سیاست میان ملتها
سیاست میان ملتها، تلاش در راه قدرت و صلح، نوشته هانس جی مورگنتا (۱۷ فوریه ۱۹۰۴ – ۱۹ ژوئیه ۱۹۸۰) نظریهپرداز آمریکایی آلمانیتبار و یکی از بنیانگذاران نظریه واقعگرایی در روابط بینالملل که در نیمه دوم قرن بیستم، پدر علم سیاست خارجی خوانده میشد. این کتاب یکی از مهمترین آثار کلاسیک در رشته روابط بینالملل محسوب میشود و چارچوبی نظری برای تحلیل مبارزه دولتها در راه کسب و حفظ قدرت و برقراری صلح ارائه میدهد.
| سیاست میان ملتها | |
|---|---|
| پدیدآوران | مورگنتا، هانس جواکیم (نويسنده)
تامپسون، کنت (ويراستار) مشیرزاده، حمیرا (مترجم) ایران. وزارت امور خارجه. دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی (سایر) |
| عنوانهای دیگر | Politics among nations: the struggle for power and peace ** تلاش در راه قدرت و صلح |
| ناشر | ایران. وزارت امور خارجه. مرکز چاپ و انتشارات |
| مکان نشر | ایران - تهران |
| سال نشر | 1389ش |
| چاپ | 4 |
| موضوع | روابط بین الملل |
| زبان | فارسی |
| تعداد جلد | 1 |
| کد کنگره | JX ۱۳۹۱/م۸س۹ ۱۳۷۴ |
| نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
اهمیت کتاب
این کتاب از مهمترین آثار کلاسیک در روابط بینالملل محسوب میشود. «سیاست میان ملتها» چندین دهه کتابدرسی اصلی رشته روابط بینالملل در دانشگاههای امریکا بود. هنوز هم از جایگاه مهمی در نظریهپردازی روابط بینالملل برخوردار است.
این کتاب غالبا بهعنوان «نخستین اثری که تبیین منسجمی از رفتار دولتهای ملی بر مبنای نوعی واقعگرایی کلاسیک» ارائه میکند، تلقی میگردد و مورگینا بهحق بهعنوان نماینده مکتب واقعگرایی در روابط بینالملل شناخته شده است.[۱]
ساختار
این کتاب در ده بخش اصلی سازماندهی شده است که شامل مقدمات نظریه و عملکرد سیاست بینالملل تا بررسی جامع مساله صلح از طریق محدودیت، تحول و مدارا میشود.
سبک نگارش
سبک نگارش مورگنتا در این کتاب دارای ویژگیهای کلیدی زیر است:
- رویکرد واقعگرایانه و تجربی: نگارش بر مبنای واقعیات عینی سیاست بینالملل استوار است و تأکید دارد که نظریه باید بر اساس دادههای تجربی و منطقی مورد آزمون قرار گیرد[۲].
- تحلیلگرانه: تحلیلها عمیق بوده و برای تبیین مسائل، مفاهیم را واقعگرایانه و از طریق استدلال عقلی و عاری از تخیلات صرفاً آرمانگرایانه بررسی میکند[۳].
- دشواری و سنگینی نثر مورگیتا و لزوم حفظ امانت و دقت در برگردان فارسی متن بهطور طبیعی باعث سنگینی متن فارسی نیز شده است. اما در مواردی که ایجاد تغییرات در ساختار جملهها در متن اصلی میتوانست به مفاهیم مطرحشده لطمهی جدی بزند مترجم ترجیح داده که روانی متن را فدای دقت آن سازد.[۴]
گزارش محتوا
بخش اول: نظریه و عملکرد در عرصه سیاست بینالملل: این بخش به تشریح مبانی نظری واقعگرایی میپردازد و اصول ششگانه آن را توضیح میدهد. این نظریه بر این باور است که سیاست، ریشه در نهاد بشری دارد، و منافع بهعنوان مفهوم اصلی سیاست، مستقل از زمان و مکان تعریف میشوند. همچنین، درک سیاست بینالملل مستلزم شناسایی نیروها و پدیدههای سیاسی است که زیربنای فعالیتهای کشورها را تشکیل میدهند[۵].
