سنگ بر دوش: تحلیلی بر آشنایی‌زدایی در شعر احمد شاملو

    از ویکی‌نور
    سنگ بر دوش: تحلیلی بر آشنایی‌زدایی در شعر احمد شاملو
    سنگ بر دوش: تحلیلی بر آشنایی‌زدایی در شعر احمد شاملو
    پدیدآورانپرهیزکاری، سعید (نویسنده)
    ناشرکوله پشتی
    مکان نشرتهران
    سال نشر1392
    چاپاول
    شابک2‑74‑6687‑600‑978
    موضوعشعر فارسی - قرن ۱۴,شعر فارسی - قرن ۱۴ - تاریخ و نقد
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    PIR ۸۱۱۴/الف۸۵س۹

    سنگ بر دوش: تحلیلی بر آشنایی‌زدایی در شعر احمد شاملو تألیف سعید پرهیزکاری (متولد 1355ش)، پژوهشگر ادبی؛ کتابی است که به بررسی تکنیک‌های آشنایی‌زدایی در شعر احمد شاملو می‌پردازد. این اثر با تحلیل انواع تکنیک‌های مورد استفاده شاملو همچون موسیقی درونی، ترکیب‌سازی، باستان‌گرایی و دیگر شگردهای شعری، نشان می‌دهد که چگونه شاملو به شیوه‌ای نوین در شعر فارسی دست یافت و عالی‌ترین مفاهیم انسانی را به شیواترین زبان ممکن بیان نمود.

    ساختار

    این کتاب در هشت فصل اصلی (فصل اول: موسیقی درونی، فصل دوم: باستان‌گرایی، فصل سوم: ترکیب‌سازی، فصل چهارم: موسیقی کناری، فصل پنجم: تکرار، فصل ششم: قرینه‌سازی، فصل هفتم: موسیقی معنوی، فصل هشتم: حذف) تشکیل شده است.

    گزارش کتاب

    کتاب «سنگ بر دوش: تحلیلی بر آشنایی‌زدایی در شعر احمد شاملو» اثر سعید پرهیزکاری، پژوهشی است در بررسی تکنیک‌های آشنایی‌زدایی در شعر احمد شاملو. نویسنده در این کتاب نشان می‌دهد که شاملو چگونه با استفاده از تکنیک‌هایی همچون موسیقی درونی، ترکیب‌سازی، باستان‌گرایی و دیگر شگردهای شعری، به شیوه‌ای نوین در شعر فارسی دست یافت. شاملو خود روند دست‌یابی به چنین شیوه‌ای را مدیون شاعران بزرگ سال‌های سی تا پنجاه دیگر کشورها و زبان‌ها می‌دانست که وی را با ظرفیت‌های گوناگون زبان و سطوح مختلف این منشور آشنا کردند.

    در فصل اول، موسیقی درونی شعر شاملو بررسی شده است. نویسنده نشان می‌دهد که چگونه شاملو با توان فوق‌العاده در به‌کارگیری واژگان در جای مناسب، نوعی هم‌سویی واژگانی ایجاد کرده که شعر را از حالت نثر رهانیده و فضایی آرام و حرکتی یک‌نواخت به شعرش بخشیده است. نمونه‌هایی از این موسیقی درونی شامل تناسب بین «گرد برگرد و فراگرد» با تکرار صامت «گ»، و نیز تکرار صامت‌های «ن» و «خ» در جای‌جای شعرهایش است.

    فصل دوم به باستان‌گرایی در شعر شاملو اختصاص دارد. این ویژگی که از مشخصات بارز شعر شاملو است، زبان شعرش را به زبانی فاخر بدل نموده است. نویسنده با ذکر نمونه‌هایی از فعل‌های ساده مانند «افکندن»، «تفتیدن»، «ستردن»، «گریستن» و «آفریدن» نشان می‌دهد که چگونه شاملو از این شگرد برای غنای زبان شعری خود بهره برده است.

    ترکیب‌سازی به عنوان یکی از بارزترین تکنیک‌های مورد استفاده در شعر شاملو، موضوع فصل سوم است. نویسنده تحلیل می‌کند که چگونه شاملو با استفاده از این تکنیک، در کنار زیبایی و ایجاز ویژه‌ای که به شعرهایش داده، قابلیت زبان فارسی را نیز بالا برده است. نمونه‌هایی از ترکیب‌سازی خاص شاملو مانند «رویینه تن»، «تاب سوز» و «سرم باف» در این فصل بررسی شده‌اند.

    فصل چهارم به موسیقی کناری می‌پردازد. نویسنده نشان می‌دهد که چگونه شاملو، با وجود اینکه در شعر آزاد هیچ‌گونه التزامی به استفاده از موسیقی کناری ندارد، در هنگام ضرورت از این تکنیک در شعرش استفاده نموده است. این استفاده هیچ‌گاه به افراط کشیده نشده و در هنگام استفاده نیز جنبه‌ای آهنگین به شعر بخشیده است.

    تکرار در شعر شاملو موضوع فصل پنجم است. نویسنده بیان می‌کند که تکرار در شعر شاملو از تأثیرگذارترین عناصر به شمار می‌آید و شاملو هماهنگ با عناصر عاطفه و تخیل از آن استفاده نموده است. نمونه‌هایی مانند تکرار عبارت «آنک» در شعرهایش نشان داده شده که چگونه وی از تکرار برای القای مفاهیم مناسب به جای مفاهیم مدنظرش بهره برده است.

    قرینه‌سازی به عنوان یکی دیگر از تکنیک‌های مورد استفاده شاملو در فصل ششم بررسی شده است. نویسنده نشان می‌دهد که چگونه شاملو با انتخاب فرم مشابهی از نظر جمله‌بندی و موسیقی، باری ویژه به شعرهایش افزوده است. نکتۀ مهم در قرینه‌سازی شعر شاملو، آمیختگی آن با بار معنوی شعر است که تأثیری شگرف در عاطفۀ شعر وی دارد.

    فصل هفتم به موسیقی معنوی اختصاص دارد. نویسنده تحلیل می‌کند که چگونه شاملو با جابجایی اجزای جمله، شعرش را از نزدیکی به نثر خارج نموده و زیبایی خاصی به آن افزوده است. این تکنیک به شاملو امکان داده تا بار عاطفی موردنظرش را به راحتی و زیبایی هر چه تمام‌تر به خواننده القا نماید.

    حذف عنوان آخرین فصل این کتاب است. نویسنده نشان می‌دهد که چگونه شاملو برای رسیدن به ایجاز، از تکنیک حذف استفاده نموده است، به گونه‌ای که هیچ خللی به شعر وی وارد نشده و موسیقی زیبایی به آن داده است. نمونه‌هایی از حذف در شعرهایش مانند حذف «می‌مانست» در این فصل تحلیل شده‌اند.[۱]

    پانويس

    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها