شفاء العليل في مسائل القضاء و القدر و الحكمة و التعليل
شفاء العلیل في مسائل القضاء و القدر و الحکمة و التعلیل | |
---|---|
پدیدآوران | زغلی، محمد ابراهیم (محقق)
حرستانی، عصام فارس (مصحح) ابن قیم جوزیه، محمد بن ابیبکر (نویسنده) |
عنوانهای دیگر | شفاء العلیل |
ناشر | دار الجيل |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 1417 ق یا 1997 م |
چاپ | 1 |
موضوع | قضا و قدر |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 219/5 /الف2ش7 1375 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
شفاء العليل في مسائل القضاء و القدر و الحكمة و التعليل، اثر ابن قیم جوزیه، تحقیق محمد ابراهیم زغلی و تصحیح عصام فارس حرستانی، کتابی است در موضوع جبر و قدر به زبان عربى براى اثبات اعتقاد اهل حديث در موضوع جبر و تفويض در قرن هفتم هجرى نوشته شده است.
گزارش محتوا
ابن قيّم جوزيه از علماء اهل سنت در قرن هفتم است.او از شاگردان ابن تيميه و از اساتين سلفىگرى محسوب مىشود.با توجه به اينكه بزرگترين مشخصۀ ابن جوزيّه ترويج عقايد و آراء ابن تيميه بوده است و ابن تيميه نيز على الظاهر اشعرى نبوده و از اهل حديث مىباشد ابن قيّم نيز به تبع او به همين مسلك بوده است و به زعم خود در سدد نقد نظريات مفوضّه بوده است و تأليف كتاب شفاء العليل را نيز در همين راستا مىتوان ارزيابى نمود.
وى در اين كتاب دلائل اشاعره را براى قول به جبر آورده و مورد بررسى قرار مىدهد.براى نمونه در قضيهاى كه از احتجاج آدم ابوالبشر(ع) و موسى(ع) به نقل از پيغمبر اكرم صلىاللهعليهوآله آمده است اشاره مىكند.او اوّل متن حديث را از صحيح مسلم و صحيح بخارى به نقل از ابوهريره مىآورد كه معنى حديث به اين صورت است. پيغمبر اكرم صلىاللهعليهوآله مىفرمايد:موسى و آدم احتجاج كردند و موسى به آدم گفت: تو پدر ما هستى ولى ما را از بهشت به خاطر خطائى كه مرتكب شدى بيرون كردى.آدم در جواب مىگويد: تو موسى هستى كه خداوند تو را به كلامش برگزيده و تورات را برایت به دست خود نوشته است، آيا تو مرا در مورد امرى كه خداوند چهل سال قبل از خلقت من مقدر كرده بود ملامت مىكنى؟
ابن قيّم سپس چند روايت گوناگون از اين حديث را مىآورد و مىگويد عدهاى از معتزله اين حديث را نفهميده و آنرا رد كردهاند مثل ابوعلى جبائى و من تبعينش كه مىگويند اين حديث اگر صحيح باشد، نبوت انبياء باطل مىشود و اگر قدر حجتى باشد براى گناهكاران امر و نهى الهى باطل خواهد بود و ملامتى براى اهل معصيت نخواهد بود.
ابن جوزيّه اين را علامتى بر جهالت معتزله نسبت به خدا و پيغمبر(ص) مىداند و مىگويد در حاليكه اين حديث صحيح و متفق عليه است.وى در ادامه دارد؛كم نبودهاند ديگرانى كه روايات مهم ما را زير سؤال بردهاند مثلاًاهل كلام كه رواياتى را كه با اعتقادات باطلشان مخالف بوده را رد كردهاند مثل رد احاديث رؤيت، احاديث نزول خدا به آسمان و به زمين و احاديث تكلم خدا و...يا مثل رافضىها كه احاديث فضائل خلفاء راشدين و ديگر صحابه را رد مىكنند.
ابن جوزيّه اينجا بطور كامل تبعيت بىچونوچراى خود را از احاديث نشان مىدهد و مثالهاى گوناگونى را در اين مورد ذكر مىكند وى منكرين قدر را به سختى توبيخ مىكند در مورد مرحوم بوعلى سينا(ره) دارد.
قال شيخ الملحدين ابن سينا فى اشاراته:العارف لا ينكر منكرا لاستبصاره بسرّ اللّه قضائى فى القدر.
همانطور كه اشاره شد اينها نمىخواهند به راحتى اعتراف به جبر بكنند ولى در واقع به همان نتيجۀ اشاعره در مورد قول به جبر رسيدهاند.
ابن قيّم الجوزيّه در جايى قول به كسب را كه اشاعره آنرا براى رهايى از بىتأثير شدن امر و نهىالهى در اثر خلق افعال توسط خداوند برگزيدهاند را ردّ مىكند و مىگويد قول به كسب لفظ لا معنا له يعنى چطور مىشود بگوئيم خالق افعال خداوند است و كسب آن بدست انسان.ولى با قدرى تعمق در افكار و انديشههاى اين افراد مىتوان پى برد كه حرف خود اينان نيز چيزى شبيه همان كسب اشاعره است يعنى انسان فقط واسطه اجراى افعال خلق شدۀ خداوند است.
ابن الجوزيه در اين كتاب براى اثبات آراء خود به دلائلى چون معلوم بودن سعادت و شقاوت هركس نزد خداوند، تقدير امور در شب قدر و...استناد كرده است.همچنين از آياتى چون«انا كل شىء خلقناه بقدر»يا آيۀ«ان الذين سبقت لهم من الحسنى»و امثالهم كمك مىگيرد، براى مثال در ذيل آيۀ اول روايتى را از رسول مكرّم اسلام صلىاللهعليهوآله نقل مىكند بدين مضمون كه:اذا كان يوم القيامة نادى مناد اين خصماء اللّه و هم القدريّة.سپس از دارقطنى نقل مىكند كه حبيب بن عمرو الانصارى كه از رجال اين حديث است مجهول مىباشد فلذا حديث مضطرب الاسناد است بعد مىگويد مخاصمهكنندگان در قدر دو نوعاند:1-كسانى كه امر و نهى الهى را به خاطر اعتقاد به قدر باطل مىدانند كه اينها مانند كسانىاند كه گفتند لو شاء اللّه ما اشركنا و لا آباؤنا.
2-كسانى كه منكر قضا و قدر الهىاند.سپس از عوف نقل مىكند كه من كذب بالقدر فقد كذب بالاسلام و از احمد نيز نقل مىكند كه القدر قدرة اللّه.
كتاب شفاء العليل فى مسائل القضاء و القدر و الحكمة و التعليل داراى استدلالات زيادى از اين دست مىباشد.
نسخۀ حاضر
نسخۀ حاضر را انتشارات دار الجيل بيروت در سال 1417 ه براى اولين بارچاپ كرده است.
كتاب در يك جلد و در قطع وزيرى مىباشد كه تعليقه، تحقيق و فهرستبندى آن را عصام فارس الحرستانى و اخراج احاديث را محمد ابراهيم الزغلى انجام دادهاند.
كتاب داراى دو فهرست اطراف احاديث و آثار و فهرست محتويات مىباشد.