بخش دوم: سیاست بینالملل بهعنوان مبارزهای در راه کسب و حفظ قدرت: سیاست بینالملل بهعنوان مبارزهای دائمی برای کسب و حفظ قدرت تعریف میشود. این بخش به مفهوم قدرت سیاسی بهعنوان ابزار تحقق اهداف ملی پرداخته و نقش قدرت در صحنه جهانی و ملی را موردبحث قرار میدهد. همچنین، تلاشهای دولتها برای کسب قدرت از طریق امپریالیسم و پرستیژ (حیثیت) بررسی میشود[۶].
بخش سوم: قدرت ملی، این بخش ماهیت قدرت سیاسی و ابعاد چهارگانه آن (شامل توقع، سود، هراس از زیان و احترام) را تشریح میکند. سپس، عناصر قدرت ملی مانند جغرافیا، منابع طبیعی، توان صنعتی، آمادگی نظامی، جمعیت، ملت و روحیه ملی کیفیت جامعه و حکومت (کیفیت دیپلماسی و کیفیت حکومت) و ارزیابی قدرت ملی، بررسی شده و چگونگی ارزیابی قدرت ملی تبیین میشود[۷].
بخش چهارم: محدودیتهای قدرت ملی: موازنه قدرت، در این بخش، موازنه قدرت بهعنوان مفهومی جهانشمول معرفی میشود. ساختار موازنه قدرت، شیوههای متفاوت کنترل قدرت و ابزارهایی چون اتحاد و تقسیم مورد تحلیل قرار میگیرد و به ارزیابی کارآمدی موازنه قدرت در دنیای معاصر میپردازد[۸].
بخش پنجم: محدودیتهای قدرت ملی: اخلاق بینالمللی و افکار عمومی جهانی، این بخش به محدودیتهای اخلاقی و فرهنگی قدرت میپردازد. اخلاق بینالمللی، حفظ زندگی انسانها و همچنین تفاوتهای اخلاق فردی و سیاسی موردبررسی قرار میگیرد. همچنین، نقش افکار عمومی جهانی بهعنوان محدودیت بر سیاست قدرت تبیین میشود[۹].
بخش ششم: محدودیتهای قدرت ملی: حقوق بینالملل، این قسمت به بحث درباره حقوق بینالملل بهعنوان یک عامل محدودکننده قدرت میپردازد. ماهیت و جایگاه حقوق بینالملل و همچنین نقش سازمانهای بینالمللی در اجرای آن موردبحث قرار میگیرد[۱۰].
بخش هفتم: سیاست بینالملل در جهان معاصر، به تحولات جهانی میپردازد، شامل ناسیونالیسم جدید، موازنه نوین قدرت، ضعف قدرتهای بزرگ در نظام بینالملل، و افول غرب، جنگ تمامعیار. همچنین، مکانیزهشدن سلاحها، مکانیزهشدن تمامعیار بررسی میشود[۱۱].
بخش هشتم: مساله صلح: صلح از طریق ایجاد محدودیت، این بخش به تلاش برای برقراری صلح از طریق سازوکارهایی که محدودیتهایی بر مبارزه قدرت اعمال میکنند، میپردازد. ابزارهایی مانند خلع سلاح، کنترل تسلیحات هستهای، امنیت جمعی، ترافع قضایی، حقوق بینالملل، حکومت بینالملل و سازمان ملل متحد، تحلیل میشود[۱۲].
بخش نهم: مساله صلح: صلح از طریق تحول، در این بخش، راهحلهای صلح مبتنی بر دگرگونی و تحول در روابط بینالملل، مانند دولت جهانی و جامعه جهانی و مؤسسات تخصصی سازمان ملل، موردبحث قرار میگیرد و شرایط واقعی و موانع تحقق آن تحلیل میشود[۱۳].
بخش دهم: مساله صلح: صلح از طریق مدارا، این بخش بر اهمیت دیپلماسی و مذاکره برای حل مسالمتآمیز اختلافات تأکید میکند. وظایف، ابزارها و قواعد دیپلماسی شرح داده شده و آینده دیپلماسی در جهان معاصر و قواعد امید به دیپلماسی، موردبررسی قرار میگیرد[۱۴].
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.