شوشتری، تقیالدین محمد
تَقیُّالدّینِ محمد شوشْتَری (زنده در 1035ق/1626م)، ادیب، مترجم و شاعر ایرانی در دربار اکبرشاه(حک 963-1014ق/ 1556-1605م) و فرزند او، جهانگیر(1014-1037ق/1605-1628م).
زندگینامه وی
تقیالدین در ارجان به دنیا آمد. نام وی در منابع گوناگون، به صورتهای مختلف ضبط شده است. از جمله: مل اتقیالدین شستری، تقی شوشتری، تقیای شوشتری، تقیا مورخ خانی شوشتری و غیوری شوشتری. «غیوری» تخلص شعری اوست.
تحصیلات وی
تقیالدین از ارجان، راهی شیراز شد. این مهاجرت، محتملاً در دورۀ جوانی او صورت گرفته است. وی در این شهر، از محضر میرزاجان شیرازی(د 994ق) و تقیالدین محمد مشهور به «نسّابه»(د 1016ق)، بهرهها اندوخت، به مباحثه و مناظرۀ علمی مشغول شد و سرانجام، به مقام «مولویت» رسید. اوحدی تصریح میکند که او را در 996ق/1588م، در شیراز دیده است. تقیالدین شوشتری در زمان اکبرشاه، از شیراز راهی هند شد.
آثار وی
نخست به دستگاه عبدالرحیمخان خانان(د 1032ق/1623م) پیوست و تحت حمایت او، دو اثرِ آداب العرب و الفرس از ابوعلی مسکویه و سراج الملوک از ابوبکر طرطوسی را از عربی به فارسی ترجمه کرد. سپس به دربار اکبرشاه راه یافت. به گفتۀ بدائونی، وی در 1004ق، در دربار اکبرشاه مشغول به نثر درآوردن شاهنامه بوده است. اما ظاهراً موفق به اتمام آن نشد، ولی بدائونی بر آن است که تقیالدین شوشتری در منثور ساختن شاهنامه «قماش را به پلاس و ریسمان را به پنبه» مبدل کرده است؛ هرچند نظر بدائونی میتواند ریشه در حسادت او نسبت به نزدیکان اکبرشاه داشته باشد.
تقیالدین شوشتری سپس به دربار جهانگیر راه یافت. این موضوع میتواند پس از مرگ اکبر(1014ق) صورت گرفته باشد. او در دربار جهانگیر با کسانی مانند شکیبی اصفهانی(د 1023ق/ 1614م) که احتمالاً با او در محضر تقیالدین محمد نسّابه، در شیراز همدرس بود، همنشین و همبحث شد. او کتاب جاویدان خرد را که در سدههای پیشین، توسط ابوعلی مسکویه از پهلوی به عربی ترجمه شده بود؛ به فارسی برگرداند و سپس آن را به جهانگیر اهدا کرد.
بسیاری از تذکرهنویسان به مراتب علمی تقیالدین شوشتری و حافظۀ قوی او اشاره کردهاند. او طبع شعر داشت، ولی تنها یک قصیدۀ 35 بیتی در مدح خان خانان، و سرودههایی پراکنده از وی باقی مانده است. وی افزون بر ترجمۀ کتابهای آداب العرب و الفرس، سراج الملوک، جاویدان خرد و شاهنامۀ منثور فردوسی که آقابزرگ آن را «نثر شاهنامه» مینامد، دو اثر دیگر به نامهای شرح رباعیات جهانگیر و رسالهای در علم هیئت نیز تألیف کرده است. از این میان، تنها ترجمۀ جاویدان خرد در دست است.
تقیالدین شوشتری در ترجمۀ جاویدان خرد، بیش از یک نسخه در دست داشته است. او در کار ترجمه کوشیده است تا ضمن رعایت امانت، در برگردان عبارات عربی، دقتنظر، سادگی و فصاحت را نیز لحاظ کند. وی دقتنظر را گاه از حد معمول در گذرانیده، و به تفسیر کلمه و یا جملهای عربی در چند سطر و یا چند صفحه مبادرت ورزیده و یا کلمهای را در چند وجه ترجمه کرده است؛ با اینهمه، در ترجمۀ ضربالمثلهای عربی توفیق چندانی نیافته، و گاهی دچار «عدم رعایت ترتیب منطقی جملههای فارسی» شده است، چنانکه فهم ضربالمثلهای عربی از ترجمۀ فارسی آنها آسانتر مینماید.
از ترجمۀ جاویدان خرد، دستنویسهای چندی باقی مانده است. این اثر در 1355ش در تهران به چاپ رسید.
مناصب وی
تقیالدین در دربار جهانگیر به مناصب جدیدی دست یافت. از جمله: در 1016ق/1607م، لقب «مورخ خانی» را از پادشاه دریافت کرد و سرانجام صدارت جهانگیر را برعهده گرفت. عبدالباقی نهاوندی وی را در 1024ق در منصب صدارت دیده است.
هرچند برخی از رفتارهای نسنجیدۀ تقیالدین، موقعیت او را به طور مکرر، متزلزل میساخت، با این همه، تا پایان عمر در دربار جهانگیر به سر برد.
وفات وی
اوحدی مرگ او را در 1025ق/1616م میداند، ولی با توجه به اینکه ترجمۀ جاویدان خرد در میانۀ سالهای 1031 تا 1035ق صورت گرفته است میتوان نتیجه گرفت که در این سالها زنده بوده است.
مقبره وی
به هر تقدیر تقیالدین شوشتری در اجمیر درگذشت و در مقبرۀ معینالدین چشتی به خاک سپرده شد[۱]
پانویس
- ↑ علی میرانصاری، ج 16، ص65-66
منابع مقاله
میرانصاری، علی، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، سال چاپ 1378