مبارکفوری، صفی‌الرحمان

    از ویکی‌نور
    (تغییرمسیر از صفی الرحمن مبارکفوری)
    مبارکفوری، صفی الرحمان
    نام مبارکفوری، صفی الرحمان
    نام‌های دیگر
    نام پدر عبدالله
    متولد ششم ژوئن 1943م
    محل تولد حسین‌آباد (از ایالت اوتراپرادش) هند
    رحلت دهم ذی القعده 1427ق مطابق با 1 دسامبر 2006م
    اساتید
    برخی آثار الرحیق المختوم

    باده ناب/ ترجمه

    السیرة النبویة: اعدها من الرحیق المختوم للمبارکفوری

    کد مؤلف AUTHORCODE01469AUTHORCODE

    صفى‌الرحمن بن عبدالله مبارکفورى (1946-2006م)، یکی از علمای بزرگ شبه قاره هند، معروفترین اثر ایشان الرحیق المختوم

    ولادت

    در ششم ژوئن 1943م، در دهکده‌اى از توابع مبارک‌پور که در حال حاضر حسین‌آباد (از ایالت اوتراپرادش) نام دارد، به دنیا آمد.

    تحصیلات

    در کودکى بخشى از قرآن کریم را نزد پدربزرگ و عموهایش آموخت، سپس در سال 1948م، به مدرسه «دارالتعلیم» در مبارک‌پور پیوست و در آنجا شش سال تحصیلى را گذرانید و دوره ابتدائى را به پایان رسانید و برخى از کتاب‌هاى فارسى را نیز آموخت. در ژوئن 1954 به مدرسه «احیاء العلوم» در مبارک‌پور انتقال یافت و به آموختن زبان عربى و صرف و نحو و قواعد آن پرداخت و نیز بعضى فنون دیگر را فراگرفت و پس از دو سال، به مدرسه دیگرى که یکى از مهم‌ترین دانشکده‌هاى شریعت در این منطقه به حساب مى‌آمد، منتقل شد؛ مدرسه «فیض عام»، در شهر مئو، در سى و پنج کیلومترى شهر مبارک‌پور. وى در ماه مه 1956م به این مدرسه پیوست و پنج سال در آنجا به فراگیرى زبان عربى و قواعد آن و علوم شرعى؛ یعنى تفسیر و حدیث و فقه و اصول و غیره پرداخت و در ماه ژانویه 1961 از آن دانشکده فارغ‌التحصیل شد و گواهى‌نامه فارغ‌التحصیلى آن را که معادل فوق لیسانس در شریعت و علوم است و اجازه تدریس و فتوا را نیز شامل است، دریافت کرد و در تمامى امتحانات، نمرات عالى و رتبه اول در کل دانشکده را به دست آورد.

    هم‌زمان براى شرکت در امتحانات کمیسیون دولتى تحت نظارت فرماندارى اوتراپرادش (هند) که به «هیئت امتحانات علوم شرقى در الله‌آباد» معروف است، آماده شد و در فوریه 1959 در امتحان «مولوى» شرکت کرد و در فوریه 1960 در امتحان «عالم» شرکت کرد و در هر دو امتحان با نمره «بسیار خوب» موفق شد. روال کار هیئت مزبور چنین بود که به هیچ‌کس نمره عالى نمى‌دادند، مگر آنکه با چنان رتبه‌اى در میان اقرانش مشهور بوده باشد. این هر دو گواهى‌نامه را نیز از هیئت ممتحنه دریافت کرد.

    با گذشت فاصله زمانى بس طولانى در سال جارى نیز، در امتحان دیگرى، از همان امتحاناتى که هیئت مذکور، نظر به اوضاع و احوال فعلى مدرّسان برگزار مى‌کند، در امتحان تصدیق مدرّسى در ادبیات عربى در فوریه سال 1976م شرکت کرد و با نمره «بسیار خوب» موفّق شد.

    ایشان از دانشکده فیض عام که فارغ‌التحصیل شد، به تدریس و خطابه اشتغال پیدا کرد و به ایراد کنفرانس در مجامع مسلمانان در استان الله‌آباد و ناکپور پرداخت. دو سال بعد در ماه مارس 1963 ریاست مدرسه فیض عام، او را براى تدریس در آنجا دعوت کرد. در آن دانشکده بیش از دو سال سپرى نکرد و اوضاع و احوال، وى را ناگزیر از قطع همکارى گردانید. مدّت یک سال نیز - به‌طور قراردادى - در دانشگاه رشاد، در اعظم‌کده تدریس کرد و پس از آن به مدرسه دارالحدیث در شهر مئو، در ماه فوریه 1966 دعوت شد و سه سال در آنجا به تدریس مشغول بود و امور آموزشى و داخلى مدرسه را نیز به نیابت از رئیس مدرّسان اداره مى‌کرد، تا آنکه در میان اعضاى هیئت اجرایى مدرسه اختلافاتى رخ داد که نزدیک بود به تعطیلى مدرسه منجر گردد و ایشان براى دورى گزیدن از چنان اختلافاتى، از تدریس در آن مدرسه استعفا کرد.

    در ژانویه 1969م، در شهر سیونى اقامت گزید. در دانشکده فیض العلوم به تدریس اشتغال ورزید و اداره تمامى امور داخلى و خارجى دانشکده را به نیابت از ریاست کلّ دانشکده بر عهده داشت و بر کار مدرّسان نیز نظارت مى‌کرد. هم‌زمان در مسجد جامع سیونى خطابه ایراد مى‌کرد و در اطراف و اکناف و حومه آن شهر در مجامع مسلمین کنفرانس مى‌داد و آنان را به اسلام آوردن از سر نو، دعوت مى‌کرد. در آنجا، با شخصیت‌هاى بزرگ اسلامى و دانشمندان طراز اول که در جمیع نواحى هندوستان دست‌اندرکار تبلیغ اسلام بودند، ملاقات کرد و از رهنمودهاى سازنده و تجارب ارزنده ایشان بهره جست.

    در آنجا کمیته‌هایى تشکیل داد که اوضاع و احوال و امور مسلمین را تحت نظر مى‌گرفت و راه‌هاى پیشرفت و پیشتازى را به آنان مى‌نمود و در تمامى جوانب زندگى دینى و فکرى و فرهنگى و بازرگانى، تأثیر بسزایى داشت و در ایجاد وحدت کلمه میان مسلمانان جهان، ید بیضائى از خود نشان داد و آنان را از شرّ بدعت‌ها و خرافات نگاه داشت و در جهت پایبندى به دین تشویق کرد.

    چهار سال تحصیلى تمام را در آنجا به سر برد. زمانى که در اواخر سال 1972م، به زادگاه خویش بازگشت، هیئت‌رئیسه مدرسه دارالتعلیم در مبارکپور، اصرار ورزیدند بر اینکه تدریس در آن مدرسه و اداره امور آموزشى آن را به عهده بگیرد و ایشان پذیرفتند. ایشان، در مسئولیت جدید، در ارتباط با مدرسه‌اى که روزگارى نخستین آموزشگاه محل تحصیل وى بود، به انجام وظیفه مشغول شد، امّا همین‌که دو سال تحصیلى را در آن مدرسه به پایان رساند، ریاست دانشگاه سَلَفى بنارس، از ریاست مدرسه دارالتعلیم درخواست کرد که با انتقال ایشان به جامعه سَلَفیه موافقت به عمل آورد. ریاست دانشگاه سَلَفى بنارس نیز پیشنهاد و درخواست مزبور را پذیرفت و ایشان در ماه اکتبر 1974، به دانشگاه سَلَفى بنارس انتقال یافت.

    وفات

    او در روز دهم ذی القعده 1427ق مطابق با 1 دسامبر 2006م، در زادگاه خود (مبارک‌پور اعظم کر) - در هند، پس از یک بیماری شدید درگذشت.

    آثار

    1. شرح ازهار العرب؛
    2. ترجمه رساله «المصابیح فى مسئلة التراویح»؛
    3. ترجمه «الکلم الطیب»؛
    4. ترجمه «الاربعین النَّوَویه» با شرح و توضیح؛
    5. بشارت‌هاى ظهور محمّد در کتاب‌هاى یهود و نصارى؛
    6. شرح حال شیخ‌الاسلام محمّدبن عبدالوهاب تمیمى نجدى؛
    7. حاشیه‌اى متوسط بر بلوغ المرام ابن حجر عسقلانى؛
    8. قادیانیه و قهرمان اسلام شیخ ثناء الله امرتسرى؛
    9. الرحیق المختوم.

    وابسته‌ها