ریشههای اسطورهای عناصر چهارگانه در شاهنامه و مقایسه آن با اندیشههای اسماعیلیه
ریشههای اسطورهای عناصر چهارگانه در شاهنامه و مقایسه آن با اندیشههای اسماعیلیه | |
---|---|
پدیدآوران | افشار قزوین، ژاله (نویسنده) |
ناشر | برتراندیشان |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1400 |
چاپ | اول |
شابک | 7ـ53ـ7329ـ622ـ978 |
موضوع | فردوسی، ابوالقاسم، ۳۲۹ - ۴۱۶؟ق. -- معلومات -- عناصر اربعه,erdowsiB , Abolqasem -- Knowledge -- Philosophy) elements Four),فردوسی، ابوالقاسم، ۳۲۹ - ۴۱۶؟ق. -- شاهنامه -- نقد و تفسیر,bolqasemB ,Ferdowsi .Shahnameh -- interpretation and Criticism,عناصر اربعه در ادبیات,iteratureB in (Philosophy) elements Four,شعر فارسی -- قرن ۴ ق. -- تاریخ و نقد,oetryB Persian -- century th01 -- criticism and History,ادبیات اسماعیلیه -- تاریخ و نقد,iteratureB Ismaili -- criticism and History |
کد کنگره | PIR ۴۴۹۷/الف۷ر۹ |
ریشههای اسطورهای عناصر چهارگانه در شاهنامه و مقایسه آن با اندیشههای اسماعیلیه تألیف ژاله افشار قزوین، نویسنده در این کتاب با پذیرفتن این فرض که فردوسی مذهب اسماعیلی داشته و شاهنامهپژوهانی چون عباس زریاب خویی به آن معتقد بودهاند، به بررسی چهار عنصر آتش، باد، آب و خاک در شاهنامه پرداخته و با مطالعۀ آنچه در شاهنامه در اینباره آمده و مقایسۀ آن با آنچه در اندیشههای کهن ایرانی و همینطور آثار ناصرخسرو اسماعیلی آمده است، به این نتیجه رسیده که فردوسی در این زمینه هم از این دو دسته اندیشه و باور تأثیر گرفته است و از یکسو متأثر از ایران باستان و از سوی دیگر، تحت تأثیر اندیشههای شیعی بوده است.
ساختار
کتاب در سه فصل تدوین شده است. عناوین فصلهای کتاب عبارت است از:
فصل اول: کلیات
فصل دوم: عناصر چهارگانه در شاهنامه و دیگر ادیان و اسطورهها
فصل سوم: ریشههای اسطورهای چهار عنصر در شاهنامه و مقایسۀ آن با اندیشههای اسماعیلیه
گزارش کتاب
شاهنامۀ فردوسی یکی از برجستهترین آثاری است که در حوزۀ ادب فارسی به ظهور رسیده است. افزون بر برجستگی ادبی این اثر که بسیار چشمگیر است، این متن دربرگیرندۀ مجموعهای است از اندیشهها و باورها و آداب که دستهای از آن متعلق به روزگار کهن باستانی ایران است و دستهای هم بازتابدهندۀ اندیشههایی است که در روزگار نزدیک به شاعر وجود داشته و شاعر از آن تأثیر گرفته و در اثر خود به صورت آگاهانه یا ناخودآگاه منعکس کرده است. یکی از این تفکرات و معتقدات که بر اندیشۀ شاعر نفوذ داشته، حکمت شیعیان اسماعیلی است.
بازتاب نمادهای اسطورهای در شاهنامه بیتأثیر از تعاریف و کارکرد آنها در متون باستانی نیست. بنابراین ارائۀ تصویری هرچه جامعتر از رویکرد اساطیری فردوسی در شاهنامه و بازنمود کارکرد هر چهار عنصر بنیادین طبیعت در این منظومه با توجه به تعاریف هر یک در متون باستانی و اسطورههای ملل دیگر و همچنین در نظر گرفتن اندیشههای مذهب اسماعیلیه که فردوسی بدان گرایش داشته از اهداف اساسی این کتاب هستند.
نویسنده در این کتاب با پذیرفتن این فرض که فردوسی مذهب اسماعیلی داشته و شاهنامهپژوهانی چون عباس زریاب خویی به آن معتقد بودهاند، به بررسی چهار عنصر آتش، باد، آب و خاک در شاهنامه پرداخته و با مطالعۀ آنچه در شاهنامه در اینباره آمده و مقایسۀ آن با آنچه در اندیشههای کهن ایرانی و همینطور آثار ناصرخسرو اسماعیلی آمده است، به این نتیجه رسیده که فردوسی در این زمینه هم از این دو دسته اندیشه و باور تأثیر گرفته است و از یکسو متأثر از ایران باستان و از سوی دیگر، تحت تأثیر اندیشههای شیعی بوده است؛ با این توضیح که مذهب تشیع، پیونددهندۀ اندیشههای ایرانی و اسلامی بوده است و در شاهنامه این نکته آشکار شده است.
فصل اول کتاب دربرگیرندۀ کلیاتی از پژوهش است که در آن به موضوعاتی چون شعر و اسطوره، تعریف واژگان و اصطلاحات (آخشیجان، خویشکاری، اسطوره، نقد اسطورهای و ....) پرداخته شده است.
جایگاه شاهنامه به عنوان یک منبع ادبی جایگاهی منحصربهفرد در تاریخ ادبیات ایران است و میتوان ریشۀ بسیاری از روایتهای تاریخی و اساطیری کهنتر را در شعر فردوسی بازشناخت. به همین دلیل باید به دامنۀ دانش فردوسی در عصر خود نیز اشاره کرد. در این کتاب افزون بر شناسایی کارکردهای عناصر چهارگانه در شاهنامه و اندیشۀ فردوسی، به جستجوی ریشههای اسطورهای آن پرداخته میشود. با بررسی بخشی از متون پهلوی و اوستا به خویشکاری این عناصر در آنها و پیوستگی این مفاهیم با شاهنامۀ فردوسی پرداخته شده و در نهایت ریشۀ این عناصر در باور اسماعیلی فردوسی بررسی شده است. ولی پیش از آن دربارۀ خود فردوسی، شاهنامه و عناصر چهارگانه در فصل دوم نکاتی طرح شده است.
عناصر چهارگانه از حیث ریشهداری در فرهنگ و اصالت اسطورهای ایرانزمین، در ذهن و روان فردوسی از جایگاه ویژهای برخوردار بوده است. چهار عنصر در بیشتر کتابهای باستانی و دورۀ میانۀ این سرزمین یافت میشود؛ دینکرد، اوستا، بندهشن و سایر کتابها گنجینههای ملیای هستند که فردوسی از آنها برای خلق حوادث و اعمال قهرمانی و حماسی بهره جسته است. میتوان گفت چهار عنصری که بعدها در نظر حکمای یونان اصل و پایۀ هستی بر اساس آنها نهاده شده است، بین انسانهای گذشته هم دارای جایگاه و ارزش بوده است. به همین دلیل در بخش سوم کوشیده شده نخست چهار عنصر در ادیان سامی و اسطورهها و ایران باستان مورد بررسی قرار گیرد و پس از آن به تحلیل چهار عنصر در شاهنامه و نظرگاه فردوسی پرداخته شده است.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات