عواطف در جامعه و فرهنگ ایرانی

    از ویکی‌نور
    عواطف در جامعه و فرهنگ ایرانی
    عواطف در جامعه و فرهنگ ایرانی
    پدیدآورانذکایی، محمدسعید (گردآورنده)
    ناشرآگاه
    مکان نشرتهران
    سال نشر1398
    شابک0ـ417ـ416ـ964ـ978
    موضوعروانشنا‌سی‌ اجتما‌عی‌ -- ایران‌,هیجا‌ن‌ ها‌ -- جنبه‌ ها‌ی اجتما‌عی‌,هیجا‌ن‌ ها‌ -- جنبه‌ ها‌ی جا‌معه‌ شنا‌ختی‌,قرن‌ ۱۴ق‌ فرهنگ‌ سیا‌سی‌ -- ایران‌ -- تا‌ریخ‌
    کد کنگره
    HM ۱۰۳۳ذ۸ع۹‏

    عواطف در جامعه و فرهنگ ایرانی تألیف جمعی از نویسندگان به کوشش محمدسعید ذکایی، مجموعه مقالات این کتاب تلاشی برای ایجاد حساسیت و بازشناسی تجربی قالب‌بندی و منطق اجتماعی و فرهنگی عاطفه‌ورزی در سویه‌هایی از متن جامعۀ ایران است. فصول تشکیل‌دهندۀ این مجموعه با تحلیل برش‌هایی از ظرفیت‌های اجتماعی، فرهنگی و نهادین عواطف در متن‌های تاریخی و معاصر زندگی روزمرۀ ایرانیان، سازوکار پیوند آنها را با قدرت، ساختار و تعاملات در میدان‌های مختلف زیستی ترسیم می‌کند.

    ساختار

    کتاب در چهارده فصل تدوین شده است.

    گزارش کتاب

    فارغ از ظرفیت‌ها، میدان‌ها و گفتمان‌هایی که دین برای آزادسازی یا مدیریت عواطف فراهم می‌آورد و در اغلب موارد وجهی هنجاری نیز می‌یابد، عواطف در گفتمان‌های عمومی در ایران عموماً با دلالت‌هایی حاشیه‌ای، زائد و گاه منفی همراه است که مناسبت پرداختن به آن را استرس‌های زندگی روزمره، کنترل مازاد آن یا رجعت به آن از سر ضرورت تحمل دشواری‌ها و فشارهای کار و زندگی تشکیل می‌دهد. فضای دانشگاهی در ایران به‌ندرت به تحلیل نظام‌مند عواطف در گسترۀ تاریخی و جغرافیایی فرهنگ ایرانی و شناسایی نقشه‌بندی اجتماعی و فرهنگی آن علاقمند بوده است.

    مجموعه مقالات این کتاب تلاشی برای ایجاد حساسیت و بازشناسی تجربی قالب‌بندی و منطق اجتماعی و فرهنگی عاطفه‌ورزی در سویه‌هایی از متن جامعۀ ایران است. فصول تشکیل‌دهندۀ این مجموعه با تحلیل برش‌هایی از ظرفیت‌های اجتماعی، فرهنگی و نهادین عواطف در متن‌های تاریخی و معاصر زندگی روزمرۀ ایرانیان، سازوکار پیوند آنها را با قدرت، ساختار و تعاملات در میدان‌های مختلف زیستی ترسیم می‌کند. در انتخاب این برش‌ها ملاحظاتی چون تنوع در متن‌ها و میدان‌ها، مقاطع و سطوح تحلیلی و پارادایمی مورد نظر بوده است. از این‌رو، به‌اقتضای ذات بین‌رشته‌ای و درهم تنیدۀ عواطف، نگاه بین‌رشته‌ای در انتخاب مقالات این مجموعه اولویت داشته است.

    دو فصل مقدماتی، که جهت‌گیری نظری بیش‌تری دارد، به معرفی منظر مطالعات فرهنگی و مطالعات انسان‌شناختی حوزۀ عواطف و جهت‌گیری تحلیلی و دستور کارها مطالعاتی آن می‌پردازد. اکراه سنت‌های آکادمیک علوم اجتماعی در ایران از اولویت‌بخشی به مطالعۀ تجربی و حتی نظری عواطف انتظار توجه بیش‌تر به قلمرو‌های موضوعی آن را به حوزۀ مطالعات روان‌شناسی تجربی احاله داده و بدین ترتیب علوم اجتماعی ایران را از فرصت تأمل در عرصۀ مهمی برای تفکر و بازاندیشی در حیات و تحولات خود محروم کرده است. منظر مطالعات فرهنگی و انسان‌شناسی بیش از هر رویکرد دیگری از قابلیت توجه به تنوع متن‌های فرهنگی و ارائۀ تفسیرهای برساخت‌گرایانه و منعطف از عواطف اجتماعی برخوردار است.

    فصل‌های سوم و چهارم نگاهی تحلیلی و تاریخی به ظرفیت‌های عاطفی و عاطفه‌ورزی ایرانیان در تاریخ کلاسیک و معاصر و آثار آن در فهم و زندگی روزمرۀ ما ایرانیان دارد. نگاه چندسطحی فاضلی و فراستخواه در این دو فصل اگر چه در پیوستاری از بیش‌تر خوش‌بینانه تا کم‌تر خوش‌بینانه امتداد می‌یابند، نقش کلیدی عواطف را در توسعه و مدرن‌شدن جامعۀ ایرانی و بالندگی و بازاندیشی آن آشکار می‌کند. کاوش در نقش تعیین‌کنندۀ عواطف در هدایت اندیشه و آرزومندی ایرانیان، با توجه به تاریخ غنی و طولانی این فرهنگ، فرصتی برای گفت‌وگوی فرهنگی و نظریه‌پردازی فراهم می‌آورد.

