ضیاء الشهاب
ضیاء الشهاب | |
---|---|
پدیدآوران | شارح ناشناخته (نويسنده)
قضاعی، محمد بن سلامه (نويسنده) جهانبخش، جویا (مصحح) عاطفی، حسن (مصحح) بهنیا، عباس (مصحح) |
عنوانهای دیگر | شرح فارسی شهاب الأخبار قاضی قضاعی (درگذشته 454ھ. ق) ** شهاب الأخبار في الحکم و الأمثال و الآداب. شرح |
ناشر | مرکز پژوهشی ميراث مکتوب |
مکان نشر | ایران - تهران |
سال نشر | 1394ش |
چاپ | 1 |
موضوع | محمد(ص)، پیامبر اسلام، 53 قبل از هجرت - 11ق. - کلمات قصار - احادیث اهل سنت - قرن 5ق. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /ق6 ش904226 142/5 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ضياء الشهاب و جلاء الكتاب، شرح فارسی «شهاب الأخبار» قاضی قضاعی (متوفی 454ق) از شارحی ناشناخته، احتمالا از سده هفتم هجری است که با تصحیح و تحقیق جویا جهانبخش، حسن عاطفی و عباس بهنیا، منتشر شده است.
نام و نشان نویسنده این شرح، بر ما پوشیده است. تاریخ تألیفش را نیز بهدرستی و روشنی نمیدانیم؛ هرچند آن را از حوالی سده هفتم هجری گمان میبریم[۱].
شارح احتمالا حنفی بوده و به تصریح خوش در شرح کتاب، به کیش ابوحنیفه نظر داشته است[۲]. هرچند وی به مذهب کلامی خود تصریحی نکرده است، اما از فضای حاکم بر کتاب، بارها بوی اشعریگری را میتوان استشمام کرد؛ حتی نابجا[۳].
نثر کتاب، برسرهم، روان و ساده و کمپیرایه است؛ بهندرت گرد تمهیدات آرایهگرانه – آنهم غالبا آرایهگریهای رقیق و کمنمود - میگردد؛ نمونه را: «بیترس خدا اعمال هبا شوند و کردار بر باد هوا کنند» و «حثه میکند بر ترک فضول دنیا و میفرماید به زاد سرای عقبی و ترغیب مینماید به یافتن کام و مراد از ملک اعلا»[۴].
زبان و بیان خطبه کتاب، بیگفتگو، زبان ترجمهای تقریبا تحتاللفظی از متنی عربی است[۵].
برخی از ویژگیها و خصایص نثری، اسالیب دستوری و کاربردها و لغات کتاب، به شرح زیر میباشد:
- استعمال فعل مضارع ساده که معنای امر میدهد: «حکما گفتهاند که: اگر دروغ دست بنمیداری از بهر تأثم، دست بداری از بهر تکرم»؛
- «مرده شده بود»، بهجای «مرده بود»: «و در خبر است که زنی در روزگار سید - عليهالسلام - خرقهای به صدقت بداد. چون مرده شده بود، در خواب دیدند زن را و ازو پرسیدند که چون دیدی خود را در حسابگاه»؛
- باء تأکید بر سر صیغههای گوناگون فعل و مصدر: «يأكل: بمیخورد»، «يذهب: بمیشود»، «تدع: بمیگذارد» و...؛
- تأکید اسم یا ضمیر منفصل با ضمیر متصل مکررگونه: «چون شیردهنده وی ستری و عفتی نبودش»؛
- مطابقت یا عدم مطابقت فعل با فاعل یا مسندالیه در جمع یا مفرد بودن: «خدا را – عزوعلا - رحمتها باشند که میرساند به آن را بدانک خواهد ز بندگان خود»؛
- مفرد آوردن فعل برای مردم: «در حال پادشاهی احسان کنید، شما [را] دست بود و مردم محتاج بود»[۶].
پانویس
منابع مقاله
مقدمه کتاب.