غريب القرآن للقاضي عياض

    از ویکی‌نور
    غريب القرآن للقاضي عياض
    غريب القرآن للقاضي عياض
    پدیدآورانقاضی عیاض، عیاض بن موسی (نویسنده) ربابعه، محمد مجلي (گردآورنده)
    ناشردار ورد الأردنية للنشر و التوزيع
    مکان نشراردن - عمان
    چاپ1
    شابک978-9957-455-94-1
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    غريب القرآن للقاضي عياض نوشته محمد مجلی ربابعة، کتابی است به زبان عربی و با موضوع علوم قرآنی. نویسنده در این کتاب بر مبنای چهار کتاب از قاضی ابوالفضل عیاض بن موسی یحصبی سبتی مالکی (476-544ق)، برخی مفردات غریب قرآن را به ترتیب الفبا معنی کرده یا درباره آن‌ها شرحی ارائه داده است.

    مطالب این اثر از «إكمال المعلم بفوائد مسلم»، «بغیة الرائد فيما في حديث ام زرع من الفوائد»، «الشفا بتعريف حقوق المصطفی» و «مشارق الأنوار علی صحاح الآثار» که هر چهار کتاب اثر قاضی عیاض هستند جمع آوری شده است.[۱]

    ساختار

    کتاب دارای، مقدمه کوتاهی از نویسنده و محتوای مطالب به ترتیب الفبا است.

    گزارش محتوا

    این اثر از میان نوشته‌های قاضی عیاض انتخاب و جمع‌آوری شده است. محور نویسنده در جمع‌آوری کلمات قاضی عیاض، شرح مفردات قرآن کریم است؛ یعنی هر جا که قاضی، حدیثی از پیامبر(ص) را شرح کرده یا له یا علیه لفظی استشهاد کرده و در آن از الفاظ متناسب با آن مورد از قرآن مجید بهره برده است، یا تفسیر یا شرحی از آن داده و یا تقریبی برای ذهن ایجاد کرده است را در این کتاب گردآوری و ارائه کرده است.[۲]

    محمد مجلی می‌نویسد: خوب است این مجموعه را که مطابق با ترتیب حروف الفبا گرد آمده، غریب القرآن بنامیم. او دلیل چنین نامی را تیمّن به کتابی که قاضی عیاض از مالک نقل می‌کند، ذکر می‌کند.[۳]

    در اینکه منظور از «آل» در «أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ» (غافر: 46) چه کسانی هستند، اختلاف شده است. نویسنده نظرات متفاوت عالمان را به نمایش گذاشته است. برخی گفته‌اند آل او یعنی پیروانش، برخی دیگر معتقد شده‌اند آل او امتش هستند، نظرات دیگری نیز ارائه شده است که آل بیت و خانواده او، اتباعش از طرفداران و قوم‌وخویشش، خود (نفس) او از آن جمله است.[۴]

    او کلمه جبر را که در آیه 23 سوره حشر آمده این‌گونه توضیح میدهد: «الجبار» از اسماء الله تعالی و به معنی مصلح (اصلاح‌کننده) از جوش خوردن استخوان (جبر العظم) است. برخی گفته‌اند جبار به معنی متکبر عظیم‌الشأن و برخی دیگر معتقدند به معنی غلبه بر بندگان است. گفته شده جبار کسی است که فقر بندگانش را جبران کرده و به آنان روزی میدهد که در این صورت جبار به معنی محسن خواهد شد و جَبَرتُ الرَّجل یعنی به او احسان کردم. ابن درید گفته جبر یعنی مِلک.[۵]

    حرم و حرام به فتح راء و حاء در هردو یعنی حرم مکه و جایی که صید در آن حرام است. حرم و حرام به ضم حاء یعنی مواضع حرم و این کلمه جمع حرام است همان‌طور که خدای متعال در آیه 95 سوره مائده فرموده «و انتم حُرُم». در روایت زهیر «... طیبت رسول‌الله لحرمه و لحله» به دو وجه ضم حاء و کسر آن روایت شده... در قراءت عبدالله بن عباس «و حِرم علی قریة اهلکناها» حاء این کلمه به کسره تلفظ می‌شود ولی تفاوت معنایی با صورت مفتوح آن ندارد یعنی حَرام و حِرام به یک معنی هستند؛ و این کلمه در آیه «وَ حَرامٌ عَلي‏ قَرْيَةٍ أَهْلَکْناها أَنَّهُمْ لا يَرْجِعُونَ» (انبیاء: 95) به معنی حق و واجب است.[۶]

    خشع: خشوع و سکون و تذلّل و همچنین خضوع و خوف (ترس) و بستن چشم در نماز. «وَ خَشَعَتِ الْأَصْواتُ لِلرَّحْمنِ» (طه: 108) یعنی خود را کوچک کرد (منخفض شد) و آرام گرفت. فرمایش خدا در «الَّذينَ هُمْ في‏ صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ» (مؤمنون: 2) یعنی کسانی که در نمازشان خاضعند و گفته شده کسانی که در نمازشان ترسان (خائف) هستند. ابن سیرین می‌گوید: حواس مسلمانان در نمازشان به اطراف و اشیای اطرافشان بود تا این آیه نازل شد و آنان چشمشان را در نماز بستند؛ برخی از آنان هم به محل سجده‌شان چشم دوختند. گفته شده خشع له و یخشع هنگامی به کار میرود که شخص خودش را ذلیل کند. ابن سلام می‌گوید: خشوع خوف ثابت در قلب است. لیث می‌گوید: معنی خشوع و خضوع به هم نزدیک است و تفاوتشان در این است که خضوع به وقوع آن حالت [ترس و احترام] در بدن میگویند و خشوع، وقوع آن حالت است در بدن و نگاه و صدا. سفیان درباره کلمه خاشعین در «وَ کانُوا لَنا خاشِعينَ» (انبیاء: 90) گفته خشوع یعنی حزن دائم.[۷] نویسنده در شرح معنی خشی در آیه شریفه «فَخَشينا أَنْ يُرْهِقَهُما طُغْياناً وَ کُفْراً» (کهف: 80) می‌نویسد این از کلام خضر نبی است و خشیت در اینجا در باب خودش است و گفته شده این کلام بخشی از قول خداست و خشینا در اینجا به معنی علمنا است؛ یعنی دانستیم. برخی دیگر گفته‌اند این عبارت، بخشی از کلام خدا و به معنی کرهنا است یعنی دوست نداشتیم.[۸]

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب در انتهای اثر ذکر شده است. نویسنده، کتاب را به بلادی که هنوز نور اسلام به آن‌ها نتابیده است و اهالی و محبان اسلام، اساتیدش، دوستانش، خواهران و برادرانش و تمامی دوستداران و اهالی علم تقدیم کرده است.[۹] ارجاعات نویسنده به کتاب‌های قاضی عیاض در پاورقی انجام شده است.[۱۰]

    پانویس

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب

    وابسته‌ها