    فصل‌های پنجم و ششم تلاشی تاریخی برای بازسازی منطق، نقشه‌بندی و تحولات عواطف در جامعۀ ایرانی عرضه می‌کند: وکیلی در فصل پنجم با مدل سیستمی کلان‌نگر خود به رمز‌گشایی از نقشۀ عاطفی ـ تاریخی انسان ایرانی می‌پردازد و نقش فلسفۀ زرتشت را در رمزگذاری عواطف و نظم سیاسی و اخلاقی جامعه آشکار می‌کند. خوانش تاریخی از فضای مفهومی شادی در ایران باستان نیز موضوع مقالۀ امن‌پور است که تلاش می‌کند با تحلیل متون تاریخی، تنوع نظام‌های فرهنگی و اقتصادی را براساس تحولات مفهوم‌سازی‌ها از شادی و اندوه ترسیم کند.

    فصل‌های هفتم و هشتم تحلیل‌هایی تجربی از عواطف در متن امروز جامعۀ ایرانی است. نفیسی با رویکردی مردم‌نگارانه و تفسیری از اهمیت فعالیت‌های داوطلبانه در سازمان‌های مردم‌نهاد برای تغییر الگوی عاطفه و ایجاد عادت‌واره‌های جدید فرهنگی سخن می‌گوید. فعالیت‌های نهادهای داوطلبانه گفتمان جدیدی برای عاطفه مهیا می‌کند و قشربندی و مناسبات گروه‌های اجتماعی را تغییر می‌دهد. به همان‌سان امینی با بهره‌گیری از داده‌های طولی و تحلیل ثانویۀ داده‌های آماری تصویری از پهنه‌بندی توزیع احساس خوشبختی در استان‌های کشور فراهم کرده است. یافته‌های این مقاله تأثیر توسعۀ اقتصادی و فرهنگی را در احساس خوشبختی و نیز تأثیر مستقیم احساس عدالت توزیعی را بر خوشبختی به‌وضوح نشان می‌دهد.

    وجوه بازنمایانۀ عواطف موضوع فصل‌های نهم و دهم کتاب است: کریم‌زاده در سنت نقد ادبی و با اتکا به متون شعر و ادبیات داستانی، سیاست فرهنگی عاطفه را در این متون تحلیل می‌کند و نشان می‌دهد که علی‌رغم حفظ سوژگی‌های متنوع، ساختار احساس ایرانیان پیوندی عمیق‌ با گفتمان قدرت داشته است و به‌طور فزاینده‌ای ساحت عاطفی او رؤیت‌پذیر شده است. تحلیل مدرن این رؤیت‌پذیری را حسینی و رشیدیان در قالب مفهوم پارودی در زیست شبکه‌ای انسان امروز به‌خوبی نشان می‌دهند. پارودی محملی برای مواجهه و مدیریت جدال‌های تاریخی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی انسان ایرانی است. بازی متافیزیکی پارودی فهم جهان و تغییر آن را امکان‌پذیر می‌کند.

    فصل‌های یازدهم و دوازدهم کتاب درک ساختار عاطفی ایرانیان را از دریچۀ گفتمان دینی و حافظۀ تاریخی پیش می‌برد: رحمانی با اتکا به تحلیل نمونه‌ای از متون تأثیرگذار دینی تشیع استدلال می‌کند که شرایط تکوین دشوار مذاهب لاجرم بر پررنج‌شدن الهیات مؤمنان و اهمیت تجربۀ رنج در تعالی‌بخشی آنان تأثیرگذار است. مسیحا والا نیز با تحلیل برش‌هایی از سیاست‌های حافظه در دورۀ پیش و پس از انقلاب، آثار آن را بر کنش‌های جمعی تحلیل کرده است. بازسازی و مناقشه بر سر حافظۀ استعداد تنش و جنبش‌های اعتراضی و تقویت شکاف‌های اجتماعی را پدید می‌آورد.

    فصل سیزدهم کتاب اهمیت عواطف را در فعالیت سیاسی در میدان‌های دانشگاهی بررسی می‌کند. منطق سیاست‌ورزی الزاماً سوژه‌ها را، علاوه بر محاسبات عقلانیف درگیر کنش‌های عاطفی می‌کند: کیا با نشان‌دادن تأثیرپذیری منطق کنش سیاسی در دانشگاه از فضای بیرون از آن، عاطفه‌ورزی و منطق فعالیت‌ سیاسی دانشگاهی را متأثر از جریان گروه‌بندی‌های سیاسی بزرگ‌تر جامعه می‌بیند.

    فصل چهاردهم خوانشی جنسیتی از تجربۀ عشق در فرهنگ ایرانی ارائه می‌کند. نادری براساس تحلیل نشانه‌شناسانه و مضمون روایت فیلم شهرزاد تجربۀ متفاوت عشق‌ورزی قهرمان داستان را، که تداعی توصیف‌های تاریخی از آن در برخی متون داستانی و شعری است، نشان می‌‌دهد. تجربۀ هم‌زمان معشوق‌بودن و عاملیت‌داشتن در آن (روایت‌گری) اگر چه سخت و آزاردهنده است، بر شکوه و زیبایی آن می‌افزاید. [۱]

    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها