شرح الاسماء الحسنی
شرح الاسماء الحسنی | |
---|---|
پدیدآوران | صدرالدین قونیوی، محمد بن اسحاق (نویسنده) تهرانی، قاسم (تصحيح و تنظيم) |
ناشر | دار و مکتبة الهلال |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 2008 م |
چاپ | 1 |
شابک | 9953-75-405-5 |
موضوع | خدا - صفات خدا - نامها |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 219/9 /ص4ش4 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
شرح الاسماء الحسنى، به زبان عربى، از مهمترين كتابهاى عرفانى است كه صدرالدين قونوى آن را به رشتهى تحرير درآورده است.
ساختار
مطالب كتاب، در ذيل عناوين «مقدمة الؤلف»، «مقدمة فى الاسماء الالهية» و 91 اسم از اسماء الهى(برخى از اسماء، با هم ذكر شدهاند كه با احتساب آنها، 98 اسم مىشود)، ارائه شده است.
گزارش محتوا
مؤلف، در مقدمه كتاب اشاره مىكند كه معرفت شهودى، با مخالفت هوا و قمع محبت دنيا و تحقق به حقايق تقوا حاصل مىشود، نه با ترتيب مقدمات و ايراد شبهات... پس وصول به معرفت ذات متعاليه، از حيث نظر و عقل ممكن نيست، چون نهايت چيزى كه از طريق عقل حاصل مىشود، حيرت است.
قونوى، در ذيل عنوان «مقدمة فى الاسماء الالهية»، مطالبى را متذكر مىشود كه رئوس پارهاى از آنها عبارت است از:
اصل در ذات مقدسه، تعرى و تنزه از صفات است؛
هر اسم و صفتى، مقتضى كونى از اكوان است؛
ظهور ممكنات، به اسماء و صفات است؛
ممكناتى كه پا به عرصه وجود مىگذارند، آثار و نتايج اسماء و صفاتند؛
اسماء الهى، غير متناهىاند؛
اعيان، شئون حقند و براى شئون حق، در دنيا و آخرت نهايتى وجود ندارد؛
اسماى الهى، داراى اقسامى است، مانند مضمرات، كنايات، اسماء نيابت و...؛
اسماء الهى، توقيفىاند؛
انبياء، اعلم خلق به اسماء و صفات هستند؛
تقييد اسماى الهيه به 99 اسم، براى تأكيد است، نه حصر؛
احصاء اسماء، اتصاف به آنهاست، نه شناختن الفاظ و معانى آنها؛
اسماء حسنايى كه قونوى به شرح آنها پرداخته است، عبارتند از:
هو، الله، الرحمن الرحيم، الملك، القدوس، السلام، المؤمن، المهيمن، العزيز، الجبار، المتكبر، الخالق، البارئ، المصور، الغفار، القهار، الوهاب، الرزاق، الفتاح، العليم، القابض، الباسط، الخافض، الرافع، المعز، المذل، السميع، البصير، الحاكم، العدل، اللطيف، الخبير، الحليم، العظيم، الغفور، الشكور، العلى، الكبير، الحفيظ، المقيت، الحسيب، الجليل، الكريم، الرقيب، المجيب، الواسع، الحكيم، الودود المجيد، الباعث، الشهيد، الحق، الوكيل، القوى، المتين، الولى، الحميد، المحصى، المبدئ، المعيد، المحيى، المميت، الحى، القيوم، الواجد، الماجد، الواحد، الصمد، القادر المقتدر، المقدم المؤخر، الاول الآخر، الظاهر الباطن، الوالى المتعالى، التواب، المنتقم، العفو، الرئوف، المقسط، الجامع، الغنى المغنى، المعطى، المانع، الضار، النافع، النور، الهادى، البديع، الباقى، الوارث، الرشيد و الصبور.
بخشى از مطالب كتاب:
بهطور كلى اسماء الهى بر دو گونهاند:
- اسمائى كه دلالت بر ذات احديت مىكنند، مثل هو؛
- اسمايى كه دلالت بر غير ذات مىكنند كه خود بر سه قسمند:
الف) اسمايى كه دلالت بر اعيان صفات ثبوتى ذاتيه مىكنند، مانند حى و عالم؛
ب) اسمايى هستند كه دلالت بر نسب و اضافات مىكنند، مانند اول، ظاهر و باطن؛
ج) اسمايى كه دلالت بر افعال مىكنند، مانند خالق و رازق.
رحمان، دلالت بر افاضهى عامه بر اهل افتقار مىكند، ولى رحيم، دلالت بر افاضهى خاصه بر اهل افتخار مىنمايد.
خداى متعال، به اعتبار نفوذ تصرفش در عالم شهادت، ملك الملك و به اعتبار نفوذ تصرفش در عالم غيب، مالك الملكوت و به اعتبار تصرفش بهطور مطلق، ملك است.
دربارهى اسم شريف قدوسى گفته مىشود كه طهارت و نزاهت، مردد بين مرتبهى اطلاق و تقييد و حاكم بر تمامى اعيان و ظاهر بر تمامى مظاهر است.
سلامت اهل حق، تنزه آنها از هرگونه شك و شرك جلى يا خفى است.
عزت الهيه شامل مؤمن و كافرمىشود.
جبر بر دو نوع است: جبر ذاتى و عرضى و جبر ذاتى داراى دو وجه است: وجهى بهسوى هويت غيبيه واطلاق حقيقيه و وجهى بهسوى خلق كه الوهيت ناميده مىشود و جبر عرضى به محمود و مذموم تقسيم مىشود.
عظمت، برزخ بين هويت و الوهيت و الوهيت، برزخ بين عظمت و خلق است.
نشانه استقرار اسم متكبر در باطن سالك آن است كه وى، هيچگونه مخالفتى در برابر حق تعالى ندارد.
خلق، به خلق تقدير و خلق ايجاد تقسيم مىشود.
درجات شهود اعيان ثابته، سه گونه است.
اهل شهود در مجلاى سلطنت اسم «البارى»، بر حسب درجاتشان متفاوتند.
انسان در مقام تصور و توهم، مظهر اسم «المصور» است.
رزق، يا صورى است و يا معنوى و براى هر كدام درجاتى است.
آثار اسم «البصير»، داراى مراتب سهگانه است كه مرتبهى سوم آن، مخصوص كمل عرفاست.
بين اسم «الحاكم» با اسم «العليم» مشابهتى وجود دارد، ولى با اين همه در «الحاكم»، حصول علم شرط نيست، برخلاف «العليم» كه در آن شرط است.
ظهور وجود، در سايهى عدل بوده و مراتب اكوان مبتنى بر ميل و عدول مىباشد.
حلم در لغت به معناى افاده است و در عرفان، در طول قدرت مىباشد.
باطن خلق، حق است و ظاهر حق، خلق.
اسم «المقيت»، داراى دو جهت اقتدار و ايصال الرزق است.
اسم «الحسيب»، برزخ بين علم و جهل است و نزول متشابهات، از احكام اسم «الحسيب» است.
دوام مراقبه حضرت حق، از بزرگترين مراتب حفظ ادب است.
اعلى مرتبهى علم، حمكت است و خداى متعال به سبب حكمت، بر داود(ع) منت نهاد.
اسم «القوى» فقط براى انسان كامل ظهور پيدا مىكند و ذكر «لا حول و لا قوة الا بالله»، مخصوص آدم و كمل از ورثه آدم است.
خداى متعال، سريان حيات در هر شيئى را پنهان داشته و فقط بر انبياء و بعضى از اولياء معلوم ساخته است.
موت در نزد اهل شهود، ازاله حيات در نفس الامر نيست، بلكه انتقال عين از موطن دنيا به موطن آخرت است.
براى ولايت، مراتب غير متناهى است كه اعلى مرتبه آن، امامت كبرى و ادنى مرتبه آن، ولايت عبدبر اعضاء و جوارح است.
وضعيت كتاب
كتاب، توسط شيخ قاسم طهرانى، تحقيق و تصحصح شده است. وى، در مقدمه، به معرفى مؤلف و اين كتاب پرداخته است. فهرستهاى آيات، احاديث و محتويات در آخر كتاب ذكر شده است. پاورقىها بيشتر به ذكر اختلاف نسخ و آدرس آيات قرآنى اختصاص يافته است.