دهلوی، عبدالعزیز غلام
نام | دهلوی، عبدالعزیز غلام |
---|---|
نامهای دیگر | شاه عبدالعزيز غلام حکيم الدهلوی ابن شاه ولی الله أحمد بن عبدالرحيم الدهلوی |
نام پدر | شاه ولیالله |
متولد | 1159ق |
محل تولد | دهلی |
رحلت | 1239ق |
اساتید | |
برخی آثار | مختصر التحفة الاثنيعشرية |
کد مؤلف | AUTHORCODE24190AUTHORCODE |
عبدالعزیز غلام دهلوی (1159-1239ق)، معروف به «سراجالهند»، از علمای سلفی هند بوده که خصومت و دشمنی آشکاری با شیعه داشت و با نوشتن کتاب «تحفه اثناعشریه» علیه شیعه، به اختلافات شیعه و سنی دامن زد.
ولادت
شاه عبدالعزیز پسر شاه ولیالله فرزند عبدالرحیم عمری دهلوی، از بزرگترین علمای سرشناس عصر خویش بود. مردم روزگار، وی را به «حجةالله» و «سراجالهند» لقب دادهاند. وی به سال 1159ق، چشم به دنیا گشود
تحصیلات
در خردسالی، قرآن کریم را حفظ نمود و علوم متداوله را نزد پدر بزرگوارش فراگرفته و از پانزده سالگی به تدریس پرداخت. وی از سران مجاهدین و صاحب فتوای مشهور جهاد علیه انگلیس در شبه قاره هند بود[۱].
فعالیتها
شاه ولی الله دهلوی که مسلمانان هند وی را بزرگترین اندیشمند مسلمان اهل تسنن هند میدانند، در قرن دوازدهم ظهور کرده و تأثیر شگرفی بر تمام جریانات فکری مسلمانان هند در این سه قرن اخیر گذاشته است. پس از او، فرزندش عبدالعزیز، از جمله افراد مؤثر در حیات فکری مسلمانان هند بشمار میرود. بنا بر نظر بعضی، هیچکس همچون عبدالعزیز بر روشنفکران مسلمان شمال هند در اواخر سده هیجده و اوایل سده نوزدهم میلادی اثر نگذاشته است. او هم چون پدرش با نوشتن کتاب «تحفه اثناعشریه» به اختلافات شیعه و سنی دامن زد. میرحامد حسین، کتاب «عبقات الأنوار» را در رد این کتاب نوشته است. وی بهخاطر اینکه کمپانی هند شرقی در کلیه دعاوی تعاریف خود را جایگزین شریعت نموده بود، هند را سرزمین کفار و دارالحرب اعلام کرد، ولی همکاری با انگلیسیان را به شرط اینکه به گناه کبیره نینجامد جایز دانست[۲].
نظام فکری عبدالعزیز، بیش از پدرش شاه ولیالله به سلفیگری نزدیک بود. همچنین گرایش وی به حدیث و تنزل جایگاه عقل در نگاه او، بیش از پدر بود؛ بهعبارتدیگر، نهضت فکریای که شاه ولیالله بنیان نهاده بود، در زمان او به سمت افراط پیش رفت[۳].
ورود سیاست به سلفیگری شاه عبدالعزیز، از دیگر شاخصههای تفکر اوست. اندیشههای او بهطور مستقیم، به میدان مبارزه با سیکها و انگلیسیها وارد شد. وی با پیش کشیدن دو مفهوم «دارالاسلام» و «دارالحرب» یا «دارالکفر»، هند را به دلیل حضور انگلیسیها از یک طرف و جایگزینی فرهنگ کمپانی هند شرقی به جای تعالیم و آموزههای شریعت از طرف دیگر، با صدور فتوایی، «دارالحرب» نامید و وظیفه هر مسلمانی در این اوضاع را جهاد یا هجرت اعلام کرد[۴].
وی بههمراه یکی از همفکران خود، به نام سید احمد باریلی، سازمانی تشکیل داد که «جنبش مجاهدین» نامیده شد. این نهضت مسلحانه، که در سالهای 1824 تا 1831 به اوج فعالیتهای خود رسید، سیکها را که در آن زمان مناطقی از سرزمینهای مسلماننشین را تصرف کرده بودند، به عقب راند و در نهایت، پیشاور را فتح کرد. البته سیکها با حمایت انگلیس، دوباره این شهر را تصرف کردند و در همین اوضاع، تعداد کثیری از رهبران جنبش مجاهدین از جمله سید احمد باریلی کشته شدند[۵].
از دیگر شاخصههای سلفیگری شاه عبدالعزیز دهلوی، خصومت و دشمنی او با شیعیان و انزجار او از آنها است که از این جهت، گوی سبقت را از پدر خویش ربوده بود؛ بهطوری که در آثار خود، بهدور از مباحثه و مجادلههای علمی، شیعه را آماج تهمت و افترا و ناسزاگویی قرار میداد. در کتاب «تحفه اثناعشریه» که مهمترین اثر اوست، با ادبیاتی قبیح و بهدور از ساحت تحلیل علمی، اعتقادات شیعیان را به گمان خود، نقد کرده است. البته در رد مطالب این کتاب، پاسخهایی از طرف متفکران و عالمان شیعه مطرح شده است که کتاب «عبقات الأنوار»، نوشته میرحامد حسین هندی، از جمله آنهاست[۶].
وفات
او در سال 1239ق، در 80 سالگی درگذشت و کنار قبر والدش در دهلی به خاک سپرده شد[۷].
پانویس
منابع مقاله
- بینام، «معرفی برخی بزرگان و علمای طراز اول درالعلوم دیوبند»، برگرفته از سایت دبیرخانه کنگره جهانی مقابله با جریانهای افارسی و تکفیری، دوشنبه 25 تیرماه 1397
- بینام، «دیوبندیه، بریلویه و رابطه آنها با وهابیت»، برگرفته از سایت «پرسمان وهابیت»، دوشنبه 25 تیرماه 1397،
- میرزا ابوالحسنی، امیرحسین؛ عابدی، احمد، «جریانشناسی سلفیگری هندی و تطبیق مبانی آن با سلفیگری وهابی»، پژوهشنامه مذاهب اسلامی، سال دوم، شماره چهارم، پاییز و زمستان 1394 (ص99 تا 120)،