترتیب در انتهای اثر ذکر شده است.[۹]
جهت مطالعه بیشتر
جهت مطالعه بیشتر در این موضوع و کتاب میتوان به مقاله نصر حامد ابوزید و فؤاد کامل در نورمگز با عنوان «فلسفة التأویل (دراسة فی تأویل القرآن عند محییالدین بن عربی)» مراجعه کرد[۱۰]
پانویس
منابع مقاله