عقلاء المجانين و الموسوسين
عقلاء المجانین و الموسوسین | |
---|---|
پدیدآوران | صالح، ابراهیم (محقق) ضراب، حسن بن اسماعیل (نویسنده) |
ناشر | دار البشائر |
مکان نشر | دمشق - سوریه |
سال نشر | 1424 ق یا 2003 م |
چاپ | 1 |
موضوع | ادبیات عربی - قرن 5ق. لطیفههای عربی - قرن 5ق. |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
نوادر الرسائل 20، كتاب عقلاء المجانين و الموسوسين، تأليف ابومحمد، الحسن بن اسماعيل الضّراب (392 - 313)، به زبان عربى و مشتمل بر رواياتى خاص پيرامون افراد عاقل به ظاهر ديوانه است.
كتاب، توسط يكى از شاگردان مؤلف به نام رشاء بن نظيف روايت شده است.
ساختار
كتاب، شامل مقدمه محقق(ابراهيم صالح)، بيست و پنج روايت، سماعات و فهرست عمومى است.
گزارش محتوا
محقق كتاب، در مقدمه خويش، به بيان اين مطالب پرداخته است:
معرفى مؤلف؛
اساتيد وى؛
شاگردان وى؛
مصنفات وى؛
اقوال علما در مورد وى؛
مذهب فقهى وى؛
وفات وى؛
توصيف نسخه موجود؛
پارهاى از ويژگىهاى كتاب؛
ارائه چند صفحه از نسخه خطى كتاب.
كتاب، مشتمل بر روايات خاصى است در مورد افرادى كه در ميان مردم ديوانه خوانده مىشدهاند، ولى رفتارهايى خردمندانه از آنها سر زده و سخنانى حكمتآميز از آنها نقل شده است(كلمه «الموسوسين» كه در عنوان كتاب به كار رفته است، به معناى كسانى است كه خرد آنها آسيب ديده و با خود حرف مىزنند).
افرادى كه در اين كتاب با عنوان «عقلاء المجانين» ياد شدهاند و حكاياتى در مورد آنها بيان شده است و سخنانى حكمتآميز از آنها نقل گرديده است، عبارتند از: عليان مجنون، ابوعلى معتوه، بهلول، وبيص موسوس، حمان موسوس، غورك مجنون، ابن ابى مالك، سعدون مجنون، ابونصر جهنى، ابوالديك، جعيفران موسوس، رجاء مسوحى و...
مضمون نمونهاى از روايات ذكر شده در كتاب:
«يحيى بن ايوب مقابرى گويد: سعدون ديوانه را ديدم كه در ميان گورها مىچرخيد و هر گورى را كه مىديد ويران شده است، آباد مىساخت و خشتى در آن مىنهاد. گفتمش: سعدونى؟ گفت: سعدونم. گفتم: چه مىكنى؟ گفت: كسى كه نمىداند من چه مىكنم، از كردارم مىپرسد، اما كسى كه مىداند چه مىكنم، پرسشش از كردار من چه معنا دارد، سپس گفت: اى يحيى! بيا بنشینیم و بر اين پيكرهاى فرسوده و استخوانهاى پوسيده بگرييم؛ نه، بلكه گريستن بر خودمان، سزاوارتر از گريستن بر اينان است.
كتاب، با همه كوچكى حجمش، مفيد است و اخبارى را در بر دارد كه در مصادر يافت نمىشود. همچنين حكايتى را از يك كتاب ناياب يكى از اساتيدش به نام احمرى و دو خبر را از استاد ديگرش به نام دينورى نقل كرده است كه ظاهرا در كتاب «المجالسة» وى موجود نيست.
وضعيت كتاب
فهرست آيات قرآنى، احاديث شريفه، اسانيد و اَعلام، قبايل و جماعات، اماكن و شهرها، قافيهها و اشعار و موضوعات و مطالب، در آخر كتاب بيان شده است.
در پاورقىها، توضيحات لازم در مورد اعلام، كلمات مشكل و... ذكر شده است.
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.